دنیای مجازی و مسئولیتپذیری مسئولان
غلامرضا ظریفیان-جامعهشناس
برای ورود به بحث تأثیر مثبت شبکههای اجتماعی و رسانهها بر افکار عمومی و دولتها، ابتدا باید درباره مکانیسم قدرت، سخن گفت؛ قدرتی که بشر بعد از دوره غارنشینی، آن را تعریف کرده و بهعنوان یک التزام و ضرورت برای ساماندهی امور زندگی و امنیت پذیرفته است. اما قدرت بهدلیل ویژگیهای ذاتیای که دارد، میتواند بهشدت مورد سوءاستفاده قرار گیرد و در برخی موارد از دل آن استبداد و سوءاستفاده از ثروت و زور برای جمع محدودی فراهم آورد. بر این اساس، بشر از زمانی که قدرت را تاسیس کرد، تلاش داشت مکانیسمهایی را برای نظارت بر آن تعریف کند. بخشی از این مکانیسمها درونی بود که با تعبیه مراکز بازرسی و سازمانهای نظارتی صورت گرفت، اما به مرور زمان تجربه نشان داد که قدرت را صرفا با نظارتهای درونی نمیتوان کنترل کرد و باز هم امکان سوءاستفاده وجود دارد. درست در این نقطه بود که بحث نظارت بیرونی مطرح شد که در این مرحله مطبوعات، احزاب، مجلس و جامعه مدنی برای نظارت بیرونی تعریف شدند تا بتوانند کنترل کنند، هشدار بدهند، استیضاح کنند و حتی در جایی اگر قدرت متمرکز از مسیر اصلی خارج شد، آن را تغییر دهند؛ مکانیسمهایی که سالهای سال روی آن بحث و گفتوگو بود و بشر هزاران کتاب و مقاله درباره آن نوشت و ساعتها درباره چگونگی کارکرد و مواجهه با آن
بحث کرد.
اما با انقلاب بزرگ سایبری که در 2دهه اخیر در زندگی بشر رخ داد که نتیجه آن شکلگیری دنیای مجازی شد، دامنه نظارت بیرونی از شکل نهادهای تعریفشده خارج و گستردهتر شد و همانطور که میبینیم الان همه افراد جامعه یک نهاد نظارتی به شمار میآیند. بهعبارت دیگر، یک قدرت منتشر در برابر قدرت متمرکز سر برآورد که در آن واحد با استفاده از دنیای مجازی میتواند با همه آحاد مردم ارتباط برقرار کند. احزاب فقط توانایی داشتند که با اعضایشان ارتباط برقرار کنند، ولی این قدرت نرم و منتشر میتواند در یک لحظه با طبقات مختلف جامعه ارتباط برقرار کند.
این قدرت نرم و منتشر به شفافیت و حکمرانی خوب هم کمک میکند؛ چراکه جامعه به محیط شیشهای و آینهای تبدیل شده و سریع اتفاقات را منعکس میکند؛ قدرتی که افکارعمومی را مسئولیتپذیر کرده و از غفلت و خاموشی درآورده است. این قدرت شیشهای همزمان قدرتها، ضعفها و فرصتها را به مردم و دولتمردان نشان میدهد تا بتوانند بهموقع واکنش نشان دهند و به آن فکر کنند.
این ابزار یک موهبت است؛ بهخصوص برای دولتمردان که قدرت مرکزی را در اختیار دارند. آنها میتوانند معایب و اشکالاتشان را بهتر ببینند و خود را متناسب با این نظارت عمومی مجهز کنند، اگر سوادشان کم است، سوادشان را بیشتر کنند، اگر توانشان ضعیف است، آن را بالا ببرند و مدیرانی را در مسند قرار بدهند که وقتی در برابر افکارعمومی قرار میگیرند، پاسخگو باشند.
اتفاقات چند سال اخیر در ایران نشان داده که شبکههای مجازی بهعنوان یک قدرت نرم، توانستهاند مسئولان را پاسخگو و نسبت به افکارعمومی حساسترشان کنند و جامعه باید این را به فال نیک گرفته و یک اتفاق رو به جلو و مثبت تلقی کند؛ گرچه ممکن است در برخی موارد عکسالعملها ضعیف یا ناشیانه باشد، اما درنهایت تلاشی است برای پاسخگویی به مردم که روزبهروز بهتر خواهد شد.