• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
چهار شنبه 23 آبان 1397
کد مطلب : 37494
+
-

چرا ادبیات پلیسی در ایران ضعیف است؟

فوت‌ کوزه‌گری ژانر

کاوه میرعباسی- مترجم- ادبیات پلیسی را دارای ژانرهای فرعی بسیاری می‌داند

نگار حسینخانی

مجموعه ترجمه‌های پلیسی ققنوس را می‌توان اتفاقی در ادبیات پلیسی و جنایی ایران دانست؛آثاری که با تصور ما از ادبیات پلیسی و جنایی متفاوت است زیرنظر کاوه میرعباسی منتشر شده و افق‌های تازه‌ای در ژانر پلیسی به روی ادبیات ما خواهد گشود. با میرعباسی درباره این مجموعه و مغفول ماندن این ژانر در ادبیات فارسی صحبت کرده‌ایم.

در سال‌های اخیر در ترجمه و تالیف رمان‌های پلیسی مجموعه‌هایی در نشرهای مختلف آغاز به‌کار کرده‌اند. چقدر این هدف‌گذاری اولیه در ایجاد و تقویت این نوع از ادبیات مؤثر بوده و به‌نظر شما تا چه میزان مورد استقبال مخاطب قرار گرفته است؟

چند سالی است به این ژانر توجه شده؛ مثلا سال گذشته نشر ققنوس با سرپرستی محمدحسن شهسواری کتاب‌هایی در ژانر رونمایی کرد. اما نباید انتظار داشت یکباره اتفاقی در ادبیات فارسی حاصل شود. مثلا پس از آن رونمایی و انتشار چند کتاب ژانر، یکباره حضور این ادبیات در کتاب‌فروشی‌ها کم‌رنگ شد. البته در این‌باره در حوزه ترجمه کارهای بهتری انجام شده است. علاوه بر «جهان کتاب» که ترجمه رمان‌های جدیدی را در ادبیات ژانر منتشر کرده، انتشارات قطره نیز مجموعه ادبیات پلیسی امروز جهان را راه‌اندازی کرد و 14عنوان آن تا امروز منتشرشده و 3عنوان آن در دست انتشار است. در این مجموعه ژانرهای فرعی ادبیات پلیسی را که در ایران تقریبا و البته در بعضی موارد تحقیقا ناشناخته است، معرفی می‌کند. ناشران دیگری هم در این‌باره فعالیت می‌کنند. این تلاش‌ها در زمینه ترجمه بیشتر از تالیف است. هرچند با یک گل بهار نمی‌شود، اما این تلاش‌ها بی‌نتیجه نخواهد بود و حتما تأثیر خود را در دراز‌مدت بر ادبیات خواهد گذاشت.

روشنفکران ایرانی احساس می‌کنند ژانر مربوط به رمان‌های پالپ‌فیکشن و غیرجدی است. در این سال‌ها چقدر توانسته‌ایم این فرضیه را از درجه اعتبار ساقط کنیم و چه راه‌هایی برای تحقق این خواسته پیموده‌ایم؟

این گزاره غلط نیست، اما پالپ‌فیکشن بار منفی ندارد. رمان‌های عامه‌پسند هم می‌تواند کیفیت بالایی داشته باشد. هرچند این مشکل تنها مختص به ژانر پلیسی نیست، به‌طور کلی ژانر در ادبیات ما مغفول مانده است. دلیل آن هم می‌تواند ناآشنا بودن نویسندگان ایرانی با مقوله ژانر باشد. زمانی که صحبت از ژانر به میان می‌آید، کلیشه و قواعد خاصی مدنظر است. نویسنده‌ای که می‌خواهد ژانرنویسی کند باید با این کلیشه‌ها و قواعد آشنا باشد. این نیز مستلزم آن است که یا به اندازه‌ای در آن ژانر مطالعه کرده باشد که کاملا به آن کلیشه‌ها مسلط بوده یا به زبان دیگری مجهز باشد که با مطالعه و تسلط بر آن قواعد دست به نوآوری بزند.

نویسندگان ژانر در دنیا بیش از چندهزارصفحه کتاب منتشر کرده‌اند. چطور چنین چیزی ممکن است؟ آیا موضوع همان قواعد و اصول مشخص شده در ژانر است؟

قطعا بسیار کمک‌کننده است. بگذارید مثالی بزنم؛ لوپه‌ د وگا، نمایشنامه‌نویس اسپانیایی، بیش از هزارعنوان نمایشنامه نوشته که 800عنوان آن باقی مانده است. پس از بررسی آثار او متوجه شدند او در نوشتن از 18الگو استفاده کرده است؛یعنی با تغییر عناصری در قواعد اصلی نمایشنامه جدیدی خلق کرده.

چرا تولید در ژانر، تولیدی حداقلی است؛ این از تنبلی نویسندگان ایرانی نشات می‌گیرد یا اینکه این نوع ادبیات روشنفکرانه به‌نظر نمی‌رسد؟

این مهم به معضل اصلی‌تری برمی‌گردد. اینکه هنوز نویسندگی در ایران شغل نیست و نوشتن به نوعی تفنن محسوب می‌شود. نویسنده معمولا اموراتش را از جای دیگری می‌گذراند. به همین دلیل نویسندگانی که تعداد آثارشان بالای 10عنوان باشد بسیار کم تعدادند، آن هم با کتاب‌های لاغر و کم‌جان. ما نویسندگان حرفه‌ای به آن معنا نداریم درحالی‌که ژانر و نویسندگی حرفه‌ای رابطه تنگاتنگی دارند. نویسندگان قابل‌تاملی هستند که ژانر نمی‌نویسند، اما نویسندگان خوب و کاربلدی هستند. مسئله این است که تیراژ کتاب با وجود مجهز بودن ما به صنعت نشر، تامین‌کننده نویسندگان و ناشران نیست و آنها از این طریق امرار معاش نمی‌کنند. اما بد نیست به این توجه کنیم که از قرن 19که ادبیات وجه مردمی پیدا کرد، شاید نوعی تفریح و لذت نیز محسوب شد. به یقین سالم‌ترین لذت دنیا همین ادبیات است. ژانر نیز ادبیاتی است که فی‌نفسه لذتبخش است. ادبیات و تفنن هیچ تضادی ندارند بلکه می‌توانند یکی محملی باشند برای دیگری. ادبیات سرگرم‌کننده می‌تواند خیلی هم لذتبخش باشد.

یکه بودن «فیل در تاریکی» در حوزه ژانر باعث شد این کتاب مورد توجه بیشتری قرار گیرد؟ به‌نظر شما این کتاب در ژانر اثر قابل توجهی بود یا فقر این نوع از ادبیات، ما را به ستایش این کتاب هاشمی‌نژاد واداشت؟

در آن سال‌ها در کنار آثار محمد دلجو، قاضی سعید و دیگران این اثر هاشمی‌نژاد بسیار دیده شد و مورد توجه قرار گرفت. فیل در تاریکی تنها اثر پلیسی قابل تامل پیش از انقلاب بود. این رمان، پلیسی- معمایی نبود ولی تریلر محسوب می‌شد. البته اسماعیل فصیح در «شراب خام» که رگه پلیسی پررنگی داشت، این وجه را در رمان‌نویسی حفظ کرد. هرچند اثر کاملا پلیسی نبود، اما همه رمان‌های فصیح به‌ویژه آن‌دسته که قهرمان اصلی جلال آرین بود، در این دسته محسوب می‌شدند.

می‌توان برای ادبیات ژانر، به‌ویژه پلیسی تعریفی واحد ارائه کرد؟

ادبیات پلیسی به‌قدری گسترده شده و تنوع پیدا کرده که جنبه‌های تازه‌ای پیدا کرده است. مثلا مجموعه‌ پلیسی که در انتشارات قطره جمع‌آوری و منتشر شده 5زیر‌مجموعه دارد؛ مثل پلیسی-تاریخی، کشورها و... . وقتی این تنوع مطرح می‌شود، نمی‌توان تعریف واحدی از آن موضوع ارائه کرد.

برای تولید ادبیات ژانر حتما باید کلاس و کارگاه رفت؟

خیر. اگر کسی بخواهد حرفه‌ای در حوزه ادبیات پلیسی فعالیت کند، باید به زبانی خارجی مسلط باشد. اگر کارگاه و کلاس‌هایی باشد که فرد را راهنمایی کند، این راه کوتاه و سریع خواهد شد. هرچند کلاس‌ها مفید است ولی الزامی نیست.

این خبر را به اشتراک بگذارید