گفتوگو با رضا هاکان تکین، سفیر ترکیه درباره اوضاع سوریه، شرایط داخلی ترکیه، رابطه این کشور با غرب و روابط دوجانبه با ایران
سقوط لیر، پیام از خارج به ترکیه بود
جواد نصرتی | خبرنگار:
رضا هاکان تکین سفیر جمهوری ترکیه در ایران سالها در کشورها و سازمانهای مختلف بینالمللی تجربه کار داشته است و دید عمیقی نسبت به مسائل جهانی دارد. او هم در غرب دیپلمات بوده و هم در خاورمیانه و هم تجربه کار در سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل را دارد. از کار در کنسولگری لسآنجلس در آمریکا و دفتر سازمان ملل در نیویورک به شناخت خوبی از سیاست داخلی آمریکا رسیده و به همینخاطر است که از انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا متعجب نیست. به واسطه کار در عراق و امارات، به خوبی مناسبات منطقه را میشناسد و بیدلیل از اهمیت ایران در خاورمیانه صحبت نمیکند. او همچنین به واسطه 3 سال حضورش در ایران، به شناخت عمیقی از مناسبات ایران دست پیدا کرده و شباهتها بین ایران و ترکیه را به خوبی تشخیص میدهد. با این نگاه است که او رفتار آمریکا در برابر ایران و ترکیه را از یک جنس میداند و معتقد است هر دو کشور، به نوعی مجازات شدهاند. او در ساختمان زیبای سفارت ترکیه در قلب تهران میزبان ما بود و با گشادهرویی و البته پیچیدگیهای ذهنی یک دیپلمات به سؤالات ما درباره شرایط سوریه، فضای داخلی کشور خودش، رابطه ترکیه با غرب و رابطه دوجانبه با ایران پاسخ داد.
در نشست سهجانبه ایران، روسیه و ترکیه در تهران، در دیدار آقایان روحانی، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان اتفاقی افتاد که خیلیها را شگفتزده کرد. این اتفاق، چالشی بود که بین آقای اردوغان، آقای روحانی و آقای پوتین بر سر ادلب پیش آمد. شما خودتان در این جلسه حضور داشتید، آیا اتفاقی که افتاد از قبل برنامهریزی شده بود یا موردی پیش آمد که باعث تعجب آقای اردوغان شد و او مجبور شد جلوی دوربینها از خود واکنش نشان بدهد؟
ابتدا اینکه دوستان ایرانی نه به ما و نه به دوستان روس در رابطه با پخش زنده اطلاعی نداده بودند و هم ما و هم روسها غافلگیر شدیم. اما خب این اهمیت چندانی ندارد بهدلیل اینکه جناب رئیسجمهور ما آقای اردوغان سیاستمداری هستند که همیشه بهصورت شفاف و باز صحبت میکنند. به هر حال اطلاعی در این رابطه داده نشده بود اما مشکلی برای ما ایجاد نکرد چون ما سیاست خودمان را با همان شفافیت و همان روشی که همیشه بوده ادامه میدهیم. وقتی که میزبان و صاحب خانه آنطور ترجیح داده ما هم باید احترام بگذاریم. اما من بر این باور نیستم که بحث یا جدلی شده باشد در جلسه.
سه کشور برای پایان دادن به اتفاقهایی که در این سالها در سوریه رخ میدهد مذاکرات آستانه را شروع کردهاند و بارها در جلسات با هم شرکت کردهاند. من جلسه تهران را هم مانند جلسات قبلی کارساز میدانم. خیلی طبیعی است که هر سه کشور در تمامی مسائل اتفاق نظر نداشته باشند و ممکن است اختلاف نظری وجود داشته باشد.
