• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
چهار شنبه 13 آذر 1398
کد مطلب : 89495
+
-

ایست و بازرسی سیاسی

ابراهیم علی‌پور _ کارشناس ارتباطات اجتماعی 

هر باری که عمر یکی از دوره‌های مجلس به‌عنوان نماد عالی نظام شورایی در کشور به اتمام می‌رسد، بحث ضعف عملکرد مجلس هم در اذهان عمومی دوباره زنده می‌شود. در همین راستا در دوره دهم مجلس با توجه به نوسانات شدید اقتصادی که در کشور رخ داد و اجرای طرح افزایش قیمت بنزین که اخیرا به اجرا درآمد، نارضایتی از عملکرد مجلس به نحو کم‌سابقه‌ای افزایش پیدا کرده است.
پرسش؛ چرا این ضعف برطرف نمی‌شود و کجای کار ایراد دارد که مجلس نمی‌تواند نقش خود را به‌درستی ایفا کند؟ 
اگر مجلس را مهم‌ترین مرکز تصمیم‌گیری کشور بدانیم، منطقا فقط افراد متعهد، متخصص و باتجربه باید در آن عضویت داشته باشند و به‌طور دقیق و کامل به وظایف نمایندگی خود عمل کنند، ولی اگر تجربه 10دوره گذشته را مدنظر داشته باشیم، خواهیم دید که تعداد زیادی از افرادی که توانستند از ایست و بازرسی سختگیرانه و سیاسی شورای نگهبان عبور کنند و به مجلس راه یابند هم فاقد این ویژگی‌ها بودند.
گیر کار کجاست؟ چرا از این دور باطل خارج نمی‌شویم و همچنان نظام نمایندگی از عدم‌کفایت لازم اعضای خود در رنج به‌سر می‌برد؟ 
برای پاسخ به این پرسش‌ها بهتر است نگاهی بیندازیم به ویژگی‌های استاندارد برای یک نماینده و انتخابات که برگزار می‌شود.
هر نماینده عقلا و اخلاقا مکلف است در رأی دادن مصالح ملی را بر منافع فردی و جناحی ترجیح دهد.
هر نماینده باید از قدرت استنتاج و استدلال قوی برخوردار باشد به نحوی که به این ویژگی شناخته شود.
عنصر شرافتمندی در نظام نمایندگی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد و اگر نماینده‌ای از آن برخوردار نباشد، ایست و بازرسی‌های سیاسی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. در این خصوص نقش گروه‌های اجتماعی محلی، کانون‌های مذهبی و فرنگی و احزاب سیاسی حائز اهمیت فراوان است.
هر نماینده علاوه بر آشنایی و اشراف بر قانون اساسی و قوانین جاری کشور باید به رویه‌های کار پارلمانی و فنون مذاکره اصولی و تصمیم‌گیری عادلانه نیز آگاهی داشته باشد. هم‌اکنون این مکانیسم در کشور ما تا حدود زیادی ناشناخته است. 
پدیده لیستی رأی دادن نیز تأثیر بسزایی در این خصوص داشته است. در انتخابات به جای اینکه مردم به‌دنبال شناخت دقیق‌تر داوطلبان باشند، کوتاه‌ترین راه را انتخاب می‌کنند؛ یعنی رأی دادن به لیست و همین امر باعث شده حرکت‌های سازمان یافته‌ای برای بستن لیست‌ها صورت گیرد که در آن بیشتر سهمیه‌بندی لحاظ می‌شود، نه منافع عمومی و به همین‌خاطر است که با اتمام کارزار انتخابات، مردم فراموش می‌شوند و نمایندگان بیشتر به فکر آتیه خود و تامین رضایت نهادهایی هستند که ایشان را پشتیبانی کردند؛ نه مردمی که به آنها رأی دادند.
منفعل بودن احزاب سیاسی؛ احزاب در زمان انتخابات همچون گل‌های نوبهاری از خاک سر برمی‌آورند، ولی با اتمام فصل انتخابات پژمرده می‌شوند. کسانی که سالیان سال است فعالیت سیاسی می‌کنند، در هنگام سخن گفتن، ادعا می‌کنند که عضو هیچ جریان و حزب سیاسی نیستند و این طنز تلخ مردم را سردرگم می‌کند. برخی‌ها یک روز اصولگرا هستند و روز دیگر اصلاح‌طلب و فردا روز هم مستقل. 
می‌شود گفت بحث انتخابات و فرایندهای بعدی آن ریشه در فرهنگ هم دارد. نمی‌شود بدون بهبود در شاخص‌های فرهنگی انتظار داشت انتخاب‌های بهتری صورت گیرد و افراد بهتری پای در میدان انتخابات گذارند. برای این کار باید به سمت تکثیر گروه‌های اجتماعی محلی حرکت کنیم و سعی داشته باشیم تا از طریق سیاستگذاری صحیح و به‌کار‌گیری ظرفیت‌های رسانه‌های جمعی و اجتماعی ریل‌گذاری‌ها را به سمتی ببریم که قواعد کار جمعی و پارلمانی در میان گروه‌های مختلف آموزش داده شود و ما از توان بیشتری در تفکر جمعی، تصمیم جمعی و کار جمعی برخوردار شویم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید