• پنج شنبه 30 مرداد 1404
  • الْخَمِيس 26 صفر 1447
  • 2025 Aug 21
یکشنبه 8 بهمن 1396
کد مطلب : 5410
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/vgVX
+
-

شهری با فیلترهای رنگی

 

میترا فردوسی/ کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی:

 

شهر چیست و کجاست؟ آیا شهر، تنها یک واژه یا نام یک مکان است؟ شهر مجموع خانه‌ها، خیابان‌ها، کومه‌ها و مغازه‌هاست؟ شهر، بی‌جان است یا جانداری‌است که کنار ما و در ما زندگی می‌کند؟ شهر، محل عبور و مرور ماست یا هویت ما با آن گره خورده است؟

یادم هست که سال‌ها پیش وقتی که داشتم کتاب «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» نادر ابراهیمی را می‌خواندم به چند جمله‌ برخوردم که یک سؤال به همه این سؤال‌ها افزود: «شهر یک واقعیت مجسم است یا چیزی‌است که ما در ذهنمان می‌سازیم یا دیگران برای ما می‌سازند؟».

آن چند خط که می‌گویم روایت شهر از زبان یک پسر کشاورززاده چمخاله‌ای بود که در آن عاشق هیلا شده بود. تصویر او از شهر زادگاهش، با عشق دوران کودکی متبادر می‌شد و او که بعد از 11سال به آن شهر بازگشته بود حیرانی و سرگردانی‌اش در شهری بدون «دلیل» یا همان «معشوق» را این‌چنین توصیف می‌کرد: «مردم، شهرها را به دلایل‌شان دوست می‌دارند. بگذار به شهری بازگردم که نخستین خندیدن‌های شادمانه را به من آموخت و نخستین گریستن‌های کودکانه را؛ شهری که مرا به خویش می‌خواند، چنان‌که فانوس‌فروش دوره‌گرد، کودکان مشتاق را. شهر، آواز نیست که رهگذری به یاد بیاورد، بخواند و بعد فراموش کند...».

بعدها هر وقت که شمال می‌رفتم و سر از چمخاله درمی‌آوردم ـ گویی من هم خاطره‌ای غریب در آن شهر داشته باشم ـ صورت دلم سرخ می‌شد. این اتفاق در مورد دیگر شهرها هم افتاد؛ مثلا شهر شیراز شد تصویری که حافظ برایم می‌ساخت؛ شهری عشوه‌گر، شوخ و پر از مایه‌های تغزلی که سقف آسمانش نیلی‌رنگ و زمینش سبز است.

مخلص کلام اینکه رسانه‌ها (شعر، داستان، رمان، رسانه‌های جمعی مثل رادیو، تلویزیون، سینما و شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام) هر کدام در حال ساختن تصویر شهرها هستند؛ به همین‌خاطر هم معنای شهری که امروز در آن زندگی می‌کنیم و نیز درک ما از دیگر شهرهایی که در آنها حتی قدم نگذاشته‌ایم، از طریق رسانه‌ها برای ما رقم می‌خورد. از بین همه این رسانه‌ها البته سینما بیش از دیگران، در ساختن تصویر شهر ـ آن هم شهر مدرن ـ در ذهن افراد، نقش دارد. اما ما چه تصویری را از شهر بر پرده سینمای ایران دیده‌ایم؟ در واقع تصویری که سینمای ایران از شهر طی چندین دهه بازنمایی کرده، منفور، خاکستری و حتی سیاه است؛ شهری که دوست‌داشتنی نیست و باید از آن به دل روستاهای نجات‌دهنده فرار کرد. «تهران» هم نماد مسلم و بلامنازع این شهر سیاه است؛ شهری که همه انصاف، شرف، مهر و اخلاق را چون هیولایی می‌بلعد و از شهروندان، جز تن‌هایی پوچ که در جنگ نان و نیاز، صورتک بر چهره می‌زنند چیزی باقی نمی‌گذارد. «هامون» را به ‌خاطر آورید که پیر و مراد در دل طبیعت روستاست و انسان مسخ‌شده بی‌هویت‌شده شهرنشین باید اکسیر نجات را از آنجا برگیرد.

اصلا بعید نیست که همین تصویرهای سخت و تلخ از شهر تهران، روی هویت شهرنشینان آن  نیز تأثیر گذاشته باشد و نشاط و امید همان‌طور که در تصویر شهر در رسانه تأثیرگذاری چون سینما گم شده، از زندگی مردمان آن نیز حذف شده باشد. اصلا شاید باید اعتراف کرد که بازنمایی‌های سینمایی همیشه یک پای لنگ دارند: «غایبان»؛ چیزهایی که بازنمایی نمی‌شوند و از کادر بسته‌شده دوربین بیرون می‌مانند؛ زاویه‌هایی از شهر که هیچ‌وقت اجازه ورود به ذهن مصرف‌کنندگان فیلم‌های سینمایی پیدا نمی‌کنند. اما قدرت مردم را هیچ‌وقت نباید دست‌کم گرفت. مردم رسانه‌به‌دست، کاری کرده‌اند که احساس‌مان به شهرهایمان عوض شده و مثلا دیگر با شنیدن «تهران» فقط دود و دم و ترافیک، تصویر یک ذهنمان نمی‌شود. مردم خودشان دست‌به‌کار شده‌اند و هشتگ‌های « # شهر دلبر » و «# شهر- دوست داشتنی- من ». فقط نمونه‌هایی از توصیف‌هایی‌است که آنها از لوکیشن‌های مورد علاقه‌شان از شهر، در اینستاگرام ارائه کرده‌اند. شهر از زاویه رسانه‌های مردمی چون اینستاگرام، شهر دیگرگونه‌ای‌است که رنگی، روشن و زیباست... که جای چای‌خوردن و گپ‌زدن و «زندگی»‌کردن است... که سگ و گربه بامزه دارد... که می‌شود دلبری‌هایش را ثبت کرد؛ شهری که کنار ماست و ما خودمان آن را روایت می‌کنیم. غایبان در بازنمایی مردم از شهرها، کم‌شمارند.

این مقدمه را گفتم که بگویم دغدغه اصلی این شماره زندگی و فرهنگ، بازنمایی شهر در رسانه‌هاست. در این رابطه مصاحبه با بهارک محمودی را بخوانید که تز ارشد و دکتری‌اش را در رشته ارتباطات به بحث بازنمایی شهر در سینما اختصاص داده است. یادداشت هادی آقاجانزاده را بخوانید که یک قدم فراتر می‌گذارد و در رابطه با انگاره تهرانی‌شده شهر در سینما بحث می‌کند.

و یادداشت آرش حسن‌پور را که خودش ساکن اصفهان است و از اصفهانی که «قصه‌های مجید» بازنمایی می‌کرد و اصفهان امروز نوشته است.

 

 

 

این خبر را به اشتراک بگذارید