
خیابانهای پرخاطره 24 و 35

خیابان۲۴ و خیابان۳۵ کوی نصر را باید خیابانهای خاطرهساز این محله نامید؛ چراكه خاطره حضور سهراب سپهری و قیصر امینپور و جادوی خیالانگیز واژهها را برایمان ماندگار کردهاند.
ساکنان امروز بیخبرند اما از قدیمیترها که سراغ خانه سهراب را میگیریم نشانی خیابان۲۴ را میدهند؛ خانهای 2طبقه که اكنون دیگر وجود خارجی ندارد و فقط در خاطرات گیشا جاودان شده است. کسی هم نمیداند چند صباحی قیصر امینپور هم در این محله ميزیست و چراغ زندگیاش نیز در همینجا خاموش شد.
قربان مشهوری، از پیرمردهای محله گیشا که بنگاه معاملات ملکی او از قدیمیترین مغازههای این محله است، خاطرات رفاقت خود با سهراب سپهری را تعریف میکند: «بسیار آرام و خوشسخن بود. خانوادگی خونگرم و مهربان بودند. با خواهر و برادر و مادرش در خیابان۲۴ گیشا ساکن شدند. خودم این خانه را برایشان پیدا کرده بودم. رفیقم شده بود و اغلب آخر هفتهها به قهوهخانه میرفتیم. خانهشان 2طبقه بود. در طبقه پایین آن مادرش همراه با برادر بزرگتر سهراب زندگی میکردند. سهراب اتاقی در طبقه دوم داشت و خواهرش هم چون تمرین موسیقی میکرد بعدها اتاق کوچکی روی خانه ساخت. خانه با معماری دهه۵۰ ساخته شده بود. بعد از سهراب نقاشیهایش بسیار ارزشمند شد و جزو گرانقیمتترین نقاشیها بود. در همین بانک کشاورزی گیشا ۳تابلو از نقاشیهای سهراب سپهری را روی دیوار نصب کردهاند.»
مرحوم قیصر امینپور، شاعر خوشنام معاصر نیز سالها همسایه اهالی خیابان۳۵ گیشا بود. فاطمه راکعی، شاعر و عضو مؤسسه هنرمندان پیشکسوت میگوید: «امینپور زمانی که به تهران آمد در محله مجیدیه ساکن شد. ازدواج که کرد چند سالی در محله باغفیض بود و بعدا به گیشا آمد. متأسفانه حادثه تلخ تصادفش باعث شد كه روزهاي زيادي خانهنشین شود. عوارض ناشی از تصادف باعث شد تا سال۱۳۸۶ چشمهایش را بر دنیا ببندد. همسر و دخترش آیه مدتی در گیشا ماندند و بعد از این محله نقل مکان کردند و رفتند.»
مشهوری، بنگاهدار قدیمی محله میگوید: «روزی که آقای امینپور فوت کرد خانهاش مملو از شاعران و دوستانش بود. همسایهها هم آمده بودند. روز غریبی بود. پاییز بود و به قول خودش چقدر زود دیر میشود.»