تجسم سکوت
مرتضی کاردر/روزنامه نگار
ذکر تاریخ هنر مدرن ایران بدون یادکرد استادان و پیشگامان و آغازگران ناقص است. خاصه آنها که نقش معلمی داشتند و آموزگاران رشتههای هنرهای تجسمی بودند. همانها که مبادی و مبانی رشتههای تجسمی را به دانشجویان و هنرجویان آموختند.
استادانی که در طول سالهای بعد فراموش شدند، درست مثل معلمان و آموزگاران سالهای مدرسه و دانشگاه و مربیان تیمهای پایه ورزشی که در موفقیتهای ستارهها و قهرمانها نامی از آنها به میان نمیآید. لیلیت تریان یکی از شخصیتهای فراموش شده هنر تجسمی ایران بود که با درگذشتش بر صدر اخبار حوزه هنرهای تجسمی نشست. از معلمانی که خود را وقف تدریس به دانشجویان کرده و شخصیت هنریاش ذیل شخصیت معلمیاش قرار گرفته بود. او سالهای زیادی را در دهههای چهل و پنجاه شمسی به تدریس مجسمهسازی به دانشجویان دانشکده هنرهای تزیینی پرداخت و شاگردان بسیاری در کلاسهای او مجسمهسازی آموختند. در سالهای انقلاب مثل بسیاری دیگر از استادان از تدریس کنار گذاشته شد. چنانکه خودش گفته است «این کار را کردند چون انقلاب شده بود. خود دانشجویان دانشکده هنرهای تزیینی این کار را کردند و ما را کنار گذاشتند. دانشکده به کل تعطیل شد.»
در سالهای بعد که هیجانات انقلابی فرو نشست مثل بسیاری از کنارگذشتهشدگان سالهای انقلاب دوباره به سراغ او رفتند هرچند که او دیگر انگیزه و انرژی گذشته را نداشت، با این حال، سالهایی را در دهه هفتاد در دانشگاه آزاد به تدریس مجسمهسازی پرداخت. سالهای بعد را نیز اغلب در خلوت و سکوت و فراموشی گذراند. انبوه شاگردان سالهای دورش کمتر به سراغش میرفتند و بانوی سالخورده ارمنی در کارگاه کوچکی که در خانهاش دایر کرده بود، روزگار میگذراند. در سالهای اخیر، فیلم کوتاهی از زندگی او با عنوان «تجسم سکوت» ساخته شد، یکبار نمایشگاهی از آثار او در موزه هنرهای امام علی(ع) برپا شد و شماری از مجسمههایش در موزه آرداک مانوکیان در خیابان سیتیر قرار گرفت. لیلیت تریان پنجشنبه در خلوت و سکوت درگذشت. بیآنکه قدری از حقی که بر هنر مجسمهسازی معاصر ایران دارد، گزارده شود. حالا که رفته است شاید کسی به فکر بیفتد که خانهاش را به محلی برای نمایش دائمی آثارش یا مدرسهای برای آموزش مجسمهسازی تبدیل کند.