در نشست «خوانش جامعهشناسی وقایع اخیر» بررسی شد
واکاوی یک اعتراض
محمد صادق خسروی علیا ـ خبرنگار
غبار و فضای سنگینی بر اعتراضاتی که پس از افزایش قیمت بنزین رخ داد در جامعه حاکم است و هنوز این حوادث با ابهامات و علامت سؤالهای بسیاری همراه است. در این فضا اغلب کارشناسان و تحلیلگران اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... بهدنبال آن هستند که مسئله را از زاویههای مختلف ریشهیابی و البته خود ریشهیابی کنند.
مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه سلسله نشستهای راهبردی «فهم جامعه ایرانی» جلسهای با حضور عباس عبدی، روزنامهنگار و پژوهشگر اجتماعی و محمدمهدی اسماعیلی، مدیر گروه جامعهشناسی سیاسی مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی با عنوان «شورش حاشیه بر متن؟» برگزار کرد. این نشست در واقع باهدف خوانش جامعهشناختی وقایع اخیر کشور برپا شد. عباس عبدی اعتراضات اخیر را با 3رویکرد مدیریتی، امنیتی و جامعهشناسی تحلیل کرد و معتقد است اتفاقات اخیر زاده شکاف در ساخت سیاسی کشور، فقر، حاشیهنشینی، بیکاری و در کل مطالباتی است که سالهاست وصول نشده. اما محمدمهدی اسماعیلی، برخلاف این پژوهشگر اجتماعی میگوید این اتفاقات طبیعی است و در هر جامعهای حتی اروپایی هم رخ میدهد و نباید آن را بهصورت انتزاعی و غیرواقعی تحلیل کرد.
اعتراضات 98 از جنس اتفاقات 88 نیست
عباس عبدی، با تاکید بر اینکه اتفاقاتی که اخیرا در رابطه با افزایش قیمت بنزین شاهد بودیم یک نقطه تحول کیفی است و از این به بعد دیگر نمیتوانیم آرایش نیروها، مسائل و روابطشان را در چارچوب گذشته تحلیل کنیم، گفت: «اتفاق بسیار مهمی رخ داده که قابل مقایسه با اتفاقات سالهای96و 88 نیست و تقلیلدادن این موضوع به افزایش قیمت بنزین بزرگترین اشتباهی است که ممکن است رخ دهد، این مسئله هیچ ربطی به بنزین نداشت. در واقع افزایش قیمت بنزین تنها یک بهانه برای بروز دادن این اتفاق بود البته شاید برخی بر این تأکید کنند که تصمیم در مورد افزایش قیمت بنزین اشتباه بود. من صددرصد با این نظر موافقم. اما این تصمیم اشتباه یک تصمیم ساختاری اشتباه است نه یک تصمیم موردی اشتباه.»
او ادامه داد: « مسئله بنزین در ایران مهمترین متغیر برای این است که ساخت سیاسی ایران را تجزیه و تحلیل کنیم لذا من میخواهم از 3رویکرد مدیریتی، امنیتی و جامعهشناسی به این موضوع بپردازم.» عبدی با اشاره به رویکرد مدیریتی چنین تصمیمی گفت: « چرا دولت ناگهان این تصمیم را اجرا کرد؟ حتما یک چیزی میفهمد که ساعت 12شب این تصمیم خود را اعلام میکند. چون دفعه قبل که میخواست قیمت بنزین را افزایش دهد، خبرساز شدن موضوع موجب شد که این کار انجام نشود. در واقع 2موضوع در بروز چنین اقدامی از سوی دولت شاهدیم؛ یکی شکاف در ساخت قدرت و دیگری ناتوانی در اتخاذ تصمیمات ملی است. اصلاح قیمت انرژی باید 2شرط داشته باشد؛ اولی این است که معلوم شود این اصلاح قیمت صددرصد بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم به جیب مردم میرود و دوم اینکه این تصمیم در بهترین وضع اقتصادی یک کشور انجام میشود نه در بدترین وضعیت اقتصادی. در نتیجه وقتی تصمیم برای افزایش قیمت بنزین را در شرایطی اخذ میکنند که هیچکدام از این شرایط وجود ندارد آنگاه توقع دارند که دیگران ساکت باشند!؟»
پشت پرده یک تصمیم پنهانی و شبانه
وی در پاسخ به این سؤال که چرا دولتها تاکنون نخواستند قیمت بنزین را افزایش دهند؟ گفت: دلیل این مسئله رقابتهای مخرب سیاسی در ساخت قدرت است. ملاحظه کردید که وقتی این تصمیم در ساعت 12شب اعلام شد از یک دقیقه بعد خمپاره و موشکی بود که علیه این تصمیم در فضای مجازی از درون ساخت قدرت شروع به پرتاب شد. برای اینکه اساسا چنین ساختاری آماده این تصمیم نیست اما از آن طرف هم نمیتواند چنین تصمیم نگیرد. ادامه آن روند -قیمت قبلی بنزین- یک فاجعه تمام عیار اقتصادی بود. لذا دولت نه میتوانست آن وضعیت را ادامه دهد و نه میتوانست تصمیم افزایش قیمت را بگیرد و نه حتی میتوانست این تصمیم را به عرصه عمومی بیاورد.
