مردی برای تمام فصول
امیر حاجرضایی- کارشناس فوتبال
مجله فورفورتوی انگلیس نام 100مربی برتر تاریخ فوتبال جهان را منتشر کرد که سرآلکس فرگوسن در صدر این جدول و در مکان اول قرار دارد. به این بهانه گذری داریم شتابان بر زندگی این اسکاتلندی نامدار. همانطور که میدانید عنوان مطلب از کتابی از رابرت بولت، فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس اهل بریتانیا که برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی گرفته شده است.
فرد زینمان براساس آن فیلمی ساخت که برنده 6جایزه اسکار شد و به زندگی سر تامس مور حقوقدان و سیاستمدار بریتانیایی میپردازد. وجوه مشترکی بین این سیاستمدار و الکس فرگوسن میتوانیم بیابیم. هر دو در اعتقادات و اصول زندگیشان مقاوم و پایدار بودند و هیچ عامل بیرونی نتوانست در ارادهشان خللی ایجاد کند. الکس فرگوسن زاده 1941در شهر گوان اسکاتلند است. شهری که مرکز کشتیسازی است و در خیابانهای آن صدای چکشها را خواهید شنید. پدر فرگوسن تمامی هفته را کار میکرد حتی روزهای شنبه و یکشنبه که تعطیلات اروپاییان است و در ازای یک هفته کار سخت و مداوم تنها 6و نیم پوند دستمزد دریافت میکرد. فرگوسن فرزند رنج و فقر بود. راهی طولانی طی شد تا به کامیابی رسید و بهعبارتی دیگر مصداق کتاب رنج و سرمستی ایروینگ استون است که به زندگی میکل آنژ پرداخته است. در آن کتاب تامس مور پشت به حقیقت دارد و هنری هشتم پادشاه انگلستان دلگرم قدرت است و این تقابل نابرابر به پایانی تراژیک ختم میشود. فرگوسن در 6دسامبر 1986به منچستریونایتد پیوست و در ماههای اولیه تا آستانه اخراج پیش رفت اما یکبار دیگر آن عزم و اراده آهنی او را از دربهای خروجی دور و تبدیل به بزرگترین مربی تاریخ بریتانیا کرد. وی نزدیک به 27سال در یونایتد باقی ماند و همانطور که وعده کرده بود بر لیورپولی که خصم دیرینه یونایتد است سایه افکند و به پرافتخارترین تیم جزیره تبدیل شد. فرگوسن در سال 1999پس از کسب سه گانه و پیروزی دراماتیک بر بایرنمونیخ در فینال لیگ قهرمانان در نیوکمپ لقب سر را از دربار انگلستان دریافت کرد. او سرانجام به فرجام کار حرفهای خود رسید و پس از قهرمانی با منچستریونایتد در سال 2013خود را بازنشسته کرد. از او 2 کتاب در دسترس است که مطالعه آن برای همگان سودمند است بهویژه مربیان جوان و دستاندرکاران فوتبال. کتاب زندگینامه او و کتاب رهبری، که این دومی پر از نکات ظریفی است که پا از عرصه فوتبال بیرون میگذارد و به همه زندگی تعمیم مییابد. فرگوسن به ما میآموزد که زندگی را دست نخورده تحویل مرگ ندهید. اسکاتلندیها به خسّت معروفند اما فرگوسن با سخاوت تمام در طول دوران حرفهای خود همگان را به ضیافتی چشمنواز مهمان کرد. برزیلیها معتقدند ماراکانا ورزشگاه ملی این کشور تاج محل فوتبال است. اجازه بدهید بسان برزیلیها من هم بهصورت اغراقآمیزی ورزشگاه الدترافورد را همپای کلیسای سیستین بدانم که در شهر واتیکان و اقامت پاپ است و فرگوسن را نه پاپ بلکه افسانه تئاتر رویاها قلمداد کنم.