حامد فوقانی؛ خبرنگار
شاید به نوعی فرار از زیر بار مشکلات بوده باشد؛ هرگاه که بحث انتقال پایتخت از تهران به شهری دیگر طی 2دههونیم اخیر مطرح شده است. آن هنگام که حل مسائل سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی مرکز ایران برای بسیاری از مسئولان پیچیده شده درنهایت یکی از راهکارهایی که پیشرویشان قرار گرفته بود انتقال پایتخت بوده است. اولین زمزمههای انتقال پایتخت، سال ۱۳۶۴ و همزمان با دویستمین سالروز پایتختی تهران مطرح شد. بعد از پایان جنگ تحمیلی این موضوع دنبال شد، اما راه به جایی نبرد. ولی یکی از بزرگترین موجهای انتقال پایتخت از تهران به شهری دیگر، ابتدای دهه 70 از راه رسید؛ با این مقدمه که برای کاهش مشکلات زیستمحیطی، ترافیک و تأمین نیازمندیهای شهروندان، دستکم باید مراکز اداری به جایی دیگر کوچ کنند. البته پیش از این سال هم، در 23آبان 68 جلسه بررسی شهر تهران با پیشنهاد منتقلشدن پایتخت همراه شده بود. آن زمان، وزرای مسکن و شهرسازی، کشور، نیرو، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست و شهردار وقت تهران در حضور مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی -رئیسجمهور وقت- به بحث راجع به مشکلات ناشی از رشد بیرویه جمعیت، آلودگی هوا، تخریب محیطزیست، مسائل مربوط به فاضلاب و ساختار نادرست بخشهایی از مناطق مسکونی شهر پرداختند. درنهایت انتقال مراکز سیاسی و اداری ازجمله راههای احتمالی برای کاهش مشکلاتی بود که پس از پایان جنگ تحمیلی گریبان تهران را میفشرد.
بازهم مدیریت یکپارچه در آغازین روزهای کاری سال 69، هیأت دولت با چنین پیشمقدمهای کلیات طرح انتقال مراکز سیاسی و اداری کشور از تهران را به تصویب رساند و اما حدود 9ماه بعد و در 21آذرماه سال 69 تمرکززدایی از پایتخت تیتر یک روزنامهها شد. استناد روزنامهها در آن هنگام، صحبتهای محمد سعیدیکیا -وزیر راه وقت- بود که خبر از مصوبه انتقال واحدهای صنعتی، گمرکی و تحقیقاتی تهران در آیندهای نزدیک را اعلام کرده بود. سرانجام در اول خردادماه 70 چنین طرحی به تصویب هیأت وزیران رسید. با وجود این، خیلی زود کارشناسان علوم شهرسازی، اقتصادی و فرهنگی وارد میدان شدند و مشکل اصلی تهران را در برنامهریزی و راهکار را در قدرتدادن به شهردار دانستند؛ درست مثل پاریس، لندن، رم، وین و... . در روزهای نخست سال 70 و زمانی که شهرهای کشور خود را برای بازسازی پس از جنگ آماده میکردند، برخی صحبتهای جالبی مطرح میکردند. بهطور نمونه عدهای مبنای تأکیدشان برای انتقال مراکز اداری و سیاسی و کارخانهها به کلانشهری دیگر مثل اصفهان، نبود رودی بزرگ همچون تایمز و نس در تهران بود؛ درصورتی که نخستین زمزمههای صرفهجویی و جدی گرفته شدن خشکسالی به گوش میرسید. در این میان، کارشناسان امر باب ایجاد مدیریت یکپارچه شهری را باز کرده بودند و چاره رفع مشکلات تهران را تحقق چنین مسئلهای میدانستند.
تمرکزگرایی اینکه بسیاری از بهترین امکانات موجود ایران در تهران جمع شده است، در خرداد 70 روی بورس بود؛ بهویژه از منظر درمانی و آموزشی. اما غلامحسین کرباسچی-شهردار وقت تهران- راهکار را نه در انتقال پایتخت بلکه برطرف کردن معضل بوروکراسی میدانست. او از سوی دیگر دائم عنوان میکرد همه مشکلات و معضلات تهران قابل حل است. او گفته بود: «اگر یکدهم آنچه باید برای ایجاد یک مرکز سیاسی جدید سرمایهگذاری شود -اعم از سرمایهگذاری ریالی، ماشینآلات و مصالح ساختمانی، نیروی انسانی و...- را در تهران سرمایهگذاری کنیم، معضلات تهران در مدت زمان کمتر بهگونهای حل میشود که زندگی در آن قابل تحمل باشد». این تفاسیر هنوز که هنوز است ارائه میشوند. از یک طرف برخی میگویند تهرانیها برخوردارند و با انتقال پایتخت، دیگران نیز برخوردار خواهند شد، از طرف دیگر عدهای بر این باورند که انتقال پایتخت برای رفع مشکلاتش در هر حدی، هزینههای سنگینی بهدنبال دارد که همان منابع مالی میتواند مشکلات را بسیار کمرنگ کند و از آن طرف برخی میگویند باید راه ورود به تهران یا هر پایتخت دیگری تنگ شود و هرکسی که در پایتخت با امکانات موجود زندگی میکند، باید هزینههایش را هم بپردازد.
سهم برخورداری تهران در لابهلای پژوهشهای صورتگرفته برای طرح انتقال پایتخت، آماری از سهدهه 40 تا 70 در مورد تهران (منتشرشده در سال 70) بهدست آمده بود که در برخی از مقالات از آنها تحت عنوان «تهرانسالاری» یاد میشد. این عنوان بهگونهای، هم بر آفت پایتخت تلقی میشد و هم محروم شدن دیگر شهرها.
مُسکنی قابل هضم باآغاز تیرماه سال 70 کمکم نظرات کارشناسی درباره پیچیدگیهای انتقال پایتخت اوج گرفت. مصطفی بهزادفر -معاون آن هنگام دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت و یکی از اساتید صاحبنام این عرصه هماکنون- معتقد بود که تمرکز یا عدمتمرکز به معنای اینکه چیزی را از یک ظرف برداریم و در ظرف دیگر بگذاریم نیست؛ این مسئله پیچیدهتر از این حرفهاست. او در گفتوگویی اظهار کرده بود: «حادشدن مسئله تهران دلیل اول پیدایش این طرح است و دلیل دوم آن نیز بهنظر من نشناختن مسئله تهران است. طرح انتقال پایتخت میتواند برای درد تهران یک مسکن باشد ولی ما بایستی مسکنی را انتخاب کنیم که بیمار بتواند آن را هضم کند. کسانی که میگویند ما بهزور میبریم اشتباه میکنند زیرا خود تمرکز در تهران با زور بهوجود آمده و باید زوری فراگیرتر از آن وجود داشته باشد».
30هزار میلیارد تومان در دهه 70 با همه اینها آخرین بار در 12شهریور امسال جلسه شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور و تمرکززدایی از تهران به ریاست اسحاق جهانگیری -معاون اول رئیسجمهور- برگزار شد. جهانگیری در این مورد اعلام کرد: باید دید آیا طرح انتقال پایتخت به سرانجام میرسد یا نظرات کارشناسی قابل اهمیت جلوی یکموضوع کلی با ابهام فراوان را میگیرد؟ بخش زیادی از ابهامات به هزینه چنین انتقال پرخرج و پرتبعاتی برمیگردد. حال اگرچه برآوردهای مختلفی برای انتقال پایتخت وجود دارد اما هنوز یک برآورد رسمی با جزئیات منتشر نشده است. فقط یک برآورد ۳۰ هزار میلیارد تومانی در دهه 70 اعلام شده است. این رقم در ابتدای دولت یازدهم به 100هزار میلیارد تومان افزایش یافت و اکنون باید دید که با رشد قابل توجه نرخ ارز و تورم، برآوردها از چه ارقامی سخن میگویند.
چهار شنبه 12 دی 1397
کد مطلب :
43227
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/QBgq
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved