• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 21 شهریور 1398
کد مطلب : 77995
+
-

مدینه فاضله مرد خسته

نقد و نظر
مدینه فاضله مرد خسته

امیر حاج‌رضایی/مفسر ورزشی

خورخه لوئیس بورخس، نویسنده و شاعر آرژانتینی است که شهرت جهانی دارد. تنها شاید هموطن نامدار او دیه‌گو مارادونا در عرصه‌ای دیگر هماورد او باشد. کتاب بورخس علیه بورخس با ترجمه فرامرز خردمند به واکاوی در روحیات مردی می‌پردازد که از فردیت و تجمیع در یک شخصیت واحد با خصوصیات ثابت و تغییرناپذیر گریزان بود. او که بخش زیادی از زندگی‌اش در تاریکی گذشت، نگذاشت نابینایی راهش را سد کند. بورخس در میان کتاب و ظلمت قرار داشت. به تعبیر مترجم او، بورخس داستان‌سرایی است که آثارش پیرنگ ساده‌ای دارد. فضای حکایاتش گاه در معبدی مرموز و گاه در قهوه‌خانه‌ای سرراهی شکل می‌گیرد. نوشته‌های بورخس گاه حاصل خواب و رویا و گاه تجربه است. هیچ چیز را نمی‌توان قطعی پنداشت. بردباری و اشتیاق در خواندن دست‌نوشته‌های باستانی، مبنای داستان‌های اوست. زندگی با همه ظرفیت‌هایش ناچیز است. برای درک بورخس و سخن گفتن از او باید از هزارتوی تجارب و روابط گذشته او و دیوارهایی بگذریم که در مسیرهای غیرمنتظره هستند تا راه را نشان دهند وگرنه سر از بیراهه درمی‌آوریم. برای درک بورخس باید بپذیریم که این نشان‌ها و کوره‌راه‌ها خاص بورخس هستند. نباید انتظار داشت بورخس را هر زمان به یک شکل بیابیم؛ فقط یک بورخس نداریم. بورخس‌های گوناگون وجود دارند. او در کنار نویسندگان نامدار دیگر آمریکای جنوبی همچون مارکز، یوسا، آستوریاس، اکتاویوپاز و دیگران قرار دارد. وی با ادبیات آمریکای جنوبی، خوانندگان را مجذوب می‌کرد. 
به گفته یکی از دانشجویانش، بورخس از بسیاری از معاصرانش پیشروتر است؛ چراکه راکد نیست، پیوسته خود را تازه و نو نگه می‌دارد. نوشتار بورخس بی‌توجهی‌اش را به دنیای معاصرش نشان می‌دهد. او در مقاله‌ای تحت عنوان «من و بورخس» به 2 بورخس اشاره می‌کند؛ بورخس انسان و بورخس نویسنده. می‌گوید: «من زندگی می‌کنم و می‌گذارم زندگی راهش را برود تا بورخس بتواند به کتاب‌هایش برسد و کتاب‌های او وجودم را ثابت می‌کند.» او در سروده خود با نام 
«شعر هدایا» چنین نوشته است: «خدا با طعنی شکوهمند، کتاب و ظلمت را همزمان به من اعطا کرد. اما حالا با وجود ساعات محتوم تنهایی که در زندگی‌ام فراوان است، به تنها بودن و تنها فکر کردن عادت کرده‌ام. حتی فکر هم نمی‌کنم و به همین که هستم خرسندم.» بورخس، نقبی هم به سینما می‌زند و می‌گوید: «من باید به تماشای فیلم‌هایی بروم که یا نقش مطالعه در آنها مهم باشد؛ مانند مردی برای تمام فصول، یا آنکه آهنگین باشد مانند داستان بانوی محبوب من. فیلم‌های وسترن را هم دوست دارم؛ به‌ویژه وسترن کلاسیک صلات ظهر یا ماجرای نیمروز (فرد زینه‌مانس) هالیوود با وسترن‌هایش، حماسه را برای جهانی از نو زنده کرده است. بشریت در فیلم وسترن، روح و رنگ حماسه را می‌جوید.» او با فروتنی تمام پاپلو نرودا (شاعر شیلیایی) را برتر از خود می‌داند و به‌نظر می‌رسد تازگی و نو بودنش ملهم از شعر نروداست که می‌گوید: «به‌آرامی، آغاز به مردن می‌کنی / اگر سفر نکنی / اگر کتابی نخوانی. امروز زندگی را آغاز کن / امروز مخاطره کن / امروز کاری کن / نگذار به آرامی بمیری.» کتاب بورخس علیه بورخس مبنای این نوشته قرار گرفت تا بتوانیم به نوع نگاه او نزدیک شویم. عنوان این مطلب از فصلی از همین کتاب گرفته شده است و در ادامه بخش‌های کوچکی از مصاحبه خانم ریتا گیبرت با بورخس نقل شده است. بورخسی که زمانی در بوینس‌آیرس مورد پرسش رهگذری قرار گرفت که از او پرسید آیا شما بورخس هستید و او پاسخ داد: «گاهی وقت‌ها

این خبر را به اشتراک بگذارید