عبدی همچنین با طرح این سؤال که چرا دولت این تصمیم را به جلسه سران سهقوه میبرد؟ گفت: چون دولت فکر میکند که نمیتواند چنین کاری را به تنهایی انجام دهد. این موضوع فقط مربوط به قیمت سوخت نیست. دولت در روابط خارجی خود هم همینگونه است. در تمام تصمیمات دیگر هم همین قاعده حاکم است؛ یعنی سیستم تصمیمگیری مملکت بهدلیل تنشهای موجود نه بین مردم و حکومت بلکه بهدلیل تنش در ساخت قدرت قفل شده است.
وی با بیان اینکه بخشی از کل این ماجرا به ساخت تصمیمگیری در ایران برمیگردد، گفت:« شکافی که درون سیستم وجود دارد، شکاف بسیار حاد و شدیدی است. در ادبیات سران هم دیده میشود. مجلسی که خودش چنین قانونی تصویب کرده اعلام میکند که میخواهد طرح دو یا سهفوریتی بیاورد تا قیمت بنزین را به قبل برگرداند. باز هم خوب شد که رهبری وسط آمدند و این ماجرا را جمع کردند. اگر آن یکشنبه نمیآمدند (آن سخنان را نمیگفتند) هیچچیز دست کسی نمیماند.
مبارزه با فقر و حمایت از مستضعفین، فقط شعار بود
این فعال سیاسی درخصوص شکاف درون ساخت قدرت خاطرنشان کرد: اولا این شکاف برای امروز نیست و به مرور که جلو آمده، تشدید شده است. ریشه آن هم در تناقضاتی است که در ساخت سیاسی ما وجود دارد. در واقع این تناقضات اوایل انقلاب برجسته نمیشد. چون در اوایل انقلاب، جمهوریت و رأی مردم عینا اسلامیت تعبیر میشد، اما به مرور جمهوریت و اسلامیت به این راحتی با هم جمع نمیشوند و چون سیستم نمیتواند حلش کند، دچار تناقضات عجیب و غریبی میشود.
اولین تناقض این است که رئیسجمهورها در انتهای کار خود دچار بحران شده و اپوزیسیون میشوند. اینها مسائل فردی نیست که بگویم این رئیسجمهور آدم بدی بود و دیگری خوب است. هرکسی خوبیها و بدیهایی دارد اما حق نداریم پدیدههایی که تکرار میشوند را به روانشناسی فردی تقلیل دهیم. همچنین یکی دیگر از تناقضات عجیب و غریب در مورد یکی از مهمترین شعارهایی است که از ابتدای انقلاب در مورد مبارزه با فقر و حمایت از مستضعفین داده میشود، اما به مرور نهتنها فقر کم نشد بلکه از آن طرف هم برجهای چند ده طبقه و پورشه و... در حال زیادشدن است. اینها نشان میدهد که برخلاف خواست سیستم، چنین اتفاقاتی میافتد؛ چون متوجه نیستند که سیاستهایی که میگذارند، مقوم این مسائل است. یکی دیگر از این تناقضات سیستم بودجه کشور و اتکای آن به نفت است. از ابتدا دائم میگفتند این اتکا باید از بین برود، اما روزبهروز اتکای بودجه به نفت بیشتر میشود. این فقط وابستگی نیست بلکه اقتصادی که تولید کردیم بهصورتی است که دیگر نمیتواند در برابر تکانهها از خود مقاومت نشان دهد.
عبدی در ادامه سخنان خود به رویکرد امنیتی اتفاقات گذشته هم اشاره کرد و گفت: این موضوع برای خیلیها جذابیت دارد و همه بهدنبال این هستند که بدانند این اتفاقات زیر سر چه کسانی بود؟ آیا سلطنتطلبها بودند، کار عربستان و اسرائیل و.. بود؟ این افراد از داخل کشور بودند یا از خارج خط میگرفتند؟ و...اما باید بدانیم که این رویکرد خیلی کلیدی است. 2 حالت هم وجود دارد. یکی اینکه این اتفاقات توطئهچینی از جایی بوده و عده قابل توجهی هم با آنها همراهی کردند. حتی برخی میگویند این خرابکاریها مربوط به کسانی است که قبلا آموزش دیدهاند. درهرحال اگر چنین چیزی باشد، این شکستی برای دستگاههای امنیتی کشور است. عبدی ادامه داد: اما اگر احتمال اول نباشد و بگویند این اتفاقات گیر و پیچ امنیتی و اطلاعاتی نداشته و مردم عصبانی بودند و کاری کردند، این هم باز یک شکست برای دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی است؛ چون دستگاه امنیتی یک جامعه برای همین مواقع است تا نبض جامعه را بگیرد و ببیند چه مسائلی در آن در جریان است. البته واقعیت این است نظامی که مبتنی بر کنترل امنیتی باشد، نمیتواند این نبض را بگیرد. در جوامع دیگر این نبض بهصورت آشکار در رسانهها و.. بیان میشود و دیگر به این چنین جاهایی نمیرسد.
این پژوهشگر اجتماعی درباره ارزیابی خود در این زمینه هم گفت: بهنظر من احتمال دوم قویتر است و هیچچیز امنیتی بهمعنای اینکه یک توطئه دقیقا طراحی شده بوده باشد، وجود ندارد. نه اینکه کسانی اصلا در کار نبودند، چون در اینگونه اتفاقات همیشه یک عده هستند که سوار ماجرا میشوند و کارهایی میکنند. البته برای من مهم نبود که یک عده آمدند و آتش زدند، برای من سکوت ناظران مهم بود و آنچه باید به آن بپردازیم این است که چرا دیگران در برابر این اتفاق سکوت کردند و هیچ مقاومتی در برابرآن انجام ندادند. این یک نکته اساسی است که دستگاههای امنیتی ، اطلاعاتی و تحلیلی کشور باید به آن بپردازند. البته اینها هم مسائلی است که میشد درنظرسنجیها به آنها پی برد.
نا امیدی و بیاعتمادی، کلید واژه اعتراضات بنزینی
عبدی، بنیاد اصلی اتفاقات اخیر را بیاعتمادی و نداشتن امید به آینده دانست و گفت:« اتفاق بدی که افتاده، کم شدن امید اجتماعی و امید فردی است. هر 2 نوع امید اهمیت دارد و بهنظر من هماکنون امید به آینده هم در سطح فردی و هم در سطح اجتماعی پایین آمده است. در کنار آن کاهش اعتماد هم رخ داده است. وقتی قضیه فساد به این شکل اعلام میشود، شاید همه فکر کنند، مردم میگویند: «به به چه مبارزهای با فساد میشود». اما مردم اصلا اینگونه فکر نمیکنند. تازه میگویند: «فقط آنقدر از فساد را کشف کردند، بقیه فسادها را نمیخواهند رو کنند». لذا در محیطی که اعتماد وجود ندارد، اگر بهترین اقدامات هم رخ دهد، باز ممکن است در ذهن عامه تعابیر متفاوتی از آنچه در بطن موضوع وجود دارد، شکل بگیرد.
