گوزنهای دهه60
سعید مروتی،منتقد و روزنامه نگار
ظاهرا عنوان «بهترین فیلم بعد از انقلاب کیمیایی» بیش از هر فیلمی شایسته «دندان مار» است؛ هر چند این عبارت معمولا مقدمهای است برای کوبیدن هر فیلم دیگری از کیمیایی این سالها. جدای از اینها در دندان مار، انسجام، سنجیدگی و توازنی به چشم میخورد که جایگاهی ویژه به این ساخته کیمیایی میبخشد. رئالیسم اجتماعی مورد علاقه کیمیایی، در این فیلم بیشتر از هر اثر دیگری از او در این 40سال، جلوه و درخششی تابناک دارد. رفاقت مردانه به عنوان تم محبوب کیمیایی هم در دندان مار حضوری مسلط و تاثیرگذار دارد؛ از رفاقت پایاپای و تازه جوانهزده رضا (فرامرز صدیقی) و احمد (احمد نجفی) تا رفاقت مرید و مرادی میان رضا و آقا جلال (جلال مقدم).
چنانکه عشق، بدون رد و بدلشدن حتی یک دیالوگ عاشقانه، در دندان مار به زیبایی متبلور میشود. از لامپی که رضا (فرامرز صدیقی) بهجای لامپ سوخته در ابتدای فیلم پس از مرگ مادر، میبندد و نورش در چهره فاطمه (فریبا کوثری) روشن میشود تا نمای نقطهنظر زیور (گلچهره سجادیه) در انتهای فیلم؛ جایی که برادرش رضا از مصاف با آقا عبدل (نرسی گرگیا) بازمیگردد و احمد (احمد نجفی) نمیآید. دوربین 2بار از دید زیور سراسر پرده اتاق را میرود و پشت هراسی که از نیامدن احمد وجود دارد، نشانهای از عشق را نیز نمایان میکند.
در دندان مار دغدغه معاصر بودن و روزگار را شهادت دادن، بیش از هر فیلم دیگری از دهه60 مشهود است. این اولین فیلم سینمای ایران است که مسئله جنگزدگان را فارغ از آوازهگریهای رسمی بررسی میکند و گوهر حقیقت را جایگزین شعار و کلیشه میسازد. از دندان مار در اکران عمومی بالای 20دقیقه کوتاه شده و بیشترین جرح و تعدیل هم شامل فصلهایی شده که کاراکترها از جنگ و تبعاتش سخن میگفتند. مثل تکگویی احمد در سکانس شامخوردن چهارنفره در اواخر فیلم (تداعیکننده سکانس مشابهی با حضور سید، قدرت و فاطی در «گوزنها») که در نسخه اکران عمومی بهکل حذف شد. دندان مار گرچه از حذفیات آسیب دید اما به لطف ساختمان دراماتیک شکوهمند و ساختار سینمایی قدرتمندش، سرپا ماند و گذر زمان حکم ارزشافزوده را برایش داشته. فیلم در گفتوگونویسی و پرداخت روابط عاطفی نمونهای مثالزدنی از توانایی سینماگری مولف است. پس از توقیف «خط قرمز»، شکست «تیغ و ابریشم» و بیاعتنایی به «سرب» (که هر 3 جزو فیلمهای مهم و شاخص دهه60 هستند) کیمیایی دندان مار را با بیشترین تمرکز ذهنی، کارگردانی کرد و نتیجه فیلمی شد درخشان و ماندگار در سینمای ایران با انبوهی از ایدههای بهثمر نشسته در کارگردانی، چیدمان درست فیلمنامه و تعهد اجتماعیای که از میزانسن میآید نه از دل شعار. در درست درآمدن رئالیسم خشن دندان مار، نقش و سهم فیلمبرداری ایرج صادقپور را نباید فراموش کرد که با درک درست از بینش فیلمساز، بهترین قابها را برای کیمیایی بسته است.