• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
یکشنبه 15 دی 1398
کد مطلب : 92048
+
-

کنکور و عشق و قتل

نگاه
کنکور و عشق و قتل


فریبا خانی ـ روزنامه‌نگار

آرمان گفته بود: «هدفون را در گوش برادر کوچکم گذاشتم گیم بازی کند تا از حضور غزاله در خانه آگاه نشود.» پدر و مادر آرمان خانه نبودند. همان‌هایی که گفته بودند، رشته خوبی قبول شو و گرنه گوشی‌ات را می‌گیریم. آرمان که هنوز ۱۸ ساله نشده بود، درگیر عشق و کنکور بود. عشق و کنکور..‌. ما می‌دانیم دانش‌آموزان کنکوری چه فشارها و استرس‌هایی به جان‌ دارند. پس در این ماجرا آرمان تنها نبود. در این ماجرا، کنکور قاتل است. عشق قاتل است. غزاله، رویاهای دیگر به سر داشت...
آن روز اوضاع خوب نبود؛ درگیر شدند یا چه؟ بحث قطع ارتباط بود که آرمان، هلش داد... یا با میله بارفیکس به سرش کوبید. بی‌جان و بیهوش شد؛ همان دخترک زیبارو با چتری‌های مشکی. آرمان، جسم بی‌جانش را در چمدان بزرگی می‌گذارد. شاید همان چمدانی که با آن سفر آنتالیا رفته و با آن سوغات آورده بودند و همانجا با غزاله آشنا شده بود.
کجا می‌برد؟ چه می‌شود؟ واقعا مرده بود غزاله یا بی‌هوش بود کسی نمی‌داند...‌‌
می‌گوید: «جسد را در خیابان‌های میرداماد رها کردم.»
جسم غزاله هرگز پیدا نمی‌شود. برادر کوچک فارغ از فاجعه خون و مرگ و عشق و کنکور گیم بازی می‌کرد. آرمان به زندان می‌رود. خانواده غزاله داغدار ابدی می‌شوند. پسر در زندان درس می‌خواند و درس می‌خواند. خانواده غزاله قصاص می‌خواهند و قصاص می‌خواهند. قصه‌شان سر زبان‌ها افتاده. سلبریتی‌ها به میدان می‌آیند که بخشش بگیرند. فشار هر لحظه بیشتر می‌شود. شاید این ماجرا خون این عزیزان داغدار را بیشتر به جوش آورد. آدم داغدار و حیران باشد؛ سر زبان هم بیفتد. همه دلشان می‌خواهد زنده باشد غزال، الهی که زنده باشد. مثل فیلم‌ها، آدم مهربانی جسم بی‌جانش را به بیمارستان رسانده. از ضربه‌ای که به سرش خورده فراموشی پیدا کرده... و نامش را، یادش را، خانه‌اش را از خاطر برده است. کاش قصه این‌جور تمام می‌شد. حالا فکر می‌کنم. چه روز نحسی بوده. روز فاجعه... حتما در آن روز، کودکی برادر آرمان که بی‌خبر گیم بازی می‌کرد، تمام شد. زندگی پدر و مادر غزاله تمام شد. زندگی پدر و مادر آرمان که در دادگاه از بستگان غزال می‌شنیدند- شما چه تحصیلکرده‌هایی هستید که قاتل تربیت کردید- تمام شد. این فاجعه، تنها یک مقتول نداشت. خیلی‌ها در چمدان بزرگ قرار گرفتند و ناپدید شدند...

این خبر را به اشتراک بگذارید