• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 17 فروردین 1398
کد مطلب : 51318
+
-

چطور روابط دوستانه‌مان را حفظ کنیم؟

مصائب نداشتن سواد اجتماعی

نکته‌هایی برای گسترش روابط در سال جدید در گپ وگفت با رفتاردرمانگر

نورا عباسی

شروع یک رابطه، آسان‌تر از مسیری است که باید برای حفظ آن طی کنیم، چرا که بعد از هر دوستی و رابطه مشکل‌ها یکی پس از دیگری قد علم می‌کنند و این شما هستید که با توجه به حد و اندازه سواد اجتماعی‌تان قدرت‌تان برای حفظ رابطه را به نمایش می‌گذارید.مشکلات روابط اجتماعی ارتباط مستقیم با سطح سواد اجتماعی افراد دارد؛ اینکه منبع یادگیری سواد اجتماعی چیست و درصورت نبود این نوع از سواد چه مشکلاتی گریبان روابط اجتماعی را می‌گیرد؟ سؤالاتی هستند که برای پاسخ به آن سراغ کوروش ساسانی- رفتاردرمانگر- رفتیم.

با توجه به اینکه دیگر نمی‌توان سواد را به توانایی خواندن و نوشتن محدود ساخت و براساس تعاریف جدید برای مواردی همچون سواد عاطفی و سواد اجتماعی و... به‌عنوان ابعاد دیگر سواد معرفی کرد، به‌نظر شما مردم امروز جامعه ما تا چه اندازه از سواد اجتماعی برخوردار هستند؟

خانواده و نظام آموزشی ما دو منبعی هستند که می‌توانند سواد اجتماعی را به کودکان آموزش داده و زمینه رشد و ارتقای آن را در آنها نهادینه کنند. نخستین روابط زندگی هر فردی با والدینش شروع می‌شود و سلامت این ارتباط ‌از نظر روانشناسی و فردی بسیار حائز اهمیت است. اگر پدر و مادر آگاهی و دید درستی نسبت به این مسائل داشته باشند، کودک می‌تواند در این فضا رشد سالمی را تجربه کند. پس از خانواده، مسئولیت این آموزش برعهده نظام آموزشی و مدارس است. در فضای آموزشی قرار است به کودک آموزش داده شود تا چگونه فاصله تعاملی‌اش را با دیگران تنظیم کند و در شرایط مختلف با انسان‌های مختلف این فاصله را تغییر دهد.

یادگیری سواد اجتماعی، فرایندی زمانبر است. ما شاهد این هستیم که بچه‌ها در سال‌های اول ورود به فضای مدرسه، بسیار با هم تنش و درگیری دارند. به زبان ساده می‌توانیم بگوییم که کودک انسانی قرار است در فضای آموزشی به این توانمندی برسد که با افراد مختلف که بعضا حتی ممکن است با تعدادی از آنها مشکل هم داشته باشد، ‌سر یک کلاس حاضر شود و این رابطه را مدیریت کند. قرار است کودک انسانی در این 12سال دوران آموزشی آیین مدارا و ساختن و مدیریت‌کردن روابط مسالمت‌آمیز را یاد بگیرد. در واقع این یادگیری مانند یک سرمایه‌گذاری برای زندگی اجتماعی کودک در سال‌های آینده زندگی اوست. اما متأسفانه باید بگوییم که ظواهر امر نشان می‌دهد که سیستم آموزشی موجود در ایران چندان دغدغه‌ای در این زمینه ندارد و برای نظام آموزشی ما بیشتر این هدف مهم است که دانش‌آموز نمره خوبی بگیرد و مهیای شرکت در رقابت کنکور شود.

بر این اساس باید گفت که دانش‌آموزان ما با کمترین سطح سواد اجتماعی وارد جامعه می‌شوند و جامعه در قدم بعدی، ‌جوانان و بزرگسالانی را در خود جای می‌دهد که سطح سواد اجتماعی‌شان پایین است، این فرد بزرگسال چطور می‌تواند این نقطه ضعفش را رفع کند و روابط اجتماعی‌اش را بهبود ببخشد؟ به‌طور کلی سطح سواد اجتماعی در میان ما ایرانی‌ها چگونه است؟

همانگونه که عنوان شد به‌نظر می‌رسد که اوضاع ما ایرانی‌ها در این حوزه خوب نیست، علت هم این است که آموزشی در سطح خانواده و مدارس وجود ندارد، پس نمی‌توانیم انتظار وضعیت خوشایندی در مورد سواد اجتماعی داشته باشیم. خیلی از پدر و مادرها حتی آگاهی‌های لازم و اولیه را برای تعلیم و تربیت فرزندانشان ندارند و به همین دلیل نمی‌توانیم در مورد سطح سواد اجتماعی در میان مردم انتظار زیادی داشته باشیم. اگر بخواهیم به افرادی که با این ضعف پای به زندگی اجتماعی می‌گذارند، راهکاری ارائه دهیم، باید بگویم که بعد از دوران مدرسه، فضاهای آموزشی دیگری نیز در سطح اجتماعی وجود دارند که می‌توانند در این راستا قدم‌های مؤثری بردارند. از مهم‌ترین این مراکز، دانشگاه‌ها هستند که می‌توان با آموزش‌هایی در زمینه «مهارت‌های زندگی» نخستین قدم‌ها را در مسیر آموزش اجتماعی برداشت و به‌تدریج دید و نگاه آدم‌ها را به این مقوله مهم زندگی اجتماعی تغییر داد.

به‌نظر شما نبود سواد اجتماعی می‌تواند سرمنشأ چه مشکلاتی شود؟

نگاه تک بعدی به نوع روابط را می‌توان به‌عنوان یکی از مشکلات شایع در جامعه با سطح پایین سواد اجتماعی معرفی کرد، در این شرایط افراد گزینه‌های دیگری برای روابطشان متصور نیستند، این امر باعث می‌شود تا آنها روزبه‌روز بیشتر از گذشته به همان شیوه نادرست خویش متکی و وابسته شوند. به‌عنوان مثال فرض کنید فردی نتواند روابطش را مدیریت کند و خیلی زودرنج یا خشن شود. این فرد چون گزینه دیگری برای مدیریت خشم بلد نیست، با همان ابزار معیوبش وارد روابط اجتماعی می‌شود. نخستین آسیب این است که این فرد نمی‌تواند روابط عمیقی را شکل بدهد.  داستان روابط انسان‌ها مبتنی بر داستان پیچیدگی‌های روانی هیجانی آنهاست. هر فرد همانطور که با خودش مسئله دارد با دیگران هم درگیر مشکلاتی می‌شود اما چون نمی‌تواند به شیوه بالغانه این مشکلات را مدیریت کند، به عصبی شدن و پرتاب کردن این خشم به سمت دیگری روی می‌‌آورد. این مدل به شالوده تمام روابط چنین فردی تبدیل می‌شود. چنین فردی، مدارا و شکیبایی کردن را از دست می‌دهد و خشم در وجودش جایگزین می‌شود. فردی با سطح سواد اجتماعی پایین در یک چرخه‌ای باطل قرار می‌گیرد، این فرد ابتدا از دیگران خشمگین می‌شود و این خشم را به سمت آنها پرتاب می‌کند، در مقابل این رفتار، دیگران به او بازخورد منفی نشان می‌دهند و در نهایت این بازخورد حال او را بد می‌کند و این فرد دوباره خشمگین و عصبی می‌شود. این چرخه معیوب همچنان ادامه دارد و چنین فردی را در خود غرق می‌کند.

چه نگرانی‌هایی برای جامعه‌ای با سطح پایین سواد اجتماعی باید متصور بود؟

در چنین جامعه‌ای شیوه‌هایی که برای برخورد با مسائل زندگی و نحوه ارتباط‌ها درنظر گرفته ‌می‌شود، شیوه‌های بالغانه‌ای نیستند. افراد وقتی درگیر چرخه‌های معیوب ارتباط می‌شوند، رشد و بلوغ روانی در وجودشان از جایی به بعد متوقف می‌شود و این باعث می‌شود تا دامنه ارتباطی چنین افرادی محدود و فاقد غنای لازم شوند. کمبود سواد اجتماعی جامعه را به این سمت می‌کشاند.

با برداشت از صحبت شما می‌توان گفت که وقتی فردی از سنی به بعد دایره دوستی‌اش کوچک و کوچک‌تر می‌شود، ناشی از صدمات پایین بودن سواد اجتماعی ارتباطی است؟

می‌توان یکی از دلایل را این نکته دانست اما دلایل چنین اقداماتی متفاوت است و صرفا به این مورد محدود نمی‌شود. به‌عنوان مثال فرد افسرده هم دوست دارد که روابطش کمتر و محدودتر باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید