• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 21 بهمن 1399
کد مطلب : 124195
+
-

غلامرضا موسوی، خبرنگار روزنامه کیهان در روزهای پیروزی انقلاب از نقش مطبوعات در وقوع این رخداد تاریخی می‌گوید

خبرنگار دیدار همافران بودم

خبرنگار دیدار همافران بودم

الناز عباسیان

مطبوعات نقش بی‌بدیل خود را در جامعه و ابعاد مختلف زندگی بشری حفظ کرده و در ایجاد تغییرات و دگرگونی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی مؤثر بوده‌اند. در پیروزی انقلاب‌اسلامی نیز روزنامه‌ها، گرچه محدود و انگشت‌شمار بودند اما تأثیرشان در این انقلاب انکارناپذیر است. در این دوره گرچه رادیو و تلویزیون، تحت‌کنترل و هدایت رژیم پهلوی قرار‌داشت اما مطبوعات تمام تلاش خود را کردند تا مسیری همگام با مردم و انقلابیون طی‌کنند. برای خوانش نقش مطبوعات در پیروزی انقلاب سراغ «غلامرضا موسوی» خبرنگار روزنامه کیهان در آن مقطع زمانی رفتیم؛ کسی که گرچه این روزها او را بیشتر به‌عنوان تهیه‌کننده و رئیس هیأت‌مدیره اتحادیه صنف تهیه‌کنندگان سینمای ایران می‌شناسند اما در جوانی پا‌به‌پای تظاهرات مردمی به‌عنوان خبرنگار و گاهی عکاس در شهرهای مختلف حضور داشته و معتقد است هیچ دوره‌ای مثل روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، همزمان مردم و ارتش با روزنامه‌نگاران همراه و همدل نبودند.

    پیش از پیروی انقلاب، رادیو و تلویزیون در انحصار دولت بود و خبری از حوادث و قیام‌های مردمی پخش نمی‌کردند. وضعیت روزنامه‌ها در این زمان چطور بود؟
در غیاب رادیو و تلویزیون که تحت‌کنترل و هدایت رژیم پهلوی بود مطبوعات تمام تلاش خود را کردند تا مسیری همگام با مردم و انقلابیون طی کنند. اغلب روزنامه‌ها با وجود نگاهی که حاکمیت و حتی بعضی از صاحبان روزنامه‌ها داشتند، توانستند با انتشار اخبار قیام‌ها، نظر مردم را جلب کنند. البته چون مقالات و یادداشت‌های افراد اثرگذار و مهم جامعه از اقشار مختلف هم در روزنامه‌ها منتشر می‌شد، بسیاری مشتاق خواندن این نقطه‌نظرات در روزنامه‌ها بودند. بعد از حکومت نظامی و به‌ویژه بعد از نخستین راهپیمایی گسترده که عید فطر (تابستان ۵۷) صورت گرفت، نقش روزنامه‌ها به‌شدت پررنگ شد. پس از چند ماه، سکوت روزنامه‌ها شکست و این راهپیمایی به‌صورت گسترده -به‌رغم اینکه سیستم سانسور دولت وقت اجازه نمی‌داد - چاپ شد. از این زمان بود که اعتماد مردم به مطبوعات جلب شد و به اعتبار رسیدند؛ زیرا پیش‌تر فکر می‌کردند مطبوعات تحت‌فشار سانسور هستند. اعتماد و استقبال مردم موجب افزایش تیراژ روزنامه‌ها شد و حتی من خودم شاهدم که آن زمان در روزنامه شبانه‌روز کار می‌کردند تا به حدود یک‌میلیون تیراژ برسیم. کیهان، اطلاعات و چند روزنامه دیگر مورد‌وثوق مردم نقش مهمی در این زمان ایفا کردند.

