علیرضا مجمع
روزنامهنگار
زن سیاهپوش، بچهبهبغل رو به دوربین از دردی میگوید که هنوز تبش داغ است. دوست دارد تصویر ریورس شود به قبل از بازی پرسپولیس-کاشیما.
پدری سیاهپوش به دوربین خیره شده و از نبود پسرش میگوید؛ از قصاص قاتل پسرش میگوید؛ از دردی میگوید که هنوز تبش داغ است. دوست دارد تصویر ریورس شود به قبل از بازی پرسپولیس-کاشیما.
جملات را کادوپیچ میکنیم و تحویل تماشاگر میدهیم. بیل شنکلی میگوید فوتبال بازی مرگ و زندگی نیست، فراتر از آن است. یکبار هم نه، چندبار در طول سالها تکرار میکنیم که کاملا به خورد ذهن تماشاگر برود. جمله درخشانی است، اما فرهنگ هضمش را نداریم. البته ناقل محترم این جمله از نسلی میآید که فرهنگ هواداری فوتبالیاش بسیار از فرهنگ فوتبالی این نسل جلوتر بود؛ فرهنگی که در 15مهر 62 تا لب خط زمین استادیوم آزادی و روی پروژکتورها تماشاگر نشست و دربی را دید و خون از دماغ کسی نیامد. در این تصویر ریورس چه کردهایم که 2نفر جانشان را برای فوتبالی هزینه کردند که پوچیاش از سوت پایان بازی برگشت پرسپولیس-کاشیما در تهران مشخص بود. بفهمید آقایان! فوتبال را در همان زمین چال کنید و بیایید بیرون. به بیرون از چمن بکشید نتیجهاش میشود فرهنگی که شما رویش کار نکردهاید. پس بچهای بیپدر میشود و پدری بیپسر. چرا فوتبال در استادیوم پرجمعیت برگزار میشود و هرچه جمعیت بیشتر باشد به آن افتخار میکنند؟ چون یک همایش جمعی است. عدهای دورهم انرژیهایشان یکی میشود و آدرنالین ترشح میکنند در نبود هیچ سرگرمیای در اینجا. اگر معنی فوتبال جدایی است، لعنت به آن. بروید جواب کودکی را بدهید که آرزوی دیدن روی پدر را بر دوشاش تا آخر حمل میکند. بروید جواب پدری را بدهید که شاید خودش هم سهمی در نبود پسرش داشته باشد. جمله بیل شنکلی برای فوتبال جزیره و فرم هواداری آنجا احتمالا بیان شده است. ما کجایمان به جزیره میرود که هواداریمان برود.
در بازی پرسپولیس-سپاهان شاید تنها صحنه دراماتیکی که میشد از دل دود و ترقه و فحاشیهای داخل و بیرون زمین درآورد، لحظه بعد از گل پرسپولیس بود. علیپور رفت توی دروازه که توپ را بیاورد وسط زمین و بازی را شروع کند. این کار را منطقا اصفهانیها باید انجام میدادند، اما علیپور که توپ را برداشت یکی از زردها زد زیر توپ و با گلزن درگیر شد که توپ را چرا میبری؟ دقت کنید سپاهان قاعدتا باید بیشتر دوست میداشت بازی را شروع کند و در دقایق باقیمانده برده از زمین بیرون بیاید، اما انگار جای خیلی چیزها عوض شده است.
کاش تصویر ریورس میشد به قبل از بازی پرسپولیس-کاشیما. کاش اصلا تصویر ریورس میشد به قبل از کور شدن سرباز احمدی در 10سال قبل در همین اصفهان. فوتبال مگر چقدر ارزش دارد؟ قطعا ارزش مرگ ندارد، ارزش زندگی چرا. کاش تصویر ریورس میشد به قبل از نقل جمله بیل شنکلی.کاش!
* تیتر مطلب از یکی از دیالوگهای فیلم «مسافران»، ساخته بهرام بیضایی برداشت شده است: «لعنت به جادهها اگه معنیشون جداییه!»
