• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 5 بهمن 1398
کد مطلب : 93622
+
-

حمام در خزینه قجری

یکی از حمام‌های قدیمی پایتخت این روزها زنده‌کننده خاطراتی است که جوان‌ها هم به آن علاقه نشان می‌دهند

حمام در خزینه قجری

حمیدرضا بوجاریان_روزنامه نگار

حدود 200سال قبل، آغامحمدخان قاجار دستور ساخت حمامی درباب‌همایون را داد؛ حمامی که هم شاهزاده‌های قجر بتوانند از آن استفاده کنند و بعد از آنها مردم عادی کوچه و خیابان. آب حمام از آب قنات شاه که درست در نزدیکی حمام بود. تأمین می‌شد و از بهترین آب‌های تهران به‌شمار می‌رفت. حمام باب همایون حالا با گذشت 2سده از عمرش، روزهای تلخ وشیرین بسیاری را از سر گذرانده و چه افراد نام‌آوری که در آن تن به آب نسپرده‌اند. این حمام با گذشت این همه سال و از بین‌رفتن حمام‌های مشابه دیگر در پایتخت، هنوز آبش گرم می‌شود  اما این بار نه برای پذیرایی از شاهزاده‌ها بلکه برای توریست‌ها و مردمی که از مدرنیته خسته شده‌اند و دوست دارند حال و هوای تازه‌ای را با بودن در این حمام تاریخی تجربه کنند؛ مردمی که می‌آیند تا تنی در حمام تازه کنند و مشت و مال شوند از سوی دلاکانی که عمری است خستگی از تن‌های خسته مشتری‌ها به در می‌کنند. همشهری به بهانه رونق فعالیت حمام سنتی باب همایون سری به این مکان تاریخی- توریستی زده و با کسانی که در آن چرک از تن و جان می‌شویند به صحبت نشسته است.
بعد  از ورود به میدان امام خمینی(ره) باید راست خیابان باب‌همایون را بگیری و با گذر از چند کوچه‌ با خانه‌های قدیمی و کاهگلی به کوچه قنات برسی؛ کوچه‌ای نه چندان تنگ و ترش اما مملو از موتورسیکلت‌هایی که نیمی از راه عبور عابران را بسته‌اند و باید نیمی دیگرش را با وانت‌هایی مملو از بار و موتورسواران تقسیم کنی، برسی. هرجا بنای گنبدی با ورودی‌های کاشی‌کاری شده پیدا بود، همانجا حمام است و بوی نای دلپذیری از آن به مشام می‌رسد؛ حمامی که شاید از آخرین بازمانده‌های حمام‌های تاریخی تهران است و برخلاف بسیاری از هم‌مسلکان دیگرش، روزگار، چرخش را از حرکت نینداخته و هنوز هم پرمشتری است. تابلوی حمام سنتی باب همایون را می‌شود از اواسط کوچه هم دید؛ حمامی که مانند همه حمام‌های دیگر باید 7پله پایین بروم و در این مسیر تصاویری از آقای تختی گرفته تا سهراب سپهری و استاد شهریار و چند بازیگر سال‌های دور و نزدیک به استقبالت می‌آیند. پله را که پایین‌تر می‌روم، به محوطه اصلی سراسر کاشی‌کاری شده‌ای می‌رسم که مانند بسیاری دیگر از بناهای سنتی، کاشی‌هایش نقش و نگار گل برخود دارند و محیط را زیبا کرده‌اند. هنوز هم کاشی‌هایی بااصالت دور تا دور حمام را آذین کرده‌اند و با کوزه و پنکه و هر چیزی که تو را یاد گذشته می‌اندازد چشم نشسته‌ام که چشم‌ام می‌افتد به کمدهایی که با دیدنشان زود شستم باخبر می‌شود که جامه‌دان مشتری‌هاست؛ جامه‌دان‌هایی که هر کدامشان که با شماره‌ای درشت، نشان شده‌اند و هرکدامشان آینه نیمه‌قد اختصاصی دارند. اندازه آینه‌ها آن‌قدر هست که بتوان سرو روی را بعد از حمام کردن در آن دید. با چرخاندن سر، حوض وسط میدانگاه چشم‌ها را نوازش می‌دهد؛ حوضی که دور تا دورش را گل و گیاه گذاشته‌اند و به فضای حمام طراوت دیگری داده است. فواره‌ حوض خاموش است و کارنمی‌کند؛ کاشی‌های رنگارنگ زیبایی که حوض را شکل داده‌اند آن‌قدر دلربایی می‌کند که خاموش‌بودن فواره خیلی توی ذوق نمی‌زند. صدای آب و بخاری که به محض ورود به حمام بر سر و گرده‌ام نشسته، نشان می‌دهد که هم آب گرم است و هم مشتری داخل گرمخانه حمام. صدای قل‌قل سماور و گاه گاه صدای زنگ تلفن حمام به گوش می‌رسد. لیوان‌های قرمز و سفید کنار سماور خودنمایی می‌کند و هرکه چای بخواهد،با پرداخت اندکی وجه چایش را بعد از حمام کردن می‌خورد و می‌رود پی زندگی‌اش.