    چطور شد که روزنامه‌ها از نظارت و سانسور رژیم دور ماندند؟
خیلی هم بی‌دردسر نبود زیرا روزنامه‌نگاران در ایام انقلاب 2اعتصاب را پشت سر گذاشتند؛ اعتصاب اول بعد از زمانی بود که خبرها را منتشر کرده‌بودند. یک روز صبح که وارد روزنامه شدیم متوجه شدیم که یک سرهنگ حکومت نظامی داخل دفتر سردبیر برای نظارت در چاپ و احیانا سانسور حضور دارد. با دیدن او همه ما غافلگیر و ناراحت شدیم. خبرنگاران کیهان همه قلم را زمین گذاشتند و تصمیم گرفتیم که دیگر کار نکنیم. آن زمان آقای فریدون جیرانی در روزنامه اطلاعات کار می‌کردند. با ایشان تماس گرفتم و جریان را گفتم و ایشان هم گفتند در دفتر ما هم همین اتفاق افتاده‌است. ما روزنامه‌نگاران اعلام کردیم با این وضعیت هیچ‌کدام کار نمی‌کنیم و طبیعتاً روزنامه منتشر نشد. اعتصاب 2 روزنامه کیهان و اطلاعات با تعهد دولت که اعلام کرد زین پس کاری به‌کار مطبوعات نخواهد داشت شکسته‌شد و روزنامه‌ها دوباره چاپ شدند. روزنامه‌ها از آن پس آزادانه‌تر می‌نوشتند. گزارش وقایع به‌طور کامل در روزنامه منتشر شد و این ماجرا تا ۱۳آبان۵۷ ادامه‌داشت که عوامل رژیم به مغازه‌ها حمله و در تهران آشوب به‌پا کردند که البته این آشوب‌ها را رژیم به پای مردم نوشت. همان شب شریف‌امامی استعفا کرد، ازهاری نخست‌وزیر و حکومت کاملا نظامی شد. اعتصاب ۶۲روزه مطبوعات نیز در همین زمان آغاز‌شد. خبرنگارها در این مدت به دفتر تحریریه می‌رفتند و خبرهایی دریافت و تنظیم می‌کردند اما روزنامه چاپ نمی‌شد. حتی در داخل تحریریه پذیرای گروه‌های مختلفی از مردم بودیم که پیش ما می‌آمدند و از این اعتصاب حمایت می‌کردند. اعتصاب‌ها نیز تا ۱۵دی۵۷ ادامه داشت تا حکومت ازهاری هم برکنار شد و بختیار نخست‌وزیر قول داد که آزادی مطبوعات را رعایت کند. روزنامه‌ها تصمیم گرفتند به اعتصاب پایان دهند اما پیش از آن از امام(ره) اجازه گرفتند و ایشان نیز پیامی صادر کردند و گفتند که به‌ کار خود بازگردید و اگر دولت برخلاف قولش عمل کرد، دوباره اعتصاب کنید. خبرنگاران مجدد کار را دست گرفتند و اتفاقا مؤثرترین نقش مطبوعات در همین روزها رقم‌خورد. نمونه آن گزارش و عکسی بود که از دیدار امام‌(ره) و همافران گرفته شد و بعد از آن اتفاقات خوبی رقم خورد. این عکس از 2جنبه اهمیت داشت؛ نخست آنکه انتشارش در آن روزها روی انقلاب اثرگذار بود و دوم اینکه تنها عکس‌های ثبت‌شده از این واقعه‌است.
    همان عکس تاریخی که از پشت سر همافران گرفته شده بود؟ ماجرای این عکس چه بود که تا این اندازه در پیروزی انقلاب اثرگذار بود؟ 
من خودم خبرنگار این گزارش از مدرسه علوی بودم. از ۱۲ تا ۲۲بهمن نیز اخبار مختلف تظاهرات، سخنرانی‌ها و دیدارهای امام‌(ره) در این مدرسه منتشر می‌شد. روز پنجشنبه ۱۹ بهمن‌ماه عکس تاریخی مرحوم حسین پرتوی از دیدار همافران با امام‌(ره) منتشر شد که یکی از عوامل اصلی سقوط کامل رژیم در ۲۲ بهمن نیز همین عکس بود. من به‌عنوان خبرنگار این گزارش همراه عکاس در دبستان حضور داشتم. به‌خاطر شرایط آشفته و بلاتکلیف آن روزها، صلاح نبود چهره همافرها در