بیتوجهی به جمعیت حاشیهنشین و محروم کلانشهرها
این تحلیلگر در مورد رویکرد جامعهشناسی این اتفاقات نیز گفت: جامعه ایران در شرایط کنونی با حاشیه سیاسی- فرهنگی است که بخش عمده خود را در سبک زندگی، ارزشهای فردی و مشارکت در حوزههای مختلف نشان میدهد. از آنجا که تعداد قابل توجهی از افراد بهویژه در سالهای 84تا 92به این نتیجه رسیدند که حذف شدند و به حاشیه رانده شدهاند، وقتی به مرور قدرتمند شدند و سال 88فرصتی به دست آوردند، به یک شکلی خود را نشان دادند. برای من بیش از آنکه در مسئله 88، موضوع انتخابات مهم باشد، همین وجهاش مهم بود. این پژوهشگر به حوادث سال 96اشاره کرد و گفت: در سال 96هم افرادی خود را نشان دادند که چیزی برای از دست دادن نداشتند، یعنی سطوح مشارکتکننده در این اعتراضات غالبا افراد بیکار و کسانی بودند که راهی برای زندگی کردن نداشتند و چشماندازی برایشان وجود نداشت. در سال 98هم این 2 گروه بههم رسیدهاند. شاید مشارکتشان هم سنگ نباشد، اما به هم رسیدند. اما اتفاقاتی که در سال 98رخ داد، این است که مسئله حاشیه ضعیف و فقیر خیلی کلیدیتر شده است.
عبدی با اشاره به برخی آمارهای جمعیتی که معتقد است به آنها توجهی نشده است، گفت: رشد جمعیتی شهر تهران در سالهای اخیر بسیار کم بوده و سالانه کمتر از 100هزار نفر به جمعیت مناطق 22گانه تهران اضافه شده است. اما شهرهای اطراف تهران که در این اتفاقات هم بدترین مناطق به لحاظ آشوب بودند، طی 10 سال 85تا 95رشد جمعیتی حدود 25تا 200درصد داشتهاند. درحالیکه رشد جمعیتی شهر تهران 8تا 10درصد بوده است که این جمعیت زاد و ولد ساکنان تهران بوده و مهاجرتی به این شهر نشده است. بنابراین شهری که حدود 200درصد رشد جمعیت داشته یعنی بنیانهای اجتماعی آن ثباتی ندارد. این وضعیت به لحاظ فرهنگی و اجتماعی است. وی در مورد وضعیت اقتصادی کشور بهخصوص مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ گفت: این اتفاق در شرایط بسیار بدی رخ داد که کشور رشد اقتصادی جدی نداشت. کل رشد اقتصادی از سال 90تاکنون 7درصد است که به زحمت به میانگین سالانه یک درصد میرسد. اگر برحسب سرانه هم حساب کنیم، 3درصد هم منفی است. این رشد اقتصادی خود را در همه جا نه فقط در جیب من بلکه در جیب شهرداری هم نشان میدهد. لذا زیرساختهای این رشد 200درصدی جمعیت از کجا هستند؟ بسیاری از این شهرهایی که در حاشیه شهرهای بزرگ درست شدند، هیچ زیرساختی برای جمعیت نداشتند. مثلا شهر صدرای شیراز که اتفاقات اخیر در آن بسیار گسترده است، تا چند سال پیش یک بیابان بود و طی مدت اندکی به شهری با 200هزار جمعیت تبدیل شد و ساکنان آن عموما مهاجر و عشایر هستند. لذا بخش عمده برنامههای شیراز مربوط به شورش این بخشهاست که بقیه هم با آنها همراهی کردند. عبدی در پایان سخنان خود تأکید کرد که اگرچه به لحاظ مدیریتی مسئله افزایش قیمت بنزین اشتباه بوده است اما این اشتباه به ساختار نظام تصمیمگیری کشور ارتباط دارد.
فروپاشی اجتماعی در کار نیست
محمدمهدی اسماعیلی، مدیر گروه جامعه شناسی سیاسی مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی نیز در نشست کارشناسی «شورش حاشیه بر متن؟» گفت: در ابتدای بحث باید به این سؤال پاسخ داد که آیا بحث اعتراضات اقتصادی چیز بدیع و تازهای بوده یا در همه ساختارهای سیاسی چه توسعهیافته و چه توسعه نیافته امری طبیعی است؟او در ادامه اینطور تحلیل کرد: با نگاهی به اقصی نقاط دنیا ازجمله اروپا میتوان به این نتیجه رسید که با تغییر سیاستهای دولتها در حوزه اقتصادی، واکنشهایی از سوی جامعه صورت میگیرد که کیفیت این واکنشها بستگی به نوع هاضمه و تحمل آن جامعه دارد. در کشور ما نیز برخلاف نظر آقای عبدی، بنده معتقدم که خیلی مسئله حادی نبوده و ناآرامیها عمدتاً بهدلیل شوک اعلام افزایش یکباره 300درصدی نرخ بنزین بوده است. اسماعیلی با بیان اینکه نمونه این اعتراضات حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 56در تهران برای افزایش نرخ کرایههای اتوبوس به وقوع پیوست، توضیح داد:« بنابراین در هرجایی که تحولی میخواهد در حوزه اقتصادی رخ دهد غالباً اعتراضات اجتماعی را نیز در پی داشته است و اتفافات روزهای اخیر نکته جدیدی نیست که مختص ایران باشد، البته هدفم از بیان این بحث تقلیل اعتراضات اخیر نیست و قصدم این است که این موضوع را به شکل واقعبینانه ببینیم و نیازی نیست که خیلی بخواهیم از دید اینکه ایران در حال یک فروپاشی اجتماعی است، به مسئله نگاه کنیم.»
اعتراض بهخاطر احساس ساقط شدن از هستی
مدیر گروه جامعهشناسی سیاسی مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی خاطرنشان کرد: در 40سالی که از پیروزی انقلاب گذشته در 2مقطع چنین اعتراضاتی را داشتهایم؛ نخستین دور این اعتراضات مربوط به اعتراضات سال71 در برخی شهرها ازجمله اسلامشهر، مشهد و همین شهر شیراز که در اعتراضات اخیر نیز خیلی بروز و ظهور داشت، برمیگردد. بنابراین اتفاقات روزهای اخیر کشور مسئله تازهای نیست که تاکنون تجربه آن را نداشته باشیم. البته موضوع سال88 متفاوت است و در آن سال هم تعداد کشتهها خیلی کمتر از اتفاقات روزهای اخیر بود، چراکه بدنهای که در ناآرامیهای اخیر دخیل بودند، به قول آقای عبدی چیزی برای از دست دادن نداشتند و احساس میکردند که با این تصمیم در حال ساقطشدن از هستی هستند.
نادیده گرفتن طرحهای ایدهآل در حذف یارانه بنزین
اسماعیلی در ادامه از نادیده گرفتن طرح ها و مدل های نخبگان در رابطه با افزایش قیمت بنزین گفت: مسئلهای که در این رابطه مطرح است این است که مدلهای خیلی خوبی برای کارشناسی این مسئله در اندیشکدههای دانشگاهی ما صورت گرفته بود ازجمله طرحی که اندیشکده شریف داد که به حوزه عدالت اجتماعی نزدیک بود و از سوی دیگر سازمان برنامه نیز پذیرفته بود تا هر ایرانی از بنزین تولیدی در کشور سهم برابری داشته باشد. اگر یک کار پیوسته رسانهای معقول و منطقی پشت این طرح بود، قطعا مردم آن را میپذیرفتند. اسماعیلی در ادامه گفت: پرسشی نیز مطرح است که آیا ما تجربه اجرایی مشابه این طرح را در 10سال گذشته داشتهایم یا خیر؟ بنده سال89 معاون سیاسی امنیتی استان اصفهان و مسئول اجرای طرح هدفمندی یارانهها در این شهر بودم. در آن زمان به قدری در حوزههای مختلف اقدامات اقناعی صورت گرفته بود که شبی که در آبان سال89 این قانون اجرایی شد، رئیسجمهور در تلویزیون صحبت کرد و پس از آن هیچ اتفاقی در کشور نیفتاد و در روزهای پس از آن نیز قیمتها با یک شیب معقول بالا رفت.
