• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 22 مهر 1399
کد مطلب : 112976
+
-

فرهنگ «فرمان»داری

آموزشگاه‌های تعلیم رانندگی چقدر به ترویج فرهنگ درست‌راندن در خیابان‌ها می‌پردازند؟


آوین آزادی ـ روزنامه‌نگار

 چند جلسه تئوری قانون‌محور، چند جلسه رانندگی در کنار مربی و یک آزمون...؛ همین! این، همه مراحلی است که شما باید برای گرفتن گواهینامه در ایران پشت سر بگذارید. فرقی نمی‌کند قرار است در کلانشهری مثل تهران رانندگی کنید یا در شهر کوچک دوری در استانی مهجور... تقریبا در هیچ‌کدام از مراحل آموزشی ردی از فرهنگسازی وجود ندارد. رانندگان تحت تعلیم روی کاغذ می‌خوانند: سبقت از راست ممنوع است، بوق زدن حوالی بیمارستان ممنوع است، سرعت غیرمجاز روی پل و معابر تنگ ممنوع است و... . هزار و یک ممنوعیت و تذکر دیگر هم نوشته شده، اما کسی برای اجرای آن دل نمی‌سوزاند. فرآیند راننده‌شدن اینجا به‌گونه‌ای است که گواهینامه در هر صورت به همه داده می‌شود و فقط حضور در کلاس‌های تئوری و عملی ملاک است؛ خبری از کیفیت آموزش نیست. معصومه یکی از مربیان آموزش رانندگی با بیش از 10سال سابقه کار می‌گوید: آموزشگاه هنگام تربیت مربی درباره تیپ‌های شخصیتی مختلف به من و همکارانم آموزش‌هایی می‌دهد، اما واقعا دغدغه فرهنگی وجود ندارد؛ یعنی هیچ مدیری از مربیان خود انتظار ندارد یک هنرجوی فرهیخته تحویل اجتماع بدهند. هیچ‌کدام از ما هم راستش دلمان برای این موضوع نمی‌سوزد. او ادامه می‌دهد: مربیان در شرایط سختی کار می‌کنند. گرانی قطعات خودرو، استهلاک و کم‌شدن عمر وسیله نقلیه‌شان، گرما و سرمای تابستان در کنار نداشتن بیمه و سختی جسمی و روحی آنها را بی‌انگیزه کرده است. مربی یک‌بار می‌گوید اینجا بیمارستان است بوق نزن و بار بعدی رها می‌کند. سعید هم یکی دیگر از مربیان با‌سابقه، درباره آسیب‌شناسی توسعه بی‌فرهنگی در رانندگی‌ ایرانی‌ها به همشهری می‌گوید: تعداد جلسات آموزشی کم است. مردم هم بی‌حوصله شده‌اند. همه می‌خواهند گواهینامه را بگیرند و بروند. تقصیر کسی هم نیست. فرهنگ رانندگی، تعریف مدون و مشخصی ندارد، ضمن اینکه خیلی از این مسائل به شخصیت افراد برمی‌گردد. منِ مربی چطور می‌توانم به آدمی که هنوز زباله‌اش را در خیابان پرت می‌کند یاد بدهم لایی نکشد؟ 

آموزش‌ همیشه اولویت چندم سیاستگذاران بوده است 
در میان این نابسامانی، هستند هنرجویانی که خود دغدغه رانندگی فرهنگی دارند. یکی از هنرجویانی که به‌تازگی برای گرفتن گواهینامه اقدام کرده معتقد است: آموزشگا‌ه‌ها با اینکه هزینه تقریبا زیادی اخذ می‌کنند، اما مربیان آنطور که باید، پیرامون امر آموزش جدی نیستند. انگار انگیزه کافی ندارند. من یک آزمون تئوری نمادین دادم که بیشتر روی یادگیری علائم و تابلوها تأکید داشت. بعد هم 10جلسه به شکل عملی آموزش دیدم و درنهایت با تأیید افسری که صرفا دغدغه «صادرات»(تنظیم صندلی، آیینه، دنده و... قبل از حرکت) و پارک دوبل و... داشت توانستم پذیرفته شوم. اما آیا این کافی است؟ همه ما بعد از گذشتن از این یکی دو ماه همه‌‌چیز را فراموش می‌کنیم و هر طور که شهر به ما یاد دهد رانندگی می‌کنیم. این در حالی است که محدودیت‌هایی برای آنها که به‌تازگی گواهینامه می‌گیرند در کشور وجود دارد و مثلا آنهایی که روی ساق دست یا گردن خود خالکوبی دارند نمی‌توانند به‌راحتی راننده شوند. آیا در میان این محدودیت‌ها نباید جایی برای جبران فقر آموزش‌های فرهنگی دیده شود؟  بررسی‌های همشهری نشان می‌دهد که تقریبا هیچ‌ آموزشگاهی دنبال ارتقای فرهنگ رانندگی نیست و مشکلات داخلی آنها عموما آن‌قدر زیاد است که فرصتی برای پرداختن به مسائلی جز مسائل فنی باقی نمی‌ماند.

راننده همه‌‌چیز است 
همه‌‌چیز به راننده برمی‌گردد. محققین ترافیک معتقدند بیش از ۹۰درصد تصادفات تا اندازه‌ای به‌دلیل شخصیت راننده و وابسته به رفتارهای راننده است و رانندگی مخاطره‌آمیز سبب نتایج منفی می‌شود. رانندگی خطرناک شامل رانندگی رقابت‌جویانه (لذت بردن از مانور دادن در میان دیگر رانندگان)، رانندگی خطرپذیر (پذیرش خطرات رانندگی برای هیجان و لذت)، رانندگی همراه با خطرپذیری بالا (سرعت و سبقت ناگهانی) و رانندگی پرخاشجویانه مانند (رانندگی با فاصله کم با خودروهای دیگر که اغلب به‌منظور تنبیه رانندگان صورت می‌گیرد، گاز دادن از روی خشم، ژست‌های خشمناک). نگرش‌های مزبور و ویژگی‌های شخصیتی که گسترش این رفتارها، ایمنی را به‌طور جدی تهدید می‌کند. آموزشگاه رانندگی در بهترین حالت در هجده‌سالگی می‌تواند اندکی برای افراد فرهنگسازی کند. ریشه این مشکل در جای دیگری است... .

صدا‌وسیما؛ رسانه همیشه منفعل 
یکی از درگاه‌های آموزشی مؤثر در کشور ما هنوز صداوسیماست؛ رسانه‌ای که به‌نظر می‌رسد چندان دغدغه توسعه فرهنگ یا بهبود رفتارهای اجتماعی را ندارد. ساختن تیزرها، سریال‌ها، انیمیشن‌ها و محتواهای مختلف توسط این رسانه می‌توانست در تمامی این سال‌ها رویکرد رانندگی در ایران را عوض کند. این رسانه قدرت آن را دارد که بستر مناسبی فراهم کند و در آن آموزش‌های لازم برای اجرای هر چه بهتر قوانین راهنمایی و رانندگی ارائه دهد، اما... .

مدرسه‌ها باید در خط‌ مقدم قرار بگیرند 
فارغ از همه مشکلاتی که گفته شد، اساسا سنین بالا زمان مناسبی برای یادگیری نیست. بسیاری از کارشناسان بارها و بارها تأکید کرده‌اند که بهترین و اصولی‌ترین راهکار برای کاهش تصادفات رانندگی، آموزش و فرهنگسازی از همان سال‌های ورود افراد به نظام آموزشی است. روانشناسان می‌گویند: ذهن کودک در بالاترین آمادگی قرار دارد و سنین پایین مناسب‌ترین زمان برای یادگیری است تا آموزش‌های لازم در ذهن او نهادینه شود. پیشنهاد می‌شود که در سرفصل‌های مدارس جایی برای توسعه «فرهنگ» دیده شود. کودکان و نوجوانان باید با مواجهه با نیازهای فرهنگی شهری در سنین پایین رویه رفتار رانندگی را کم‌کم تغییر دهند. همچنین برای ترویج فرهنگ ترافیکی در جامعه، می‌توان از پتانسیل و ظرفیت‌های سازمان‌های مردم‌نهاد استفاده کرد چون این سازمان‌ها توانایی زیادی در جلب مشارکت‌های مردمی در موضوعات مختلف دارند. شاید با تمرکزدایی از آموزش فنی و تئوری کم‌کم این‌رؤیا به حقیقت بپیوندد که تمام شهروندان نه به‌خاطر ترس از جریمه‌شدن، بلکه برای رعایت قانون و حفظ سلامت خود و بقیه درست رانندگی کنند و به حقوق دیگری احترام بگذارند، به‌خصوص که طبق آمارهای تأیید‌نشده، سطح پایین تحصیلات مردم و رانندگان، رابطه مستقیمی با میزان تصادفات منجر به مرگ دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید