
رفقای خوب Goodfellas
بهترینهای اسکورسیزی

«رفقای خوب» از بهترینهای مارتین اسکورسیزی، از خلافکارانش اسطوره نمیسازد، برای تمام شدن دورانشان مرثیهسرایی نمیکند، حتی از دستانداختنشان و ارائه تصویری هجوآلود از آنها ابایی ندارد و البته سراغ پرداخت سرد و روشنفکرانه هم نمیرود.جیمی کانوی (دنیرو) در لانگشات کمی ابعاد اسطورهای دارد ولی هرچه فیلم پیش میرود و دوران خوش گنگسترها به پایان نزدیک میشود، او هم از رفاقت به خیانت میرسد بیآنکه آدم پلیدی باشد. جیمی برای زنده ماندن رفقا را میفروشد. شخصیت تامی (جو پشی) نمود کامل و چکیدهای است از آنچه در رفقای خوب به نمایش درمیآید. خلافکار جوشی، عصبی و در عین حال طنازی که عصبانیت بیش از اندازهاش که به قتل یکی از اعضای بانفوذ مافیا میانجامد، گروه را به سمت نابودی میبرد.«رفقای خوب»، «پدرخوانده» و «روزی روزگاری در آمریکا» نیست و امتیازات و جذابیتش را از همین نگاه بیواسطه و بیتوجهی به روایت فاخر و کلاسیک کسب میکند؛ از اجرای درست تکتک صحنههایش و هیجانی که اسکورسیزی با نگاه شیطنتآمیز یک نوجوان به فیلم میبخشد. این لاتولوتها، قهرمان نیستند. فیلم هم مرثیهای بر ارزشهای از دست رفته نیست. رفاقتی هم که به خیانت آلوده میشود و گروه را از بین میبرد نتیجه طبیعی یک روند است؛ عاقبتی برای رعایت نکردن قاعده بازی.