حمامی برای شاهزاده‌ها 
صدای شیهه اسب‌ها و کالسکه‌های شاهزاده‌های قجری تازه از حرمسرای آغامحمدخان بیرون زده درکوچه پس‌کوچه‌های باب همایون می‌آید. کالسکه‌چی‌های محمدقلی میرزا و محمد ولی میرزا و یک دوجین شاهزاده و شاهدخت قجری دیگر، می‌دانستند که آدینه فرا برسد باید سردهنه اسب‌هایشان را کج کنند سمت کوچه قنات و شاهزاده‌ها را ببرند حمام. برای همین بود که صاحب حمام باب‌همایون از قبل نگفته می‌دانست که آخرهفته‌ها را باید برای حضور نورچشمی‌های شاه قاجار قرق کند و راه پای حضور مردم عامی را از حمام ببرد. بعد از اینکه شاهزاده‌ها حمامشان تمام می‌شد و خدم و حشم همراهشان بند و بساط آنها را بار کالسکه و درشکه‌های همراه می‌کردند، مردم عادی اجازه داشتند بروند حمام؛ حمامی که مملو از آب باقی مانده و چرک تن شاهزاده‌ها بود و با رفتن آنها همان آب، برای استحمام مردم عادی استفاده می‌شد. مهدی امانی، کسی است که اداره حمام را از پدرش به ارث برده است. خاندان امانی‌ها حدود 150سال است که مالک حمام هستند. او می‌گوید: «حمام برای شاهزاده‌ها قرق می‌شد. حمام از یک روز قبل برای ورود آماده  و آب تمیز در خزینه ریخته می‌شد. تا وقتی شاهزاده‌ها و نوکرانشان از حمام نمی‌رفتند، کسی اجازه نداشت وارد شود. معمولاً حمام طول می‌کشید و خیلی‌ها منتظر می‌ماندند تا بعد از تمام‌شدن حمام شاهزاده‌ها و رفتن آنها، به حمام بروند». او از اینکه خزینه حمام، مملو از چرک تن افرادی می‌شد که درطول هفته برای حمام کردن می‌آمدند حرف می‌زند؛ حرف‌هایی که شنیدنش هم خوشایند نیست؛ «قدیم‌ها آب خزینه حمام را خیلی زود عوض نمی‌کردند. برای اینکه چرک و کثافت تن افراد در حمام باقی نماند، افراد درشت هیکل و قوی درحمام کار می‌کردند. آنها کوزه‌هایی داشتند که آن را به زور ته خزینه می‌فرستادند و با حرکت‌دادنش کف خزینه، چرک‌هایی که در آب ته‌نشین شده بود را می‌کشیدند و از خزینه در می‌آوردند. با این کار، خزینه تا حدودی تمیزتر می‌شد و به این بهانه، آب خزینه را هر چند وقت یک‌بار عوض می‌کردند. سال‌ها وضع به همین منوال بود اما سال 1332، با لوله‌کشی آب به حمام، بهداشت و سلامت آب خزینه بیشتر مورد توجه قرار گرفت».

گرمای آب حمام از پهن تا گاز 
شاید باور اینکه در گذشته برای تولید گرمای مورد نیاز جهت گرم‌کردن آب حمام از چه چیزهایی استفاده می‌شد برای نسل امروز عجیب، سخت و حتی خنده‌دار باشد. روزگاری که خدمات عمومی، موضوعی غریب میان مردم بود خیلی‌ها ابتکار به خرج می‌دادند و با کمترین هزینه نیازهای کسب و کار خود را برطرف می‌کردند. حمام باب‌همایون هم از این قاعده مستثنی نبود و برای اینکه آب حمام سرد نشود و آنها که در خزینه در حال شست‌وشوی خودشان بودند دادشان به آسمان نرود، از روش‌های خاصی برای گرم‌کردن آب و روشن نگه‌داشتن مشعل حمام استفاده می‌کردند. امانی می‌گوید: «قبل از اینکه پدربزرگم حمام را بخرد، رسم بود مشعل حمام را برای گرم نگه‌داشتن آب حمام‌ با پهن حیوانات روشن نگه داریم. برای همین هم کیسه‌های پهن را می‌شد دور و اطراف حمام‌ دید. چون حمام باب همایون، حمامی بود که شاهزاده‌های قجری به آن رفت‌وآمد داشتند و ممکن بود آنها با دیدن پهن‌ها خاطرشان مکدر شود، برای همین خیلی زود چوب جای پهن را برای گرم‌کردن آب حمام گرفت. بعد از آن از زغال‌سنگ و بعدتر از نفت سیاه برای روشن کردن مشعل حمام استفاده می‌کردیم. با توسعه گازرسانی درشهر، گاز شد منبع اصلی گرم‌کردن آب حمام اما هنوز همان مشعل و سیستم قدیمی برای گرم‌کردن آب حمام سر جای خودش هست».

