سکانسهای ماندگار
پیشبینی انقلاب
سفرسنگ مسعود کیمیایی1357
سعید مروتی| روزنامهنگار:
مسعود کیمیایی در یکی از صریحترین فیلمهای کارنامهاش با لحنی پیشگویانه از وقوع تحولات آتی خبر میدهد. کیمیایی فیلمنامه «سفر سنگ» را در اواخر سال55 براساس نمایشنامه «سنگ و سرنا» نوشته بهزاد فراهانی نوشت. فیلم اوائل سال56 به مرحله پیشتولید رسید و تابستان همین سال در اطراف طالقان جلوی دوربین رفت. فصلهایی در سفرسنگ وجود دارد که بهسختی میتوان باور کرد قبل از پیروزی انقلاب ساخته شده است. برای گریز از ممیزی و یافتن امکان اولیه تولید، داستان به دوره قبل از اصلاحات ارضی برده شده هرچند نشانههای موجود در سفرسنگ آشکارتر از آن بودند که نشود لحن رادیکال و انقلابی فیلم را تشخیص داد.
کیمیایی در سفرسنگ برای نخستینبار از قهرمان فردی تا حدودی دست برمیدارد و به عمل جمعی روی میآورد. البته که فیلم قهرمان دارد و کولی با بازی سعید راد آن نقش را عهدهدار شده ولی نقش مردم در خیزش اجتماعی پررنگ شده است. مردمی که در «خاک» و «گوزنها» نظارهگر ازدسترفتن قهرمانان کیمیایی بودند. در سفرسنگ کیمیایی تقریبا هیچکدام از اعضای تیم موفق فیلمهای قبلیاش را ندارد و در پشت و جلوی دوربین، چهرههایی جدید، جای رفقای قدیمی را گرفتهاند. سکانس برگزیده: مثل فیلم «خاک»، در «سفر سنگ» هم خروج از شهر و حضور در دل طبیعت و روستا، باعث میشود کیمیایی در دکوپاژ و میزانسن به ژانر محبوبش وسترن نزدیک شود. تعلق خاطر کیمیایی به وسترن را البته میشود در بسیاری از فیلمهای شهری او هم دید، ولی در 2فیلمی که او با زمینه روستایی ساخته نشانههای تصویری سینمای وسترن واضحتر به نظر میرسد. سفر سنگ فیلمی صریحالهجه و هیجانی است که در زمان ساختش تأثیر زیادی هم بر تماشاگر گذاشت و سینمای دهقانی اوایل دهه 60 هم کاملا متأثر از این فیلم بود. تفاوت میان سفر سنگ و دنبالههایش را باید در تبحر سینمایی کیمیایی دید.
در سکانس اول سفر سنگ به خوبی میتوان تسلط تکنیکی کیمیایی را مشاهده کرد. فیلم با نمای دوری از بیابان و کوه شروع میشود. قطع به نمایی از سنگ آسیاب که توسط شیرعلی (حمید طاعتی)تراشیده میشود. در مجموعهای از نماهای خوشترکیب شاهد فعالیت شیرعلی هستیم. انعکاس نگرانی را در نمایی درشت از چهره شیرعلی میبینیم. تصویر قطع میشود؛ لانگشاتی که چند سوار در قاب قرار دارند. درگیری که شروع میشود در برشی جذاب کولی (سعید راد) را میبینیم که نماز میخواند و کمی بعد به یاری شیرعلی میشتابد. در مقدمهای موجز فیلمساز هم توضیح میدهد که دعوا بر سر چیست و هم قهرمانش (کولی) را معرفی میکند. یک شروع سینمایی برای فیلمی که «شعار» در آن نقش کلیدی را ایفا میکند.