احساس ناامنی جمعیت حاشیهنشین
مدیر گروه جامعهشناسی سیاسی مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ابهامات موجود در گرانی بنزین را اینطور شرح داد: مگر میشود وزیری روز چهارشنبه همان هفتهای که بامداد جمعه آن طرح اجرا شد، در جمع خبرنگاران بگوید ما مخالف اجرای طرح هستیم، 30استاندار دولت نامه بنویسند و بگویند که این طرح نباید اجرا شود، نظرسنجیها نشان دهد که 90درصد مردم مخالف اجرای آن هستند، در چنین شرایطی یک سیستمی بخواهد در شرایطی که داخل خود بدنهاش اختلافنظر وجود دارد تصمیمی به این بزرگی که کشور را تحتتأثیر قرار میدهد، دفعتا و بدون اطلاع قبلی اجرا کند؟ او ادامه داد: وقتی دولت مجوز کلی از شورای هماهنگی سران قوا میگیرد و یک کار به این عظمت را اجرا میکند، منطقی نیست که نظام بیاید و این تصمیم را رد کند. اگر چنین کاری انجام میشد دیگر از این پس سنگ روی سنگ بند نمیشد. بنابراین تعجیل و بیبرنامگی که دولت در اجرای این طرح داشت موجب عصبانیت مردم و ایجاد ناآرامی در برخی استانهای کشور شد و نه مسائل و معضلات اجتماعی. طبیعی است که مردم حاشیه تهران ازجمله اسلامشهر، ملارد و قلعهحسنخان که عمدتا مهاجرانی هستند که با کارهای حاشیهای همچون مسافرکشی و اسنپ و تپسی گذران زندگی میکنند، وقتی یکباره با افزایش 300درصدی قیمت بنزین مواجه میشوند، احساس ناامنی کنند.
مردم امید به آینده دارند
اسماعیلی در واکنش به بخشی از اظهارات عباس عبدی که از ناامیدی مردم به آینده سخن گفت، تأکید کرد: من از نظر امید به آینده در میان مردم، نظر آقای عبدی را قبول ندارم. درست است که سال گذشته وضعیت خوبی نداشتیم و امید به آینده به عددهای بسیار بدی رسیده بود ولی براساس نظرسنجیهایی که در تابستان امسال انجام شد، امید مردم به آینده به طرز مشهودی ارتقا پیدا کرده است که عامل آن نیز تقویت موقعیت ایران در منطقه در حوزه اقتدار دفاعی و همچنین بحثی که در قوه قضاییه در چندماه اخیر رخ داده است؛ موقعیتی که به وضوح موجب امیدواری مردم به آینده کشور شده بود. اسماعیلی ادامه داد: ازجمله اقدامات ارزشمند قوه قضاییه این بود که در همان شبی که خبر اعلام افزایش نرخ بنزین را داشتیم، به درخواست رئیس قوه قضاییه و با تأیید رهبری، تعداد زیادی از محکومان امنیتی آزاد شدند که این مسئله میتوانست پیام روشنی به جامعه بدهد.وی در پایان اظهاراتش گفت: مسئلهای که من در انتها باید به آن اشاره کنم این است که اگر ریشه اتفاقات اخیر براساس گفته آقای عبدی پیوند مناقشات اجتماعی و سیاسی حاصل از دیماه96 و اتفاقات پس از انتخابات سال88 میبود، پس در سال89 که طرح هدفمندی یارانهها اجرا شد نیز باید اعتراضات بهمراتب سنگینتری به وقوع میپیوست، چراکه این طرح چندماه پس از پایان ناآرامیهای سال88 و در بحبوحه انقلابهای عربی و بیداری اسلامی در منطقه اجرا شد و زمینه ایجاد ناآرامی درکشور براساس آنچه آقای عبدی میگوید از روزهای اخیر آمادهتر بود. بنابراین وقتی مدیریت غلط در پیادهسازی طرحهای اجرایی وجود داشته باشد، طبعا بروز ناآرامیها نیز اجتنابناپذیر خواهد شد.