بوق حمام 
آنها که رد زمان چهره‌شان را خطاطی کرده و گرد سپیدی برموهایشان نشسته است از پدرانشان قصه‌ها درباره حمام باب همایون شنیده‌اند؛ موضوعی که تقی صادقی در65سالی که در بازارکسب دارد، درباره‌اش می‌گوید: «خودم نشنیدم و ندیدم اما، پدرم می‌گفت حمام باب همایون یک بوق داشت که صدایش تا چند کوچه و خیابان آن طرف‌تر می‌رفته است؛ بوقی که صبح علی‌الطلوع می‌زدند معنایش این بود که حمام باز است و می‌شود از آن استفاده کرد. بوق دیگری هم بوده که صدایش با بوق‌های دیگر فرق داشته است. معنایش این بوده که حمام امروز زنانه است». صادقی از5سالگی در بازار در حجره پدرش شاگردی کرده است. یادش به‌ خیری می‌گوید و به یاد می‌آورد که تا 20سال قبل مشتری حمام بوده است؛ «خیلی از بازاری‌های قدیم می‌رفتند حمام باب‌همایون. آنجا هم به نظافت خودشان می‌رسیدند هم اوضاع و احوال بازار و بازاریان را می‌پرسیدند. خیلی وقت‌ها هم همانجا درحمام، یک معامله را با تاجر دیگری جوش می‌دادند و قول و قرارش را می‌گذاشتند. بماند که چه خواستگاری‌هایی هم داخل حمام و زیرکف ومشت و مال دلاک، از پدر دختر می‌شد و چه زندگی‌هایی اینطوری پا گرفت». زدن‌بوق شاید ناشی از این بوده که حمام باب همایون، زنانه و مردانه جدا نداشته است. نبود حمام خاص زنان، باعث شد برخی روزهای هفته تنها برای حمام رفتن زنان اختصاص یابد؛ روزهایی که مالکان حمام در یک قرن گذشته آن را رعایت کرده‌اند و روزهای شنبه و یکشنبه را برای زنان قرق می‌کنند.

همه مشاغل حمام‌های قدیمی 
حمام عمومی فقط یک مکان برای یک شغل نیست. حمام‌ها برای خودشان اصول و چارچوب‌هایی داشتند که حالا به‌دلیل از رونق‌افتادن رفتن مردم به حمام عمومی، بسیاری از مشاغلی که داخل حمام‌ها بود از بین رفته است. اسماعیل محسنی  از بازاریان راسته کفاش‌ها یادش هست که حمام‌های قدیمی کارگرهای زیادی داشتند؛ «لنگ، حوله کرکی و یک حوله گل سرخی بود که بهش می‌گفتند قطیفه که برای خشک‌کردن تن و سر آدمی که داخل گرمخانه بود از آن استفاده می‌کردند. وقتی فردی حمامش تمام می‌شد و می‌خواست بیرون بیاید داد می‌زد خشک. کارگری هم می‌دوید و یک قطیفه می‌داد برای دور کمر، یکی برای روی شانه و یکی هم برای سر. اینطوری یک نفر شغلش قطیفه‌دادن بود به مشتری‌ها. یک سری کارگر هم بودند که موتورسوزن به آنها می‌گفتند و کارشان روشن کردن و روشن نگه داشتن مشعل بود. یک‌سری هم بودند که اسمشان را گذاشته بودند قطارکش؛ یعنی افرادی که لنگ‌ها را به هم گره می‌زدند و بالای پشت بام می‌بردند تا آبشان را بگیرند تا زود خشک شده و بتوان از آنها دوباره استفاده کرد». او حرفش را اینطور ادامه می‌دهد: «در حمام‌های قدیمی، یکی مشت و مالچی بود و یکی دیگر جامه‌دار، یک نفر دخل دار بود و یک نفرهم کلید دار. او وظیفه داشت وقتی مشتری وسایلش را داخل جامه‌دان می‌گذاشت، در جامه‌دان را قفل کند تا کسی به وسایل دیگری دست نزند». آنطور که او می‌گوید، برخی فعالیت‌ها مانند حجامت‌کردن در حمام‌های قدیمی رسم بود؛ رسمی که این بازاری کهنسال می‌گوید در حمام‌های زنانه هم برقرار بود با این تفاوت که در حمام‌های زنانه، بحث جادو و جمبل و جادوگری داغ بود.

طراحی خاص حمام و یک اتفاق 
داخل حمام هوای مطبوعی دارد. نه آن‌قدر دم‌کرده و آزار‌دهنده است و نه آن‌قدر ناخوشایند برای بدن‌های خیس که کسی احساس سرما کند. امانی درباره چرایی این اتفاق و هوای مطبوعی که در حمام وجود دارد اینطور توضیح می‌دهد: «ساختار حمام طوری است که با باز‌کردن در ورودی و پنجره‌ها در تابستان، هوای داخل حمام با هوای تازه عوض می‌شود. در زمستان هم همینطور است و هوای گرم داخل اجازه نفوذ هوای سرد بیرون را به حمام نمی‌دهد. رطوبت اضافه هم از مجراهایی که وجود دارد از حمام تخلیه می‌شود». او به موضوع جالبی هم اشاره می‌کند؛ موضوعی که نشان‌دهنده مهندسی مناسب حمام است؛ «درست یادم نیست چه سالی بود، عراق یک موشک به محله پامنار زد. موج انفجار موشک باعث شد شیشه خیلی از ساختمان‌های اطراف ازجمله شیشه گنبد حمام بشکند. جالب بود که حتی یک قطعه شیشه داخل حمام که مردم در آن بودند نیفتاد. نمی‌دانم حمام را چطور ساخته‌اند اما اگر شیشه‌های خردشده بر سر مردم می‌ریخت معلوم نبود چه اتفاقی می‌افتاد».

حمام‌های 2قرانی 
امانی اسنادی در دست دارد که نشان می‌دهد هزینه‌ای که برای حمام‌رفتن از مردم عادی گرفته می‌شد بسته به نوع خدماتی که می‌گرفتند چقدر بوده است؛ «هزینه کیسه و صابون با قطیفه برای یک نفر3ریال بود. همین خدمت برای دو نفر 5ریال و برای 3نفر6ریال محاسبه می‌شد. هزینه صابون تنها با قطیفه برای یک نفر 2ریال، برای 2نفر 3ریال و برای3 نفر 4ریال بود. شست‌وشو با قطیفه هم یک ریال بود. این نرخ‌ها برای استفاده یک ساعت از حمام بود و اگر بیشتر می‌شد، مشتری باید هزینه بالاتری پرداخت می‌کرد. الان به ازای 45دقیقه حمام با قطیفه 18هزار توان باید پرداخت شود و افراد می‌توانند صابون و لیف و شامپوی خود را از بیرون با خود بیاورند یا آن را از خود حمام تهیه کنند». اکنون در این حمام 4دلاک قدیمی با 50سال تجربه در این حرفه کار می‌کنند. آنها آخرین نسل از دلاک‌های حرفه‌ای و کیسه‌کش‌های حمامی هستند که می‌دانند چطور کیسه بکشند که بدن افراد زخم و پوستشان قرمز نشود. البته هزینه هرکدامشان از حمام جداست.

قرق حمام برای شاهزاده‌ها
حمام برای شاهزاده‌ها قرق می‌شد. حمام از یک روز قبل برای ورود آماده  و آب تمیز در خزینه ریخته می‌شد. تا وقتی شاهزاده‌ها و نوکرانشان از حمام نمی‌رفتند، کسی اجازه نداشت وارد شود. معمولاً حمام طول می‌کشید و خیلی‌ها منتظر می‌ماندند تا بعد از تمام‌شدن حمام شاهزاده‌ها و رفتن آنها، به حمام بروند

چرک‌کشی از حمام
قدیم‌ها آب خزینه حمام را خیلی زود عوض نمی‌کردند. برای اینکه چرک و کثافت تن افراد در حمام باقی نماند، افراد درشت‌هیکل و قوی درحمام کار می‌کردند. آنها کوزه‌هایی داشتند که آن را به زور ته خزینه می‌فرستادند و با حرکت‌دادنش کف خزینه، چرک‌هایی که در آب ته‌نشین شده بود را می‌کشیدند و از خزینه در می‌آوردند



 

این خبر را به اشتراک بگذارید