روزنامه چاپ شود. به مسئولانی که آنجا بودند پیشنهاد دادیم از پشت سر آنها عکس بگیریم تا کسی شناسایی نشود. پس از چاپ عکس در روزنامه کیهان، دولت شاپور بختیار این عکس را مونتاژشده خواند و آن را تکذیب کرد. اما امام(ره) اعلام کردند که عکس مونتاژ نیست و صحت دارد. به‌دنبال همین تأیید نیز گارد شاهنشاهی به نیروی هوایی حمله کرد و جنگی تمام‌عیار به راه افتاد و مردم نیز به حمایت از نیروی هوایی پرداختند. مردم به پادگان‌ها حمله کردند و حکومت نظامی اعلام شد که امام‌(ره) آن را لغو کردند و به این ترتیب در روز ۲۲بهمن پادگان‌ها و مراکز نظامی و گارد شاهنشاهی به‌طور کامل سقوط کرد.
    وضعیت خبرنگاران در زمان انقلاب به چه صورت بود؟ دستگیر یا شکنجه می‌شدند؟
دستگیری، شکنجه، ممنوع‌الکاری و تهدید همیشه در کمین مخالفان رژیم بود اما در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب چون نظام دیگر از هم گسسته شده بود این فشارها کمتر شد. البته ناگفته نماند بسیاری از روزنامه‌نگاران کیهان تجربه دستگیری و زندان داشته و حتی برخی از آنها اعدام شده‌بودند. همین موضوع به محبوبیت این روزنامه میان مردم افزوده بود.
    خاطره‌ای شیرین از روزنامه‌نگاری در آن زمان دارید؟
تمام برخورد و تعاملی که مردم و ارتشی‌ها با ما داشتند خاطرات شیرین مطبوعاتی‌ها از انقلاب است. برای نخستین بار بود که مطبوعات به این اندازه همزمان مورد‌وثوق مردم و همچنین سربازان و افسران که در میدان بودند قرار گرفته‌بود. خیلی ارزشمند بود وقتی مردم و ارتشی‌ها شما را به‌عنوان یک روزنامه‌نگار می‌شناختند. از این جهت که آدم مؤثری در انقلاب هستی به تو احترام قائلند. خاطرم هست آن زمان جوان‌ترها برای خانواده‌های مسن‌تر یا دارای شرایط خاص زحماتی می‌کشیدند مثلا در تهیه نفت (که باید حتما در صف‌های طولانی می‌ایستادند) برای این خانواده‌ها مساعدت می‌کردند. یک روز از سر کار برگشتم و دیدم که چند جوان انقلابی مقابل در خانه ما، ظرف نفتی تهیه کرده و یادداشتی گذاشته‌اند که «برادر! شما دارید برای انقلاب کار می‌کنید و فرصت برای ایستادن در صف نفت ندارید. ما این کار را برای شما انجام می‌دهیم. هرچه نیاز دارید به مسجد اطلاع دهید تا تهیه کنیم و شما با خیال راحت به کارهای مطبوعاتی‌تان برسید». من شرمنده این محبت آنها شدم چون واقعا استحقاق این محبت آنها را نداشتم. به آنها اعلام کردم این اعتماد و اعتبار خیلی ارزشمند است اما دیگر این کار را انجام ندهید تا بیشتر از این شرمنده نشوم.
    روزنامه‌ها از آن سال‌ها تا به امروز فراز و نشیب‌های بسیاری داشتند. به‌نظر شما با وجود رسانه‌های مختلف و فضای مجازی هنوز هم می‌توانند جریان‌ساز باشند؟
گرچه این روزها فضای مجازی رقیب مطبوعات شده‌‌اند اما تفاوت و اعتبار مطبوعات در این است که قدرت تشخیص صحت و سقم، کانالیزه و تحلیل اخبار و گزارش‌ها را دارند. این مطبوعات هستند که با شناسایی علایق و نیازهای جامعه می‌توانند مسائل روز را تحلیل کرده و  در جامعه خط‌مشی ایجاد‌کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید