همشهری تبعات حذف معافیت مالیاتی از مشاغل فرهنگی را بررسی میکند
مالیات یعنی گرانی تئاتر
سخنان هنرمندان تئاتر از تبعات تصویب حذف معافیت مالیاتی
فهیمه پناهآذر ـ روزنامهنگار
خبر حذف معافیت مالیاتی از فعالیتهای هنری و مؤسسات فعال فرهنگی در کوران اخبار نرخ بنزین گم شد. اما اگر سازمان امور مالیاتی کشور بتواند لایحه اصلاحی را به تصویب مجلس برساند، دیگر واکنش و اعتراض و حتی دادن بیانیه در مخالفت با این موضوع خیلی دیر خواهد بود. سازمان مالیاتی کشور، متن پیشنویس لایحه اصلاح برخی قوانین و مقررات مالیاتی را تدوین کرده که یکی از بندهای آن بند «ل» ماده139 است. ماده اصلاحی قانون مالیاتها درباره معافیتهای مالیاتی تمامی فعالیتهای فرهنگی و هنری اگر تصویب شود، فعالان فرهنگی و هنری دیگر از معافیت مالیاتی بهرهمند نخواهند بود.
ظلمی که به مخاطبان تئاتر میشود
حسین پارسایی، کارگردان تئاتر نتیجه افزایش قیمت و گرانی را فشار بر مردم عنوان میکند و با اشاره به تبعات حذف معافیت مالیاتی از فعالیتهای فرهنگی و هنری به همشهری توضیح میدهد: «اگر معافیت مالیاتی حذف شود، نتیجه آن گرانشدن بلیتهاست. وقتی مالیات نباشد، در قراردادهای تولیدات هنری ازجمله تئاتر، سینما و... تولیدکنندگان در قراردادهای خود با هنرمندان ازجمله بازیگران قیمت قرارداد را افزایش میدهند. این افزایش قیمت و افزایش قیمت تولیدات بر خروجی کار تأثیر میگذارد و خروجی آن افزایش قیمت بلیت خواهد بود.» کارگردان نمایش موزیکال «اولیور توئیست» ادامه میدهد: «هماکنون 9درصد ارزش افزوده بهخودیخود مشکلات زیادی را برای گروههای نمایشی و همچنین دیگر هنرها ایجاد کرده اما بهنظر من این مشکلات بیشتر روی دوش مردم است؛ چراکه هنرمندان هزینه را از جیب خود نمیپردازند بلکه از پیمانکار پروژههای هنری و یا تهیهکنندگان میگیرند و تهیهکنندگان نیز برای جبران، کالای فرهنگی و هنری خود را گرانتر به مخاطبان عرضه میکنند. بازیگری که در هر پروژه قراردادش 100میلیون تومان بوده وقتی معافیت مالیاتی حذف شود، قرارداد 125میلیون تومانی را امضا میکند و این یعنی افزایش 30درصدی بلیت یک فیلم یا تئاتر و... .»
تیر خلاص به آخرین حمایت
رئیس اسبق مرکز هنرهای نمایشی با عنوان این مطلب که حذف مالیات در این سالها کمک به هنرمند و به نوعی ارائه سوبسید بوده، عنوان میکند: «عدمپرداخت مالیات یک نوع حمایت بود؛ حمایتی که میتوانست به نفع مردم باشد اما اگر این سوبسید مانند دیگر سوبسیدها ازجمله کمک هزینه تولید برداشته شود، تاوانش را مردم میدهند. مخاطبان ما دیگر عطای هنر را به لقایش میبخشند و این موضوع بسیار حاد است. بعد از حذف کمکهزینهها و اضافهشدن 9درصد مالیات بر ارزش افزوده، حذف معافیت مالیاتی تیر آخر است و اتفاقات خوبی در عرصه هنر نمیافتد.» کارگردان نمایش موزیکال «بینوایان» میافزاید: «اگر از سر منطق به موضوع نگاه کنیم، باید این حمایت ادامه پیدا کند اما هر سال دریغ از پارسال. ممکن است در این زمینه مشکلات حقوقی زیادی بهوجود بیاید که گاهی اخلاق هنری نیز خدشهدار شود. هموغم هنرمند باید تولیدات هنری و خوراک فرهنگی برای جامعه باشد اما این فشارها باعث میشود نخستین چیزی که از بین میرود، اخلاق و منش باشد.»
فشار مضاعف بر کارگردانان تئاتر
افسانه ماهیان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر هم حذف معافیت مالیاتی را یک فشار دوجانبه بر هنرمندان و مخاطبان تئاتر میداند. ماهیان معتقد است که حذف معافیت مالیاتی افزایش قیمت بلیت را بهدنبال دارد که این موضوع در سالنهای دولتی چون ساختار خود را دارند، کمتر خواهد بود اما در تماشاخانههای خصوصی بیشتر است. وی به همشهری میگوید: «در تئاتر، تهیهکننده بهمعنای حرفهای و واقعی وجود ندارد و اکثر کارگردانان تئاتر خودشان تولید و فروش را مدیریت میکنند و به همین دلیل با حذف معافیت، مشکلات زیادی دامنگیر تولیدات تئاتری میشود. این فشار مضاعف روی کارگردانانی که مدل کاری معمول تئاتر را دارند، وارد خواهد کرد.» ماهیان به سرمایهگذارانی که در تئاتر حضور دارند نیز اشاره میکند: «البته در این میان برای سرمایهگذاران تئاتر که نوع کارشان متفاوت با شیوه معمول کارگردانان تئاتر است، متفاوت خواهد بود؛ چراکه آنها شیوههای درآمدزایی داشته و در نهایت سختیها را به دوش مخاطب تئاتر میاندازند.»
تصمیمهایی که آیندهنگری در آن دیده نمیشود
این کارگردان به وضعیت اقتصادی مردم اشاره میکند و اینکه با این وضعیت چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم مخاطب تئاتر امروز حفظ شود و حتی گسترش یابد، حذف معافیت مالیاتی اتفاق خوبی نیست. مسائلی از سوی سیاستگذاران مطرح میشود که گویی به آینده فکر نمیشود. این موضوعات از اقتصاد معیشتی تا اقتصاد فرهنگی بهصورت زنجیرهوار به هم مرتبط هستند و هر خللی در این حلقه، مابقی آن را تحتتأثیر قرار میدهد.»
خداحافظی مخاطبان با تئاتر
هادی مرزبان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر هم این نوع تصمیمگیریها را اشتباه میخواند و به همشهری میگوید: «دوستان سیاستگذار ما در این سالها به هنرمندان و هنر محبت زیادی داشتهاند و گویا این ساز آخر خود را هم کوک میکنند. در تمام دنیا سیستمها، دولتها و شهرداریها همه بر مقبولیت هنر و گسترش آن متحد میشوند و برای تولیدات بهتر و رسیدن تولیدات به مخاطبان کمک میکنند اما در ایران این موضوع اثر معکوس دارد.» کارگردان نمایش «پلکان» به حوزه نمایش اشاره میکند و با عنوان این پرسش که در حوزه تئاتر مگر چقدر حمایت وجود دارد که قرار است مالیات نیز گرفته شود، عنوان میکند: «این تصمیم درصورت اجراییشدن یک عمل ضدفرهنگی و هنری است که بر کیفیت نمایشها و عدماقبال هنرمندان به تولیدات هنری تأثیر میگذارد و یکی از بزرگترین تبعات آن به مردم بازمیگردد؛ مردمی که هماکنون تماشای تئاتر در سبد فرهنگی اقلیت آنها قرار دارد.» مرزبان معتقد است که در وضعیت اقتصادی امروز مخاطب تئاتر از تماشای آن دور شده و عملیکردن این قانون باعث قهر کامل مخاطب با تئاتر میشود. وی توضیح میدهد: «در شرایط امروز سینما که تکلیفش مشخص است، تئاتر هم دایره مخاطبانش در حال ریزش است، مابقی هنرها در مظلومیت بهسرمیبرند و سیاستگذاران به جای همراهی و نگاه محبتآمیز به هنر، سنگ جلوی پای هنرمندان میاندازند.»
دولت، رفیق نیمهراه هنر
2 گالریدار از دلایل مخالفتشان با لایحه مالیات برای گالریداری میگویند
مرتضی کاردر ـ روزنامهنگار
رونق هنرهای تجسمی در سالهای اخیر سبب شده است که گردش مالی در این حوزه بسیار بیشتر از گذشته شود. همین اتفاق سبب شده است که سرمایهگذاران دیگر حوزهها هم توجه بیشتری به حوزه هنرهای تجسمی بکنند و شماری از آنها به جمع معاملهگران هنرهای تجسمی بپیوندند؛ شماری که البته خیلی از آنها صاحب شناسنامه نیستند. حضور سرمایهگذاران بیسابقه در حوزه هنرهای تجسمی قاعدتاً این شائبه را ایجاد میکند که شاید بعضی از آنها صرفاً نیت اقتصادی داشته باشند یا برای مقاصد دیگری نظیر پولشویی وارد این حوزه شده باشند.
تاکنون فعالیت در حوزه هنرهای تجسمی از معافیت مالیاتی برخوردار بوده. حالا ارائه لایحه رفع معافیت مالی هنرهای تجسمی از طرف سازمان امور مالیاتی به دولت سبب شده است که گالریداران به ماجرا واکنش نشان دهند.
لیلی گلستان، مدیر گالری گلستان که یکی از قدیمیترین گالریهای ایران است و مژگان والیپور، مدیر گالری والی از دلایل مخالفت خود با مالیات برای گالریداری و فعالیتهای تجسمی گفتهاند.
2ماه است حتی یک اثر هم نفروختهام
آیا رونق حراجها و گردشهای مالی میلیاردی حراج تهران سبب شده است که سازمان امور مالیاتی متوجه حوزه هنرهای تجسمی شود؟ آیا حضور سرمایهداران بزرگ سبب شده است که گالریداری از صورت فرهنگی خود خارج شود و نگاه بیرونی به آن به شکل یک فعالیت اقتصادی صرف باشد؟ لیلی گلستان در پاسخ به پرسشهای همشهری میگوید: «اولاً باید ماجرای حراج و قیمتهای بالای حراج را از گالریداری جدا کرد. این دو ربطی به هم ندارند. حراج در همه دنیا اتفاق میافتد و پولدارها و آدمهای متمول مشتری حراجها هستند. ما در سالهای گذشته پیشنهاد داده بودیم که شرکتهای بزرگ و بانکها و کارخانهها که وارد حراج میشوند، مالیات بپردازند. اما درباره گالریها باید بگویم که گالریداری شغلی مثل کتابفروشی است. من بهعنوان کسی که 31سال است گالری دارم و نخستین گالری پس از انقلاب را تأسیس کردهام، میگویم که در طول این سالها هیچوقت وضع ما به اندازه 2ماه گذشته خراب نبوده است. من 2ماه است که حتی یک اثر هم نفروختهام. چندماه است که فقط دارم حقوق میدهم. نقاشی جزو اشیای لوکس است. کسی نقاشی میخرد که نگران مایحتاج اولیه زندگیاش نباشد. الان که شرایط اقتصادی بد است، کسی به خرید اثر هنری فکر نمیکند؛ چون همه مردم گرفتار تأمین مایحتاج روزمرهاند. اما وقتی هم که به رونق بیفتیم فروش آنچنانی نداریم. برای همین اصلاً موافق چنین طرحی نیستم. دستکم باید بگویم که الان زمان مناسبی برای طرح چنین موضوعی نیست. من در یکی، دو روز گذشته با 6تا از همکارانم صحبت کردم. همهشان گفتند که ما گالریمان را میبندیم. به گالریهایی که درآمدی ندارند گفتهاند که بیایید مالیات بدهید، پس فرهنگ چه میشود؟ ما سالها با همه دشواریها کنار آمدهایم تا گالریداری را به اینجا برسانیم؟
این طرح بدون تحقیق و بررسی درست ارائه شده، کسی که این طرح را ارائه کرده تصویر درستی از وضعیت هنرهای تجسمی نداشته است. چون شرایط اقتصادی بد است میخواهند که از گالریها مالیات بگیرند».
گالریداری کار فرهنگی است، نه اقتصادی
مژگان والیپور، مدیر گالری والی یکی دیگر از گالریداران باسابقه ایران است؛ کسی که سابقه حضور در حراجها و آرتفرها را نیز دارد. او از دغدغه فرهنگی گالریداران میگوید و دلایل مخالفت خود را با مالیات برای گالریداران اینگونه تشریح میکند: «گالریداری یک کار فرهنگی اجتماعی است. ما نیز از سالها پیش به همین نیت وارد گالریها شدیم. هنوز هم نگاه ما فرهنگی است. اینکه شما آثار هنرمندی را که شناخته شده نیست اما کارهای ارزشمندی در هنرهای تجسمی انجام داده است، ارائه کنید تا دیگران این هنرمند را بشناسند، کار فرهنگی است. سالهای زیادی بود که در گالریهای ما پرنده پر نمیزد. روزهای زیادی باید منتظر میماندیم تا چند نفر بازدیدکننده به گالری بیایند. حالا که گالریها کمی رونق گرفتهاند آمدهاند و میگویند باید مالیات بدهید. درآمد گالریها مشخص و از طریق سیستم بانکی قابل پیگیری است؛ درآمدی که پس از کسر هزینهها واقعاً رقم زیادی نیست. من 100درصد با چنین طرحی مخالفم».
گالریداران تازهوارد و رفتارهای نامتعارف
شاید یکی از دلایلی که به جز رونق هنرهای تجسمی و گردش مالی حراجها سبب شده است که سازمان امور مالیاتی به فکر ارائه چنین لایحهای به دولت بیفتد، رفتار شماری از گالریهاست؛ گالریهایی که بسیاری از هزینههای خود را به دوش هنرمندان میاندازند و عملاً جز هزینه مکانی که در اختیار هنرمند قرار میدهند، هزینه تبلیغات، کاتالوگ، قابها و... را از هنرمند میگیرند. درصدی که از فروش آثار نصیب هنرمند میشود نیز روزبهروز کمتر میشود. حتی بعضی از گالریها از هنرمندان چند میلیون تومان ورودی میگیرند و عملاً گالریداری از وجه فرهنگی هنری خود خارج شده است. اتفاقهایی که گالریداران باسابقه، انجمن گالریداران و نهادهای نظارتی مثل وزارت ارشاد میتوانند مانع از آن شوند.
ورودی گرفتن از هنرمند غیرقانونی است
لیلی گلستان در پاسخ به پرسش همشهری درباره رفتار گالریها میگوید: «رفتارهایی مثل ورودی گرفتن غیرقانونی است. شنیدهام که بعضی گالریها تا 8میلیون تومان ورودی میگیرند. هنرمند فوراً باید شکایت کند و دیدهام که ارشاد رسیدگی کرده و در گالری را بسته است. اما هنرمندان هزینه را پرداخت میکنند و به جای شکایت فقط غر میزنند».
رشته کار از دست ما هم دررفته
مژگان والیپور در پاسخ به رفتارهای نامتعارف گالریها میگوید: «گالریهای خیلی لوکس در سالهای اخیر با سرمایههای کلان وارد گالریداری شدند. من هم نمیدانم این گالریها از کجا آمدهاند، افتتاحیههای بسیار مجلل و پرهزینه برگزار و مهمانهای زیادی دعوت میکنند؛ بدون آنکه سابقه چندانی در گالریداری و هنرهای تجسمی داشته باشند. رشته کار از دست ما هم دررفته است. اما خیلی از گالریها به همان سبک و سیاق گذشته رفتار میکنند. هنوز هم نگاه ما فرهنگی است. من فکر میکنم که این مشکلات قابل حل است. باید به رویکردهای گذشته برگردیم. گالریها و ارشاد میتوانند با کمک هم مشکل را حل کنند و وجهه فرهنگی گالریها برگردد. ارشاد میتواند مشکلات قانونی را حل کند و گالریداران قدیمی و انجمن گالریداران میتوانند بدنه گالریها را سامان بدهند».
شاید چنانکه مژگان والیپور و لیلی گلستان گفتهاند، مسائل با گفتوگو حلشدنی باشد؛ گفتوگوهایی که ضوابط و قوانین گالریداری و معاملهگری در هنرهای تجسمی را روشن کند و بین حرفه گالریداری و تجارت در این حوزه تمایز بگذارد. در آن صورت شاید بتوان امیدوار بود که قوانین مالیاتی نیز اصلاح شوند و معافیت مالیاتی برای گالریداری همچنان برقرار بماند.