تعارض کالبدی اقتصاد ایران
محمد حسنی سعدی/ دانشآموخته جامعهشناسی
انقلاب اسلامی با شعارهای چپگرایانه اقتصادی و سیاسی به پیروزی رسید و در دهه اول انقلاب نیز سیاستهای اقتصادی کشور کاملا منطبق بر سیاستهای نظامهای چپ اقتصادی بود. اما بهرغم بازار گرم چپگراها، ساختار و سازماندهی نهادهای اقتصادی کشور که از دوران پهلوی دستنخورده مانده بودند وکاملا با اقتصاد سرمایهداری دنیا هماهنگ بود. با پایان جنگ و فروپاشی شوروی همزمان دولت سازندگی و اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی، آخرین بازماندگان شکلی و محتوایی سیاستهای سوسیالیستی از بین رفتند و اقتصاد ما کاملا همشکل با کشورهای سرمایهداری تجدید ساختار کرد. اکنون میتوان اقتصاد ما را از جهات مختلف شکلی و نهادی یک اقتصاد سرمایهداری نامید. اما در بعد سیاستگذاری و محتوایی گرایشهای شدید به چپ هنوز وجود دارند. اعتقاد به اقتصاد دستوری و قیمتگذاری دولتی در کنار تأسیس نهادهای متعدد نظارتی برونداد همین طرز فکرهای چپگرا در کشور ماست. از دیگرسو مردم ما هم تحتتأثیر همین تفکر کاملا به لزوم سیطره دولت در اقتصاد معتقدند و هرگز نظام بازار آزاد و تعیینکننده بودن عرضه و تقاضا را برنمیتابند. طبعا مدیران و نمایندگان مجلس هم برای کسب رأی مردم به سیاستهای پوپولیستی و شعارهای چپگرایانه روی میآورند. بهعبارت دیگر اقتصاد ما دچار یک تعارض کالبدی است. ساختار و کلیت نظام اقتصادی کشور ما براساس اقتصادهای سرمایهداری و اقتصاد بازار بنیانگذاری شده اما طرز فکر سیاستگذاران و تصمیمسازان و همچنین مردم ما کاملا چپگرا و طرفدار اقتصاد دولتی است. آنچه این موضوع را تشدید میکند گرایش شدید مدیران اقتصادی به افزایش دامنه و حوزه نفوذ خودشان است. رانتخواران نزدیک به دولت هم که بیشترین منافع خود را در نظام اقتصاد دولتی دریافت میکنند با ابزارهای مختلف رسانهای و همچنین لابیهای گسترده به تداوم و تعمیق آن کمک میکنند. شرایط تحریم هم بهترین هدیه به این گروه است تا به بهانه تحریم و شرایط حساس کنونی دخالت در اقتصاد را توجیه و تطهیر کنند.