تکنولوژی نو و ذوق زدگی ما
روبرت صافاریان:
همین چند سال پیش بود، فضای مجازی پدیده تازهای بود و همه ذوق کرده بودیم که با تکنولوژی نو امکانی فراهم کرده تا خبررسانی از انحصار قدرتهای بزرگ، اعم از دولتها و بنگاههای خبرپراکنی عظیم، بیرون بیاید. گفته میشد دوران مشارکت همگانی در تولید خبر فرا رسیده و تکنولوژی نو شرایط دمکراسی را فراهم آورده است. امروز اما سخن بر سر خبرهای کذب، نظارت همگانی بر خصوصیترین مناسبات شهروندان و کنترل همه مناسبات، مکان و هویت تکتک آدمهای کره خاکی توسط دولتهاست؛ توسط همین تکنولوژی.
البته از همان زمان هم با کمی دقت میشد فهمید که این فکر که تکنولوژی به تنهایی میتواند امکان مشارکت همگانی در خبررسانی را فراهم آورد توهمی بیش نیست. به دلایل روشن.شما میتوانید هرچه میخواهید بنویسید یا هر عکس و ویدئویی میخواهید تهیه و آپلود کنید به فضای مجازی، اما آیا کسی به سراغ آنها میرود؟ اینکه کسی پُستهای شما را ببیند، بیشتر اوقات بستگی دارد به بازنشر آن توسط مؤسسات خبررسانی بزرگ اعم از تلویزیونهای یا خبرگزاریها. البته هستند افرادی که به تنهایی میتوانند کانال تلگرامی یا صفحه اینستاگرامی بسازند و بینندگان و خوانندگان کثیری دستوپا کنند. اما اینها هم در درازمدت وابسته به آگهیهایی میشوند که دریافت میکنند و بیشترشان برای بهدست آوردن بیننده زیاد روزبهروز بیشتر به سلیقههای سخیف و محتوای عامیانه و غیردقیق و گاهی خبرهای جنجالی و کذب روی میآورند.این درست که امکان توئیت و درست کردن صفحه اینستاگرام و غیره برای همه بهوجود آمده اما اینها شامل مردان قدرتمند عالم سیاست و ازجمله رئیسجمهور آمریکا هم میشود، شامل دولتهای تمامیتخواه هم میشود. هر دولتی میتواند با امکانات مالی و قدرتی که دارد صدها نفر را استخدام کند تا سایت و کانال و صفحه در دنیای مجازی دایر کنند و مستقیم و غیرمستقیم به تبلیغ ایدهها و دفاع از منافع حامیانشان بپردازند.
در یک کلام، تا توزیع نابرابر قدرت اقتصادی و سیاسی وجود دارد، نفس تکنولوژی نو نمیتواند اوضاع را به هم بزند و انحصار را به مشارکت همگانی بدل سازد. موضوع فقط این است که تکنولوژی نو شرایط جدیدی ایجاد میکند و مدتی طول میکشد تا صاحبان قدرت شیوههای استفاده از امکانات جدید را بیاموزند. قواعد بازی عوض میشود. اکنون هرکس باید بیاموزد در شرایط جدید چگونه باید بازی کند و قدرتی را که در دنیای واقعی ــ نه مجازی ــ دارد، چگونه برای تسخیر فضای مجازی بهکار بگیرد. دیگر اینکه تکنولوژی نو امکانات فوقالعادهای برای دولتها و شرکتهای اطلاعاتی بزرگ فراهم میآورد تا بر مبادله اطلاعات بین شهروندان نظارت کنند. آشکار است که این اندازه از کنترل با نفس مردمسالاری و آزادیهای فردی منافات دارد؛ یعنی اگر تکنولوژی از یک سو امکان نشر و مبادله اطلاعات و دیدگاهها را فراهم میآورد، از سوی دیگر امکان کنترل در مقیاسهای بیسابقه را در اختیار دولتها و سازمانهای اطلاعاتی آنها قرار میدهد. شرکتهای بزرگ مانند فیسبوک و گوگل امروزه به سراسر کارهایی که من و شما میکنیم آگاهند و درصورت لزوم میتوانند این اطلاعات را در اختیار سازمانهای اطلاعاتی بگذارند یا به آنها بفروشند.
البته این حرفها به این معنا نیست که آمدن تکنولوژی نو هیچ تغییری بهوجود نیاورده است. چنین حرفی چشم بستن بر نقش گستردهای خواهد بود که این روزها فضای مجازی و گوشیهای موبایل در زندگی هر روزه ما بازی میکنند. منتها باید درباره کیفیت این دگرگونی بیشتر اندیشید. حتی گویی اندازهای از مدیریت متمرکز در برخی حوزهها برای همه ضروری باشد. خبرگزاریهایی که در طول سالها اعتباری کسب کردهاند، ناشران و روزنامهها و مجلاتی که به سبب دههها کار مورد اعتماد مخاطبانشان هستند، هرچه باشند، به هر رو استانداردهای حداقلی را برای حفظ اعتبارشان رعایت میکنند. امروزه بعد از امواج خبرهای خودساخته و جعلی، نیاز به اینگونه خبرگزاریها بیشتر حس میشود. هنوز هم برای خواندن قصهای یا مقالهای، برایما مهم است که نوشته در کدام روزنامه یا توسط کدام ناشر چاپ شده. اوضاع جدید و اوضاع پیچیدهای است. از تکنولوژی نو گریزی نیست. باید راه استفاده از آن را آموخت؛ و مهمتر اینکه نباید اندیشید که این تکنولوژی بهخودی خود دوای همه دردهاست.