شفر: همیشه گفتم حرف اضافه نزنید!
وینفرد شفر در نشست خبری قبل از بازی با پدیده درباره ماجرای جدایی سانیاک، دستیارش در فصل گذشته توضیح داد: «من همواره صادق هستم. از زمانی که به تیم آمدم، درباره تیم، کادر و بازیکنانم صحبت کردم و صادق بودم. استقلال یکی از بهترین تیمهای آسیا مثل منچستر و رئالمادرید است. افراد بسیار مهمی در استقلال حضور داشتند و من میدانم پورحیدری در استقلال چه کار کرده است. استقلال یک باشگاه ویژه در آسیاست و باید بدانیم چه رفتاری باید انجام بدهیم. درباره سانی و پستی که منتشر کرد همهچیز را از قبل میدانستم. سانی بهخاطر مسائلی که از قبل داشت بیمار بود. مهمترین چیز برای ما و کادرم احترام است. وقتی کسی مریض است باید به آن احترام گذاشت؛ مانند پادوانی. باید کاری کنیم که از آنها حمایت کنیم نه اینکه کاری کنیم که علیه آنها باشد.» او در ادامه به تهدید سانیاک توسط خطیر، معاون باشگاه واکنش نشان داد: «من با او همیشه در ارتباط بودم. من و ساشا با مدیرعامل باشگاه صحبت کردیم و از آنها خواستیم که لطفا او را تحت فشار نگذارند. آنها هم قبول کردند. ممکن نیست که فرد دیگری کار دیگری بکند. با توجه به جایگاهی که استقلال دارد باید رفتار محترمانه داشته باشیم. اگر یک نفر در این مسیر حرکت نکند، برای ما مشکلساز است. ما فردا بازی داریم و باز این مشکل برای ما پیش آمده است. همیشه 30درصد از توان من صرف این مشکلات شده است. همیشه در باشگاه گفتم که صحبت اضافه نکنید و ساکت باشید. بارها گفتم که مدیرعامل و سرمربی باید درباره مسائل مهم باشگاه صحبت کنند. ما باید مانند رئالمادرید ساکت باشیم. فکر میکنید چرا رئالمادرید موفق بوده است؟ چون در سکوت کار کردند. باید در سکوت و آرامش باشیم و در مسیر حرکت کنیم.»
گرو: به خانوادهام توهین نکنید
الحاجی گرو، مهاجم نیجریهای استقلال از شرایط خودش رضایت ندارد، اما او دیروز در مصاحبه با تسنیم گفت: «من از موقعیت خودم راضی هستم. اگر فوتبالشناس باشید، این موضوع را درک میکنید. من آدم خوشحالی هستم و هر وقت مرا ببینید، از لبخند ملیح من متوجه این موضوع میشوید! این لبخند همیشگی، برخی مردم را عصبانی میکند. من از شرایطم ناراضی نیستم». او در مورد عملکرد خودش در استقلال تأکید کرد: «برخی افراد فوتبال را نمیشناسند. در 5 بازی لیگ به میدان رفتم که در 3 بازی از ابتدا در ترکیب قرار گرفتم. 2بار بازیکن تعویضی بودم و در یک دیدار جامحذفی بازی کردم که یک پنالتی گرفته و یک گل نیز به ثمر رساندم. مردم بیش از این و در این فشار چه چیزی میخواهند؟ هواداران واقعی آنهایی هستند که به بازیکن تیمشان انگیزه میدهند تا بهترین بازیاش را انجام دهد، نه اینکه به پدر و مادر و همه اعضای خانوادهاش توهین کنند». گرو در مورد جدایی از استقلال هم اینطور واکنش نشان داد: « چیزی درباره این موضوع نمیدانم و بهتر است این سؤال را از باشگاه استقلال بپرسید.من با استقلال قرارداد دارم».
لعنت به فوتبال اگه معنیش جداییه!
در همینه زمینه :