
چطور اسکار بگیریم؟
گفتوگو با امیرحسین علمالهدی، کارشناس سینما و بابک خواجهپاشا، کارگردان

گروه 24
سینمای ایران کارنامه موفقی در مراسم اسکار دارد. از ۳۰فیلم بلند داستانی ایرانی که از سال۱۳۵۶ به آکادمی معرفی شد، ۳فیلم به فهرست نهایی راه یافت.
موفقیت دوگانه اصغر فرهادی در اسکار امتیاز یکهای در سینمای جهان محسوب میشود. سینمای ملی ایران بعد از سینمای ژاپن در اسکار بهترین موفقیتها را در سینمای آسیا به دست آورده. اسکار بهترین فیلم کوتاه پویانمایی برای یک اثر ایرانی به حضور سینمای ایران در مهمترین گردهمایی سینمایی جهان ابعاد تازهتری داد. همین موفقیتها باعث شده که همهساله قبل از پایان زمان اعلام فیلم ایرانی به آکادمی حواشیای پیرامون فیلمهایی که شانس حضور در اسکار دارند به وجود بیاید.
در برنامه مجله تصویری24 امیرحسین علمالهدی، کارشناس سینما و بابک خواجهپاشا، کارگردان سینما درباره سینمای ایران و اسکار صحبت کردند.
جریان معرفی فیلمها به اسکار چگونه است؟
امیرحسین علمالهدی: فیلم باید در کشور معرفی و اکران شده باشد و این اکران میتواند در یک سینما باشد یا چند سینما. حتما بلیتفروشی داشته باشد. فیلمی که معرفی میشود باید محصول کشورمعرفیکننده باشد. یکی دیگر از معیارها زمان اکران است که آکادمی اسکار نگاه ویژهای به آن دارد. فیلم باید تا اول سپتامبر اکران شود. فیلمهای ایران همیشه از طریق فارابی به اسکار معرفی میشد. خوشبختانه امسال این کار به خانه سینما محولشده و این امر باعث میشود که طیف گستردهتر فیلمها را ببینند و انتخاب کنند.
به نظرتان «در آغوش درخت» که سال گذشته به اسکار معرفی شد، چرا نتوانست به فهرست نهایی راه پیدا کند؟
بابک خواجهپاشا: شاید توان «در آغوش درخت» تا این مرحله بوده و جسارت فیلم و نگاهش تا این مرحله از اسکار بوده است. اما وقتی چند فیلمی را که از کشورهای دیگر به اسکار راه یافته بود دیدم، متوجه شدم تنها دلیلش توان خود فیلم نیست. قریب به اتفاق فیلمهای خارجیزبانی که به اسکار راه پیدا کردند اولویت اصلیشان فیلم خوب بودن نبوده. برخی از فیلمها از پروسهای به نام لابی رد میشوند و گاهی هنر دیگر جایی ندارد و بیشتر مناسباتی است که وجود دارد و یا اینکه مسائل سیاسی در نظر گرفته میشود. یک بخش هم به روابط بازمیگردد. وقتی فیلم در اسکار خوب دیده میشود که قبلتر چندین هزار نفر آن را دیده باشند.
امیرحسین علمالهدی:چند پارامتر برای موفقیت فیلم در اسکار تعیینکننده است. اول آنکه جوایزی در کلاس الف در جشنوارهها داشته باشد، مثل کن و برلین. نکته دوم پخشکننده خارجی فیلم است. اگر جریانهایی پشت یک فیلم نباشد، فیلم دیده نمیشود. پخشکننده میتواند با هزینههایی که برای فیلم انجام میدهد پارامتر مهمی در اسکار باشد. نکته سوم جوی است که در رسانهها برای فیلم ایجاد میشود. فضا میتواند به فیلم کمک کند. نکته آخر هم لابی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. پخشکننده قوی میتواند راه را برای اسکار باز کند. متأسفانه سینمای ایران در حوزه بینالمللی تا اطلاع ثانوی نمیتواند کاری پیش ببرد. ما یک تولیدکننده محلی هستیم. تا زمانی که مسائل سیاسی مرتفع نشود، سینمای ما با روزنههای کوچکی که دارد نمیتواند کاری انجام دهد.
«در آغوش درخت» در مقایسه با دیگر فیلمهای راهیافته به اسکار چه چیزی کم داشت؟
بابک خواجهپاشا: در سینمای ایران تنها شانس و رویایی که داریم همین سینماست. نگاه هویتیای که سینمای ایران دارد بیبدیل است. از «بچههای آسمان» گرفته تا «خانه دوست کجاست؟» و حتی «جدایی نادر از سیمین» همه نگاه ایرانی به خانواده دارند. اما در سالهای اخیر در سینما بهدنبال الگوهایی هستیم که به درد ما نمیخورد. ما باید سینمای دهه1370 خودمان را بهروزرسانی کنیم تا به سینمای مطلوب برسیم. نگاه جشنوارهای باعث شده که روند
ما تقلیدی باشد.
امیرحسین علمالهدی: انتخاب فیلم برای اسکاربه لحاظ فنی و انتخاب اکثریت مهم است. معتقدم تغییر روش انتخاب فیلم از یک کمیته 8نفری بهگروه80 نفری نکته مثبتیاست و این تکثر نگاه به انتخاب خوب کمک میکند. یک بار دیگر میگویم ما سازوکاری برای حوزه بینالملل نداریم و حتی به لحاظ اقتصادی این سازوکار وجود ندارد. یکی از موضوعات مهم این است که بعد از حل مسائل سیاسی، ما در سینما باید به تولید مشترک برسیم و این راه برونرفت سینمای ماست.
«زن و بچه» مناسب تر از «پیر پسر»
امیرحسین علمالهدی: با احترام به فیلم «پیر پسر» که اثر سینمایی قابل توجهی است به نظرم فیلم «زن و بچه» سعید روستایی بهخاطر پخشکننده توانایی که دارد میتواند گزینه مناسب تری برای معرفی به اسکار باشد.
بابک خواجهپاشا: از نگاه من که نگاهی رویایی به سینمای ایران دارم،«زن و بچه» مناسب است. سینمایی است که خودم دوست دارم.