خود شما هم اشاره کردید به اختلافاتی که بین سه کشور وجود دارد. اگر کمی کلیتر به موضوع نگاه کنیم، میبینیم که ترکیه در این چند سال بهخصوص در مسئله سوریه، در سیاستهایش فراز و فرود داشته. ترکیه اوایل بهشدت خواستار سرنگونی بشار اسد (رئیسجمهور سوریه) بود و درواقع در جبهه مخالف ایران و روسیه قرار داشت. اما کم کم دیدیم که همگرایی بیشتری بین 3 کشور ایجاد شد و در نهایت به اجلاس تهران رسید. بهصورت کلی خیلیها معتقدند که این امتیاز مثبتی برای سیاست خارجی ترکیه است که هر کجا که لازم باشد تغییر سیاست دارد و چرخش انجام میدهد. آیا واقعا اینطور است؟
من بر این باور هستم که سیاست ترکیه در قبال سوریه در یک خط واحدی ادامه پیدا میکند. یعنی اگر بخواهیم بگوییم که فراز و فرودهایی داشته اشتباه است. برخی اصول در سیاست ما غیرقابل تغییر است و ما بر آنها اصرار میکنیم. خونریزی در سوریه باید متوقف شود. حکومتی باید در سوریه شکل بگیرد که تمامی اقشار را نمایندگی کند. ما در برابر کسانی که بر مردم سوریه ظلم میکنند چه از داخل سوریه باشد، چه از سوی حکومت سوریه باشد و چه از خارج سوریه، ایستادگی میکنیم. در رابطه با ادلب بهعنوان مثال، ما به یک جایی رسیدیم که توانستیم از آستانه یک بحران برگردیم و جلوی یک اتفاق بزرگ را بگیریم چون معتقدیم که مسئله باید با روشهای سیاسی حل شود. راهحل، نمیتواند نظامی باشد.
پیشبینی شما از شرایط سوریه چیست آیا ما به صلح کامل در سوریه نزدیکیم؟
انشاالله. آرزوی ما در همین راستاست. اما این چیزی نیست که وابسته به یک یا دو عامل باشد. باید همه عوامل در کنار هم باشند و هرچه همکاری بیشتر باشد، مدت (رسیدن به صلح) کوتاهتر خواهد بود. آرزوی ما این است تفاهمی را که در سوچی بین ترکیه و روسیه حاصل شد وارد مرحله اجرایی کنیم. البته این کافی نیست و از آن مهمتر این است که یک راهحل سیاسی اجرا شود. باید طرفهایی که در سوریه درگیر هستند یک جا جمع شوند و با راهحل سیاسی به اهداف خود برسند.
البته باید توجه داشته باشیم چه ما کشورهایی که در روند آستانه با همدیگر کارمان را ادامه میدهیم و چه کشورهای دیگر، نباید ضعیف باشیم. ما قبلا این تجربه را داشتهایم که به نزدیکی یک موفقیت کلی رسیدهایم اما بهخاطر یک اتفاق، از هدف خودمان دور شدهایم.
من نمیخواهم بگویم این همکاری نزدیک شما با روسیه و ایران به نوعی تقابل با غرب است، اما شما یک کشور عضو ناتو هستید، سالها روابط خوبی با غرب داشتهاید، سالها بهدنبال این بودید که به اتحادیه اروپا بپیوندید، و در عین حال از دیگر سو با یک قدرت شرقی برای حل یک مشکل بزرگ همپیمان شدهاید.آیا این شما را در یک موقعیت خاص قرار نمیدهد؟ آیا این عجیب نیست که شما عضو ناتو هستید ولی به روسیه اینقدر نزدیک شدهاید؟
ما این شرایط را بهعنوان یک تناقض نمیبینیم. وقتی که ترکیه با کشورهایی مانند ایران و روسیه یا هر کشور دیگری وارد همکاری میشود به این معنا نیست که نمیتواند با کشورهای ناتو در ارتباط باشد و عضویت در ناتو برای ترکیه به این معنی نیست که نمیتواند با کشورهای غیراز ناتو رابطه داشته باشد و همکاری کند.
وقتی تاریخ و جغرافیای ترکیه نگاه میکنیم، نمیتوانیم ترکیه را بهعنوان یک کشور کلاسیک که غربی است یا شرقی است دستهبندی کنیم. این نگاه، در سیاست خارجی ما هم انعکاس پیدا میکند. بهویژه که وقتی بخواهیم از لنز عصر جدید دنیا را نگاه کنیم، وقتی از این دیدگاه نگاه میکنیم، در دوره چند هویت بودن هستیم. یعنی وقتی هم یک کشور کشور اسلامی است، عضو مؤسس شورای اروپا هم هست. ترکیه یک کشور آسیایی است اما در عین حا ل یک کشور اروپایی هم شمرده میشود. ترکیه از کشورهای پیشرو در سازمان همکاریهای اسلامی است و از طرفی در ناتو هم عضو است. از نظر ما هیچ کدام از این موارد با هم تناقض ندارند بلکه همدیگر را تکمیل میکنند.
بر خلاف نکتهای که شما درباره دوری ترکیه از اروپا اشاره کردید، باید بگوییم که بر عکس ما در حال ایجاد یک صفحه جدید در رابطه خودمان و اروپا هستیم. ما بر این باور هستیم که باید به منحنیها بهصورت بلندمدت نگاه کنیم. درست است که وقتی از نزدیک نگاه میکنیم، این منحی بهصورت زیگزاگ دیده خواهد شد اما وقتی بهصورت بلندمدت نگاه کنیم یک حد ثابتی خواهد داشت. و این منحنی بهمعنای طرد هیچ کشور یا منطقهای نیست.
این در شرایطی است که هم در اروپا و هم در ترکیه برخی معتقدند کشور شما حتی قید پیوستن به اتحادیه اروپا را زده است. از سوی دیگر اروپاییها عملا آنقدر شرایط را سخت کردهاند که بهنظر میرسد کار ترکیه برای پیوستن به اتحادیه واقعا سختتر شده باشد.
ممکن است که بعضیها اینگونه فکر کنند اما ترکیه حتی در بالاترین ردهها هم این موضوع را بیان کرده است که هیچ فکری برای اینکه بخواهد از عضویت در اتحادیه اروپا منصرف بشود ندارد. اینکه ما از راه خودمان جدا نمیشویم به این معنی نیست که برخی از اقدامات دوستان اروپایی خودمان بهویژه در موضوع عضویت خودمان را نادیده بگیریم.
این روزها در ترکیه شرایطی وجود دارد که ما هم تقریبا همزمان مشابه آن را تجریه میکنیم. ارزش پول ملی ترکیه بهشدت در حال سقوط است. برخی معتقدند این میتواند شروع یک بحران اقتصادی باشد و برخی دیگر معتقدند که این دولت است که با سیاستگذاریهایش این بحران را تشدید کرده است. آیا این کمی ترسناک نیست؟ ما نباید به این فکر کنیم که امکان دارد سال 2001(بحران شدید بانکی و اقتصادی ترکیه) با شدت بیشتر تکرار شود؟
خیلی راحت نیست که ما بخواهیم دلیل کم شدن ارزش لیر ترکیه را با دلایل اقتصادی بیان کنیم. وقتی که به دادههای کلان اقتصاد ترکیه نگاه کنید، نموداری که نشان بدهد بحرانی در پیش است را نخواهید دید.
اخیرا در روابط ما با آمریکا یک سری اتفاقاتی افتاد. یک کشیش آمریکایی به نام اندرو برانسون بهدلیل ارتباط با گروههای تروریستی بازداشت شد و آمریکاییها او را از ما خواستند و یک سری اتفاقات در این میان افتاد. ترکیه هم براساس اصل اولویت داشتن قانون و حقوق رفتار کرد. این اتفاقات مشکلاتی برای ما ایجاد کرد و در روابط ما با آمریکا تنشهایی ایجاد کرد. شرایط اینطور است که انگار ترکیه بهخاطر پیروی از سیاستهای مستقل خود، از طرف برخی مجازات شد. یکی از دلایل این مشکلات ارزی هم میتواند همین باشد. همانطور که شما گفتید ایران هم یک تجربه شبیه این را دارد.
یعنی شما فکرمی کنید این مشکل عامدانه پیش آمده و نوعی مجازات برای ترکیه است؟
همین را میخواهم بگویم. وقتی که شما به اطلاعات و دادههای اقتصادی نگاه میکنید، بهعنوان مثال میزان رشد اقتصادی ترکیه 3درصد بوده اما در سه ماهه اول امسال به 5درصد رسیده است. وقتی که به نمودارهای صادارت و واردات نگاه میکنید با سالهای گذشته تفاوتی ندارند. شاید برخی میخواهند از بیرون پیغامهایی به ترکیه بدهند. اما ما چنین مشکلاتی را در گذشته هم از سر گذراندیم. اقتصاد ترکیه مانند هر اقتصاد معمولیای نیست و بر این باور هستیم که میتوانیم از این شرایط هم عبور کنیم. علاوه بر این ترکیه اقتصادی دارد که درون اقتصاد جهانی کار میکند و بهنظر من آنها متوجه شدند که این شرایطی که ایجاد شده ممکن است بهخودشان لطمه بزند.
من فکر میکنم پیامهایی که به آنها اشاره کردید، مشخصا تحریمهای آمریکا هستند. درباره ایران این پیامها مفصل و از نظر ما ظالمانه هستند. درباره روسیه هم همین تحریمها وجود دارند و در مورد ترکیه، بیشتر تحریم اشخاص مطرح بوده ولی جنگ تعرفهها هم وجود دارد. اگر ما اتحاد این سه کشور در حوزه دیپلماسی خاورمیانه را درنظر بگیریم، این کشورها در حوزه اقتصاد چه کار میتوانند بکنند تا از تحریمها عبور کنند و اجازه ندهند دستکم در روابط خودشان آن پیامهای بیرونی تأثیر مخرب داشته باشند؟
اول میخواهم این نکته را باز کنم که دولتی که حالا در آمریکا بر سر کار است نه فقط علیه سه کشور ایران، ترکیه و روسیه که علیه بقیه کشورها، علیه نزدیکترین متحدان خود در اروپا هم تحریم اعمال میکند. حتی علیه چین، که روابط اقتصادی بسیار بزرگی با دنیا دارد و همینطور کانادا و مکزیک هم تحریم وضع میکند. من فکر میکنم این اشتباه است که بگوییم این شرایط تنها برای این سه کشور (ایران، ترکیه و روسیه) ایجاد شده است.
طبیعتا ایران، روسیه و ترکیه میتوانند همکاریهای بسیاری در زمینههای مختلفی داشته باشند. بهویژه در روابط اقتصادی نباید اینها را بهصورت یک دریچه تنگ و کوتاهمدت ببینیم. ایران و ترکیه دو اقتصادی هستند که مدت زمان زیادی است که با همدیگر کار میکنند و پتانسیلهای بالایی دارند و میتوانند با توجه به شرایطی که دارند همدیگر را تکمیل کنند. وقتی که میخواهیم مدل این همکاریها را مشخص کنیم نباید به برخی از بازیهایی که برخی راه میاندازند تن داد. بر عکس باید با همدیگر بر زمینه یک همکاری که بینالمللی باشد تلاش کنیم. اگر بتوانیم با هم همکاری داشته باشیم، تلاش کسانی که میخواهند چیزی را بر ما تحمیل کنند خنثی خواهیم کرد.
بخشی از این همکاریها بین دو کشور، فروش نفت ایران است. آیا ترکیه قصد دارد که خرید نفت خود از ایران را بیشتر کند؟ مورد دوم اینکه آیا این امکان یا علاقه وجود دارد که تبادلات تجاری دو طرف با پول ملی انجام شود؟
معتقدیم روابط تجاریای که با ایران داریم یک روابط تجاری بسیار گسترده است و ما نباید آن را با فقط نفت مرزبندی کنیم. نکته مهم این است که در سال 2017، ترکیه 45درصد از کل نفتی که از جهان خریده را از ایران تامین کرده است، یعنی نزدیک به نیمی از نفت خود را از ایران خریده. خرید گاز ترکیه از ایران هم 17درصد است و ایران بعد از روسیه دومین تأمینکننده گاز ترکیه است. اما ما باید این روابط تجاری سادهای که بین دو کشور هست را فراتر ببریم. نکته بسیار مهم در این میان، سرمایهگذاری است. ترکیه اقتصادی باز و فعال در دنیا دارد و سرمایهگذاران ترکیه میتوانند در ایران سرمایهگذاری مفیدی داشته باشند. این سرمایهگذاران میتوانند با به کارگیری فناوری در توسعه ایران نقش داشته باشند. اما برای این منظور باید امکانات رقابت عادلانه هم در ایران برقرار باشد.
من اسم یکی از بزرگترین سرمایهگذارانی که در ایران فعالیت میکند را خواهم گفت؛ شرکت پارس حیات. در رابطه با این شرکت صحبتهای زیادی شده است. این شرکت 200میلیون یورو سرمایهگذاری کرده است و 1200نفر را در استان زنجان استخدام کرده است و با احداث یک کارخانه، فعالیتهای خوبی در زمینه کاغذهای بهداشتی شروع کرده است. اما بعضی از شرکتهای رقیب ایرانی با یک سری فعالیتهایی مانع کار این شرکت میشوند. ما اصلا نمیگوییم که چون این شرکت ترک است اصلا کسی با آن کار نداشته باشید و مجازات نشود. اگر براساس قوانین داخلی ایران کار اشتباهی انجام داده است باید براساس این قوانین درست مانند شرکتهای ایرانی با آن برخورد شود اما اگر بخواهیم این شرکت را بهصورت ناحق از بازار حذف کنیم یا بخواهیم برای آن موانعی ایجاد کنیم در طولانیمدت به ضرر بازار ایران خواهد بود. این شرکت وابسته به هلدینگ حیات در ترکیه است، و اگر اتفاقی برای آن بیفتد باعث ایجاد شدن یک دید منفی در دیگر شرکتهایی که در ترکیه هستند و میخواهند در ایران سرمایهگذاری کنند خواهد شد.
تقریبا 10 سال پیش دو شرکت بزرگ ترکیهای در ایران دچار مشکلات بزرگی شدند. یکی تاو بود که برای فرودگاه بینالمللی امام خمینی بود و دیگری هم ترکسل برای تلفن همراه. تمام مناقصههایی که اینها در آنها برنده شده بودند در دقیقه آخر لغو شدند. این اتفاق در محیط تجاری ترکیه و برای شرکتها در رابطه با کار در ایران مشکلاتی بهوجود آورد. اثر آن اتفاق همچنان زنده است و در این شرایط، ایجاد مشکلات جدید، آخرین چیزی است که میخواهیم.
10سال پیش آقای اردوغان فضای مثبتی برای مذاکره با کردهای ترکیه برقرارکردند. دولت و کردها یک سری توافق داشتند. الان روابط دولت با کردها چطور است؟ برخی میگویند شرایط در ترکیه بدتر شده است. آیا رویکرد دولت ترکیه به کردها در کشور شما تغییر کرده است؟
اینجا ما باید دو موضوع را جدا کنیم. یکی مبارزه با تروریسم و دیگری برخوردهایی که با کردها و یا هر گروه دیگری میشود. به دلایل اقدامات گروه تروریستی پکک (حزب کارگردان کردستان) در 36سال اخیر 40هزار شهروند ترکیه جان خود را از دست دادهاند. با همه اینها دولت ما با یک گام جسورانه برای حلکردن این موضوع حرکت کرد. و یک روند دیداری را که ما به آن میگوییم «روند حل مشکلات» را آغاز کرد. اما بعد متوجه شدیم که پ ک ک با استفاده از این روند برای خود زمان میخریده است و محلهایی برای تجمع سلاح و مهمات فراهم میکرده. آنها با اتفاقاتی که در شمال سوریه افتاد و حضورPYD (حزب اتحاد دمکراتیک سوریه) و YPG (یگانهای مدافع خلق سوریه) در این منطقه، جسورتر شدند و از طرفی هم در شمال عراق کردها برای خود پیشرفتی داشته و اینها هم فکر کردند که حالا میتوانند در ترکیه کارهایی بکنند. بعد از اینکه این اتفاقات افتاد و آنها یک سری اقدامات را دوباره انجام دادند، روند حل مشکلات با آنها متوقف شد. حکومت ما دیگر وارد هیچ مذاکرهای با آنها نخواهد شد و بسیار محکم و در چهارچوب حقوق بشر در رابطه با مبارزه با تروریسم بهکار خود ادامه خواهد داد.
ما بهعنوان حکومت، با کردها هیچ مشکلی نداریم، نه در عراق و نه در سوریه، اما ما با تروریستها مشکل داریم و طبیعتا نمیخواهیم این تروریستها بهعنوان نماینده کردها شناخته شوند.
آخرین کاری هم که در سوریه انجام دادند این بود که میخواستند تغییرات جمعیتی ایجاد کنند اما ما اجازه این کار را ندادیم.
در حدود 10سال گذشته، فراتر از مسئله کردها، تغییرات بزرگتری در جامعه ترکیه دیده میشود. بهنظر میرسد اسلامگرایی در جامعه ترکیه تقویت شده و حتی نوع پوشش جامعه هم تغییر کرده است. در مقابل، قشر سکولار ترکیه بیشتر از گذشته سکولار بودن خود را فریاد میزند. بهنظر میآید یک دوقطبی در جامعه ترکیه ایجاد شده است. مخصوصا بعد از کودتا (سال 2016) که دستگیریهای زیادی هم در ترکیه روی داده است. حتی در انتخابات ریاستجمهوری امسال، آقای اردوغان با فاصله کمی به پیروزی رسید. خیلیها معتقدند ترکیه در مسیری حرکت میکند که این دو بخش عمده جامعه، در حال دور شدن از هم هستند. این فضای دو قطبی واقعا جدی است؟
سیاست همین است. ممکن است بعضی از گروهها و بعضی از باورها بالا بیایند. بهنظر من این اشتباه است که فکر کنیم ترکیه پسروی میکند و یا به عقب برمیگردد. در ترکیه هم خیلی اینطور گفته میشود. 16سال است که حزب عدالت و توسعه بر سر کار است و برخی میپرسند که آیا ترکیه رفته رفته محافظهکارتر و بستهتر میشود؟ بر عکس این گمانهها، تحقیقات جامعهشانسی که انجام شده میگوید که شرایط اصلا اینگونه نیست. از طرفی یک اتفاق دیگر افتاده است. برخی در جامعه، در دورههای قبلی تحت فشار بودند، بهعنوان مثال، روسری سرکردن در دانشگاهها ممنوع بود. یعنی کسانی که در اصل انسانهای محافظهکاری بودند نمیتوانستند خودشان را نشان بدهند. اینطور گفته میشود که ترکیه رفتهرفته محافظهکاتر میشود اما این انسانها حالا راحتتر میتوانند خودشان را نشان بدهند. البته از نظر من رویه در دورههای قبلی اشتباه بود.
وقتی که تاریخ سیاسی ترکیه مخصوصا تاریخ اخیر را نگاه میکنیم همواره گرایش چپ یک گرایش تجددگرا و یک گرایش نو بوده است که رویکرد خودش را داشته اما همیشه حدود 25درصد و حداکثر 40درصد رأی داشته است و بقیه آرا برای احزاب راست بوده است. هماکنون حزب عدالت و توسعه نماینده آن تفکر راستی است که اکثریت را در اختیار دارد. یعنی چیزی که میخواهم بگویم این است که اشتباه است که فکر کنیم ترکیه در حال تجربه یک تغییر بسیار بزرگ در این زمینه است.
اختلافات ممکن است باشد اما مردم ترکیه هنوز هم بلدند چطور در کنار هم زندگی کنند و دوقطبی خواندن آنها اشتباه است. هر چیزی با گذر زمان درست میشود و به تعادل میرسد. یک مدت اینطور بود که مردم محافظهکار زیر فشار بودند که البته اشتباه بود. بعد از یک مدت، آنهایی که در انتهای طیف لیبرال بودند آمدند و گفتند با این حکومت جدید، بر ما فشار وارد میشود. من فکر میکنم همه اینها با گذر زمان بهتر میشود و به تعادل میرسد. هرچند من شخصا معتقدم که ترکیه هماکنون به این تعادل رسیده است. البته در هر قشری تفکرات تندرو وجود دارد، هم در انسانهای دیندار و هم در انسانهای لیبرال. مهم این است که ما بتوانیم اینها را با همدیگر و در کنار یکدیگر حل کنیم و در کنار هم زندگی کنیم.
شما در ماموریتهای سیاسی خود مدتی در آمریکا بودهاید، با سیاست داخلی آمریکا آشنا هستید. فکر میکنید که دونالد ترامپ (رئیسجمهور آمریکا) واقعا یک غریبه است که در عالم سیاست آمریکا وارد شده؟
من فکر میکنم که ترامپ یک سیاستمدار تیپیکال است. سیاستمدار تیپیکال یعنی کسی که به خوبی میداند مخاطبانش را چطور مورد خطاب قرار دهد. بهخاطر همین خیلی خوب محاسبه کرد که چطور از جامعه آمریکا رأی بگیرد و من اصلا فکر نمیکنم که تصادفی انتخاب شده باشد. چون وقتی ما میگوییم آمریکا، منظورمان فقط کسانی که در ساحل شرقی یا غربی زندگی میکنند نیستند، یک آمریکایی آن وسط داریم که مردمانش تفکر سیاسی متفاوتی دارند. او به خوبی میدانست که به چه شکلی رأی بیاورد و علاوه بر این با حل کردن یک سری مشکلات اقتصادی مانند بحث اشتغال توانست جایگاهش را تقویت کند. اما من واقعا نمیدانم که دفعه بعد هم رئیسجمهور خواهد شد یا نه.
شما در خاورمیانه هم ماموریت دیپلماتیک داشتید و شرایط را به خوبی میشناسید. بهنظر میرسد یک سری دستهای خارج از منطقه تلاش میکنند ایران را در برابر عربستان قرار بدهند و تمایل دارند که این دو کشور را به سمت یک جنگ واقعی هل بدهند. ترکیه چه کار میتواند برای حل این اختلافات انجام بدهد؟
ما اصلا از روابطی که هماکنون بین ایران و عربستان وجود دارد راضی نیستیم. هم ایران و هم عربستان سعودی دو کشور مهم منطقه هستند و کشورهایی هستند که میتوانند به رفاه و ثبات منطقه کمک کنند. و ترجیح ما این است که به جای اختلاف و درگیری بین این دو کشور، همکاری جریان داشته باشد. کشورهای خارج از منطقه میتوانند طور دیگری فکر کنند اما ما نباید به آنها فرصت بدهیم. ما در دورههای قبلی و از همان ابتدا که اختلافات ایران و عربستان شروع شد وارد کار شدیم و تلاش کردیم نبض ماجرا را بهدست بگیریم. اما ملاحظه کردیم که شرایطی که وجود دارد برای برقراری دوباره دیالوگ بین دو کشور مناسب نیست. البته این اصلا به این معنی نیست که از این به بعد قرار نیست در این رابطه فعالیت کنیم و حتما تلاشهایی خواهیم داشت. کمبودی که هماکنون در منطقه داریم اعتماد است. این بیاعتمادی با خود عدمامنیت را به همراه خواهد داشت و باید گامهایی برداشته شود تا این عدماعتماد از بین برود. بهخاطر همین است که تمامی طرفهای درگیر در هر دو طرف باید بدون استثنا، وظایفی را که بهعهده دارند اجرا کنند.