همراه با نصرالله حدادی پژوهشگر تهران قدیم تاریخچه حسینیهها و رسم و رسوم تهرانیها در این اماکن مذهبی را ورق زدیم
تکایا؛ محل اتکای مردم
پرنیان سلطانی ـ روزنامهنگار
تاریخچه عزاداری برای امامحسین(ع) در ایران به دوران حکومت شیعهمذهب آلبویه برمیگردد؛ به زمانی که معزالدوله دیلمی دستور برپایی عزای عمومی برای شهدای دشت کربلا را صادر کرد و از همان زمان مردم ایران درماه عزای امام حسین(ع) سیاه پوشیده و بر سر و سینه خود زدند. تهران هم از این قاعده مستثنا نبود و مردمان دِه اطراف شهر بزرگ ری نیز پا بهپای دیگر مردمان این سرزمین به عزاداری برای پسر فاطمه(س) میپرداختند تا اینکه 235سال پیش با انتخاب تهران بهعنوان پایتخت، این شهر رفتهرفته صاحب تکیه و حسینیه شد و از آن زمان تا به امروز چراغ این اماکن مذهبی همیشه روشن مانده است. فرارسیدن اربعین حسینی و همزمانی آن با هفته «تهران» ما را بر آن داشت تا با همراهی نصرالله حدادی، پژوهشگر تهران قدیم و نویسنده کتاب «با من به طهران بیایید»، تاریخچه حسینیهها و تکایای پایتخت را ورق بزنیم و از رسم و رسوم تهرانیها در روزگار عزای سید و سالار شهیدان یادی کنیم. اگر میخواهید بدانید چراغ تکایا و حسینیههای پایتخت از چه زمانی روشن شده، شکل عزاداری تهرانیهای 2سده قبل چه تفاوتی با امروز دارد، پایتختنشینان در این اماکن مذهبی با چه نذریهایی از عزاداران پذیرایی میکردند و مردمان طهران برای حاجت رواشدن چطور از این تکایا و حسینیهها بهرهمند میشدند، این گزارش را از دست ندهید.
تکیهدارها در تهران قدیم
تاریخچه برپایی تکیه و ساخت حسینیه در تهران به زمان فتحعلیشاه قاجار، دومین پادشاه دودمان قاجاریه، برمیگردد. نصرالله حدادی با اشاره به تکایای مختلف در تهران قدیم میگوید: «اساسا پرچم عزای امام حسین(ع) و یارانش را در تهران، 4گروه برپا میکردند، چراکه تکیه راهانداختن خرج داشت و برای همین باید توسط کسانی انجام میشد که اصطلاحا دست به جیب بودند. به این ترتیب تکایا یا صنفی بودند و از سوی اصناف اداره میشدند، مثل تکیه کفاشها، تکیه بزازها و...، یا از سوی افراد صاحب موقعیت و متمول مانند فرمانفرما، امیربهادر، میرزا حسینخان سپهسالار و... شکل میگرفتند. لوطیها و افراد گود کباده، گروه سومی بودند که نسبت به راهاندازی تکایا اقدام میکردند و چهارمین نوع تکایای تهران هم تکایای محلی بودند که به همت اهالی یک محله راهاندازی میشدند».
تفاوت تکیه با حسینیه
اینطور که این تهرانپژوه نامآشنا میگوید، تکایای تهران مانند امروز از یکی دو روز مانده به ماه محرم شروع بهکار میکردند. بعضیهایشان فقط همان 10روز ابتداییماه محرم برنامه داشتند و برنامه عزاداری بعضی از آنها تا آخرماه صفر هم ادامه پیدا میکرد. اما نکته جالبتوجه درباره تفاوت تکیهها و حسینیههای قدیم پایتخت، مدت زمان برنامه آنها بود که حدادی با اشاره به آن، میگوید: «اگر این اماکن عزاداری، در محل رفتوآمد یا کسبوکار مردم دایر و درنتیجه با پایان عزاداریها جمع میشدند، به آنها «تکیه» میگفتند. مانند تکیه تیمچه حاجبالدوله که از گذشته تا به امروز فقط در ایام محرم برپا میشود. اما اگر تکایا ماندگار میشدند و جای ثابتی پیدا میکردند، نام «حسینیه» به آنها اطلاق میشد». حدادی درباره نام تکیه هم میگوید: «تکیه درواقع به محل اتکا گفته میشود؛ جایی که مردم میتوانند در آن به کرامت ائمه اطهار(ع)، بهخصوص امام حسین(ع) اتکا کنند».
مراسمی که صبحها برگزار میشد!
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در تهران چند ده سال پیش، بیشتر مراسم عزاداری صبحها برگزار میشد! از آنجا که بسیاری از تکایای تهران در آن زمان صنفی بودند، معمولا مراسم عزاداری صبحها برگزار میشد تا عزاداران بتوانند بعد از شرکت در مراسم، به کسبوکارشان برسند. حدادی میگوید: «اگر تکایا صنفی بودند، بهخصوص اگر این صنف در بازار تهران فعالیت داشت، مراسم عزاداری برای امام حسین(ع) و یارانش را از بعد از نماز صبح شروع میکردند و بعد از مرثیهخوانی و روضهخوانی، عزاداران را با یک استکان چای یا یک پیاله آش راهی محل کسبوکارشان میکردند».
البته اینطور که حدادی میگوید تکایای صنفی بازار فقط تا هفتم محرم برنامه داشتند، چرا که بازار از هفتم محرم تا سوم امامحسین(ع) که شهادت حضرت زینالعابدین(ع) است، تعطیل بود. نکته دیگر درباره تکایای صنفی هم این است که مراسم بعضی از آنها در مساجد محل برگزار میشد. بهعنوان مثال مراسم تکیه بزازها در بازار، در مسجد ملک برگزار میشد.
تعدد تکایا در تهران قدیم
تهران در گذشتههای نهچندان دور، شهری بود که تکایای فراوانی در آن بسته میشد. نویسنده کتاب با من به طهران بیایید با اشاره به خاطرات محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، وزیر ناصرالدینشاه قاجار میگوید: «اینطور که در خاطرات محمدحسنخان اعتمادالسلطنه آمده، آن زمان نزدیک به 35تکیه فقط در خیابان پامنار وجود داشت! خیابانی که سر و ته آن کلا 500، 600متر است. این تعداد تکیه با توجه به جمعیت قلیل تهران در آن زمان نشان میدهد که بسیاری از مردم در خانههایشان تکیه میبستند و به این ترتیب عملا پایتخت در ماههای محرم و صفر به یک تکیه بزرگ تبدیل میشد».
قدیمیترین تکیه تهران
در تهران تکایای بسیار معروفی وجود داشت، ازجمله تکیه «ملاقدیر»، تکیه «آقا اشرف»، تکیه «صدرالعلما»، تکیه «تجریش»، تکیه «نیاوران» و...، اما بیشک قدیمیترین تکیه پایتخت که هنوز هم پابرجاست، تکیه «ساداتاخوی» است. این تکیه که یادگاری از دوران حکومت فتحعلیشاه قاجار بهحساب میآید و حدود 220سال قدمت دارد، در خیابان سیروس واقع شده است. پژوهشگر تهران قدیم درباره معماری قدیمیترین تکیه تهران میگوید: «تکیه ساداتاخوی یک خانه چهارایوانه است که معماری درونگرایی دارد؛ یعنی پنجرهای رو به کوچه ندارد، 4سوی خانه ساختهشده و حیاط درست در وسط این بناها قرار گرفته است». بعد با اشاره به مراسم این حسینیه از گذشته تا به امروز، ادامه میدهد: «مراسم حسینیه ساداتاخوی از نماز صبح شروع میشود و تا شب ادامه دارد. در این فاصله مردم دستهدسته میآیند و از برنامه این حسینیه بهرهمند میشوند. مردها یا در اتاق مینشینند و یا در ایوانها به عزاداری میپردازند، محل استقرار خانمها هم در حیاط است. نذری قدیمیترین تکیه پایتخت هم چای زغالی است که با استکانهای کمرباریک در اختیار عزاداران قرار میگیرد. ضمن اینکه مسئولان این هیئت از گذشته تا به امروز با نان قندی از عزاداران پذیرایی میکنند؛ نان قندیای که در قم متبرک شده و به تهران میآید». اما باشکوهترین وجه حسینیه ساداتاخوی که حدادی هم تأکید زیادی روی آن دارد، پوش یا چادری است که روی حیاط این تکیه نصب میشود. روی این پوش که وزن آن گاهی به 20تن میرسد، نقاشیهای بسیار زیبایی به تصویر کشیده شده. همچنین این حسینیه کتیبههای بسیار ارزشمندی از دوران فتحعلیشاه قاجار دارد که هر سال در ماه محرم این کتیبهها بر دیوارهای حسینیه نقش میبندند و نشان از عمر دراز این مکان مذهبی دارند.
عروسی با حزن و اندوه!
یکی از منحصر بهفردترین مراسم حسینیه ساداتاخوی که در تکیه آقا اشرف محله پامنار هم دیده میشود، برگزاری مراسم عروسی حضرت قاسم(ع) در ششمین روز محرم است. حدادی با بیان این مطلب که این موضوع سندیت تاریخی ندارد و در بسیاری از مقتلها نیامده، میگوید: «با این حال این دو حسینیه از دیرباز در ششمین روز ماه محرم مراسم عروسی قاسم بنالحسن(ع) را بهصورت نمادین برگزار میکنند که این مراسم خاص این تکایا و بهطور کلی خاص تهران است». و بعد ادامه میدهد: «درست مانند یک عروسی، در ششمین شب محرم طبق آورده، شیرینی و شکلات میآورند و یک عروسی با حزن و اندوه را برگزار میکنند. خانمها نقل و شکلات را به جای اینکه به سمت جلو بپاشند، به عقب پرت میکنند و کِلِ شیون و اندوه و زاری میکشند».
روضههای خانگی جایگزین تکیهها
تکیهها که با روی کار آمدن حکومت قاجار در تهران شروع بهکار کردند، در زمان پهلوی اول رفتهرفته کارایی خود را از دست دادند. از آنجا که پهلوی اول اجرای برخی از مراسم مذهبی مثل تعزیه، راهاندازی دستههای سینهزنی و برگزاری مراسم عزاداری را ممنوع کرده بود، چراغ حسینیهها و تکیهها در پایتخت خاموش شد، اما این چراغ به خانههای مردم رفت و خانههای تهرانیها را روشن کرد. حدادی میگوید: «زمانی که تهرانیها بهدلیل فشار حکومت پهلوی و ممنوعیت عزاداری جرأت نمیکردند تکیه برگزار کنند، تکیهها به روضههای خانگی تبدیل شدند. مردم هر محله مخفیانه در یکی از خانههای محل جمع میشدند، بعد روضهخوان میآمد و برایشان روضه میخواند. این روضههای خانگی به «بینالطلوعین» معروف بود؛ چراکه از چند ساعت مانده به طلوع آفتاب برگزار میشد و در ساعتهای اولیه روز به پایان میرسید».
رسم تهرانیها در تکایا
و اما بشنوید از رسوم خاص تهرانیها در تکایا و حسینیهها. اینطور که حدادی میگوید در گذشتههای نه چندان دور رسم تکایا و حسینیههای تهران بر این بوده که به عزاداران ثابتشان لباس سیاه مخصوص میدادند. اگر این عزاداران سینهزن بودند، جلوی لباسشان را به شکل یک مربع میبریدند، بعد پارچه آن را با دکمه به لباس متصل میکردند. وقتی زمان سینهزنی میرسید، سینهزنها دکمهها را باز میکردند، پارچه را برمیداشتند و بعد سینه میزدند تا سینهشان سرخ شود. اگر هم زنجیرزن بودند، به همین شکل 2بیضی پشت لباسهایشان وجود داشت که وقت زنجیر زدن پارچه روی آنها را برداشته و زنجیرزنی میکردند. معمولا روی این لباسها آرم تکیه هم وجود داشت و همین آرم مایه مباهات اعضای آن هیئت میشد. این در حالی است که بزرگترهای تکیه علاوهبر داشتن این لباس، با یک شال شناخته میشدند؛ شالی که در حضور دیگر بزرگان هیئت با سلام و صلوات بر گردنشان آویخته میشد و از آن پس بهعنوان نوکر خاص امامحسین(ع) مفتخر میشدند. این رسم قدیم تهرانیها در تکایا، هنوز هم در تکیه «بیتالزهرا(س)» محله امیریه و تکیه «اول مظلوم» انجام میشود.
از قیمه تا آش ابودَردا
برخلاف عزاداریهای مرسوم ماه محرم در تهران امروز که تکایا و حسینیهها هر 10شب ابتدایی ماه محرم را به اطعام عزاداران میپردازند، در گذشته نذریدادن به مردم فقط در شب و ظهر عاشورا انجام میشد، ضمن اینکه معمولا صبح تاسوعا هم با شیر از عزاداران پذیرایی میشد. پژوهشگر تهران قدیم از «قیمه» بهعنوان نذری خاص تهرانیها نام میبرد و میگوید: «عمده نذریهایی که در تکایا و حسینیههای پایتخت طبخ میشد، قیمه بود، چون تهرانیها قیمه را خیلی خوب درست میکردند و به همین دلیل با وجود اینکه شهرهای دیگر هم قیمه داشتند، اما قیمه را غذای تهرانیها میدانستند».
نذری هیئتهای تهران در اربعین (28 و 30) صفر، بیشتر شلهزرد، حلوا و آش بود. آشی که در این روزها پخت میشد به آش «ابودَردا» شهرت داشت. این آش مانند آش شلهقلمکار بود که با بُنشن زیاد و به نیت شفای درد و بیماری پخته میشد. مردم هم اعتقاد داشتند با خوردن این آش تمام بیماریهایشان شفا مییابد و یکسال از هر درد و مرضی ایمن خواهند شد.
ردپای تکایای تهران در کتاب طهران قدیم
تکایا و حسینیههای تهران، محور اصلی برنامههای عزاداری ماه محرم و صفر بهحساب میآمدند؛ تا جایی که علاوه بر مراسم روضهخوانی و عزاداری، دستههای عزاداری محلههای پایتخت را شکل میدادند و مردم هم عمدتا حول همین اماکن مذهبی نذر و نیاز میکردند. مرحوم جعفر شهری پژوهشگر تاریخ تهران در جلد دوم کتاب «طهران قدیم» درباره شکلگیری تکایا در ماه محرم مینویسد: «حسینیههای خصوصی که از طرف رجال و بزرگان برپا میگردید، با خرج خود آنها برگزار میشد و حسینیههای وقفی و مساجد را اهالی و مردم باعث و بانیشده، دایر میساختند. و به این ترتیب بود که قبل از شروع، یعنی یکی دو ماه به محرم مانده، هرکس وجهی به ناظم حسینیه یا صندوقدار آن پرداخته، یا تعهدی نقدی و کاری و جنسی کرده... ». بعد نوبت به پیرایش عزاخانههای شهر میرسد. در بخشی از قسمت «عزاداری محرم» کتاب طهران قدیم میخوانیم: «سیاهپوشی این حسینیهها چنان بود که هنگام بستن، حتی جایی به مقدار نیمهآجری که از سیاه پوشیده نشده باشد، بهنظر نمیرسید. این تکایا با کتیبههای اشعار جانسوز شعرای مرثیهسرای نامی مانند محتشم، جودی و جوهری، صورت عزاخانه میگرفت ». مرحوم جعفر شهری درباره نذر و نیازهایی که مردم با محوریت حسینیهها و تکایا انجام میدادند، نیز مینویسد: «این نیز نذرهایی بود که مردم برای این دوماه جهت خود و فرزندان و رفع گرفتاریها درنظر میگرفتند: عهدهدار شدن خدمتی از خدمات عزاخانهها و دستهها مانند اداره کردن سماور (قهوهچیگری)، چای دادن (چای به مردم رساندن)، استکان جمعکردن، آب دادن، جاروکشی، کفشداری، اسفند دودکردن و... . و همچنین تهیهکردن سیاهی و کتیبه حسینیهها، الوار برای پوشاندن روی حوضهای مساجد و تکایا و وقف دیگهای بزرگ و کوچک، سینی، کفگیر و آبگردان و بشقاب و بادیه و ملاقه و قاشق و...».