احسان کرمی
به وسعت جهان
وصال بناری: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر، مجری تلویزیونی، صداپیشه و فعال در عرصه رادیو، نام و چهرهای آشنا برای مخاطبان دارد. کرمی در کنار تمام فعالیتهای خود، امسال با بازی در نمایش «مانوس» به کارگردانی نازنین سهامیزاده، موفق به حضور در جشنواره سی و ششم فجر شده است. از او که درباره جشنواره تئاتر و چارچوب و شعار آن میپرسیم، میگوید؛ جشنواره تئاتر فجر یک جشنواره است که در آن همه دوستانی که کارهایی برای ارائه داشتهاند و همه آنها که طی سال گذشته زحمت کشیدهاند، دور هم جمع شده و توانایی خود را در اجرا به معرض رقابت میگذارند. حقیقت امر این است که شخصا چندان در قید و بند شعار برای این جشنواره نیستم. بهنظرم شعار- همانطور که از نامش برمیآید- چیزی جز شعار نیست اما مهم این است که چگونه اجرایی و صورت عمل بهخود میگیرد.
شما در اثری مستند حضور داشتهاید. با «مانوس» و کاراکتر پناهجو چطور کنار آمدید؟
«مانوس» را جزو بهترین آثار نمایشی به اجرا درآمده در سال گذشته ایران میدانم و خیلی خرسندم که فرصت حضور و ایفای نقش در این اثر زیبا را داشتم. باید اشاره کنم نقشی که به ایفای آن میپردازم، نقشی نبود که از ابتدا برعهدهام گذاشته شده باشد. خانم سهامیزاده نقش دیگری را برایم درنظر داشت اما در پروسه تمرین، به این نتیجه رسیدیم که نقش رسول را ایفا کنم. رسول شخصیتی جالب برایم بود. دوستانی که کار را دیدهاند، دربارهاش گفتند که این کاراکتر به درستی و دقت، زنده و پیادهسازی شده است. او باید به همین شکل صحبت کند و همین مدل را داشته باشد.
فکر میکنید این نمایش در جشنواره فجر و در تئاتر ایران چگونه و چقدر دیده خواهد شد؟
به هر حال، «مانوس» درباره یک پدیده اجتماعیست که وسعت آن نهتنها به ایران بلکه به تمام جغرافیای جهان ختم میشود؛ یعنی هر سرزمینی که مردمانش تصمیم به کوچ میگیرند، یک مقوله اجتماعی در سطح بینالمللی. زبان «مانوس» یک زبان بینالمللی است و البته مشخص است که منظور ما بیشتر کشورهای در حال توسعه یا کشورهای ضعیف نگه داشته شده هستند. بهدلیل اهمیت این سوژه ما همگی در انتظار روزی هستم که در جشن اختتامیه برای خانم نازنین سهامیزاده بهعنوان کارگردان برتر این جشنواره، هورا بکشیم. امیدوار هستم داوریها به سمت و سوی اعمال سلیقه شخصی نرود و شاهد داوریهای حرفهای باشیم.
این اسامی برای شما چه معنایی دارند: مهدی هاشمی و گلاب آدینه، محمد رحمانیان، محمد چرمشیر، پری صابری، هما روستا و حمید سمندریان، محمود استادمحمد و بهرام بیضایی؟
خیلی سخت شد. حقیقت امر اینکه افتخار دارم که بگویم با برخی از این بزرگواران کار و البته شاگردیشان را کردهام. بنابراین صحبت کردن در ارتباط با هرکدام از این عزیزان بسیار دشوار است اما با تمام دشواری، بهتر است درباره استاد سمندریان صحبت کنم. به این دلیل که اکثر این بزرگوارانی که نامشان آورده شده، به نوعی تجربه شاگردی ایشان را داشتهاند، البته غیراز بانو پری صابری و استاد بیضایی که اگر اشتباه نکنم همکار ایشان بودند.
استاد سمندریان آنقدر بزرگ بودند و آنچنان در تئاتر ایران وسعت حضور داشتهاند که به دریایی میمانند که باقی استادانی که در فهرست شما حضور دارند، ماهیهای زیبای این دریای بیکران به شمار میآیند. حال شاید برخی از این ماهیها دارای طبیعتی غیرهمسان باشند و بهعبارتی هرکدام به بخش یا گوشهای جدای از دیگر ماهیها متعلق باشند. حتی ممکن است دوستی بین این ماهیها نباشد اما همگی آنها به این دریا مهر و عشق ورزیده و زندگی خود را از آن دارند. بچههای این ماهیها هم که ما باشیم، همین وابستگی را به این دریا داریم.