• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 8 مرداد 1397
کد مطلب : 24882
+
-

تاریخ معاصر گرگان روی پرده سینما می‌رود

یک کارگردان و نمایشنامه‌نویس جوان تصمیم گرفته است تاریخی فراموش‌شده را احیا کند

هنر
تاریخ معاصر گرگان روی پرده سینما می‌رود

فاطمه میرزایی| گرگان ـ خبرنگار:

«بنیامین شریعتی‌اشرفی» کارگردان و نویسنده جوان حوزه نمایش است. او با وجود اینکه اهل گلستان نیست اما توجه ویژه‌ای به این استان دارد. این کارگردان پیش‌تر با نگارش نمایشنامه «از خانه باقری و دوران مشروطه» در گرگان آنچه را در خانه‌های تاریخی می‌گذشته روایت کرده است. نمایشنامه‌هایی که برنده چندین جایزه در جشنواره‌های معتبر نمایشنامه‌نویسی کشور شده است. شریعتی می‌گوید شمایلی از آنچه تاریخ روایت می‌کند و آنچه در ادبیات شفاهی میان عموم مردم نقل می‌شود، دستمایه اصلی او برای نوشتن نمایشنامه‌هایش بود. نمایشنامه‌های او عموما داستانی تراژیک اما با زبانی طنز و نیمه‌موزیکال داشت. این بار او پایش را از حیطه نمایش بیرون گذاشته و فیلمنامه‌ای با عنوان «بلشویک» نوشته که مربوط به تاریخ معاصر گرگان است و اکنون در مرحله پیش‌تولید قرار دارد. 


شما همیشه در آثارتان به گلستان توجه دارید. دلیل این موضوع چیست؟ 

من و همسرم هر دو اهل مازندران هستیم. اما همسرم پس از فارغ‌التحصیلی در گلستان به کار مشغول شد. او دانش‌آموخته مرمت و احیای بافت‌های تاریخی است و توجه او به بناها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی این استان من را با زمینه‌هایی آشنا کرد که هریک می‌توانستند به درامی فوق‌العاده تبدیل شوند. 

شما پیش‌تر 2 اثر هم در مورد روایت‌هایی از خانه‌های تاریخی گرگان نوشته‌اید. نمایشنامه‌هایی که اگرچه در حوزه نمایشنامه‌نویسی مورد توجه قرار گرفت، اما هرگز روی صحنه نرفت. آیا فرض از همان ابتدا فقط بر نگارش بود و انگیزه‌ای برای اجرا نداشتید؟ 

من معتقدم که هر اثر نمایشی برای اجرا نوشته می‌شود وفقط یک متن نیست اما آنچه برای من اهمیت دارد نوشتن از آثار و وقایعی است که پیش‌تر کسی از آنها ننوشته است. مکتوب کردن این وقایع به معنای ثبت‌ آنهاست زیرا در غیر این صورت تاریخ را فراموش خواهیم کرد.
 اساسا معتقدم نوشتار بیش از سایر حوزه‌ها به ماندگاری کمک می‌کند. البته در مورد نوشتن نمایش در مورد رویدادهای کوچک تاریخی که میان حوادث بزرگ گم می‌شوند من برای نخستین بار اثری با عنوان «عمارت» در مورد عمارت چشمه در شهر بهشهر مازندران نوشتم که در چند جشنواره و اجراهای عمومی روی صحنه رفت. تمایل من این است که این نمایشنامه‌هایم به صورت محیطی اجرا شود نه در سالن نمایش. متاسفانه در مورد خانه باقری‌ها زمانی که نمایشنامه آن را نوشتم در دست مرمت بود و امکان اجرا در آنجا مسیر نشد. متاسفانه در زمان اجرای نمایشنامه دومم با عنوان «مشروطه استرآبادی» هم بخش عمده‌ای از بنای خانه مشروطه تخریب شده بود و امکان اجرا در آن وجود نداشت. 

در مورد اثر جدید یا همان «بلشویک» توضیح دهید؟ 

فیلمنامه «بلشویک» به بخشی از تاریخ گلستان می‌پردازد که کمتر به آن توجه شده است. این دوره مربوط به تاریخ گرگان در زمان 2 جنگ جهانی است. حوادث شنیدنی‌ بسیاری در این دوران وجود دارد که در استان کمتر به آن پرداخته شده است. حتی کارشناسان تاریخ هم کمتر از آن نوشته‌اند. اینجا داستان‌های شفاهی بسیار اهمیت پیدا می‌کند. 

چرا «بلشویک» را به صورت نمایشنامه ننوشتید؟ 

اگر این داستان به صورت نمایشنامه نوشته می‌شد، از ابتدا محکوم به اجرا نشدن به‌صورت محیطی بود، زیرا لوکیشن‌ها بسیار زیادند و در فواصل دور از هم قرار دارند. مثلا سردر ارتش، گورستان ارامنه، باغ روس‌ها، بافت تاریخی، محله سرخواجه لوکیشن‌های این اثر است و امکان جابه‌جایی تماشاچی را به شما نمی‌دهد. البته به نوشتن تک‌لوکیشنی هم فکر کردم که به نظرم خیلی ایده‌‎آل نبود. آنچه حقیقتا برایم بسیار اهمیت داشت، نوشتن بخش مغفول‌مانده تاریخ پرحادثه گرگان به ویژه در دوران معاصر بود. عصری که تحولات داخلی هم در این منطقه بسیار بوده است. زمان اندکی از یکجانشینی قوم ترکمن می‌گذشت. در آن دوران به ویژه در دوره رضاخان در این منطقه سیاست‌های سرکوب‌گرایانه‌ای نسبت به این قوم اعمال ‌شد. تعاملات فرهنگی و تحولات اجتماعی جدیدی در راه بود. روس‌ها حضور پررنگی داشتند. بنادر این منطقه به ویژه بندر گز بسیار فعال بود. آمدوشد اهل سیاست به منطقه بیشتر از همیشه بود. در منطقه حضور روس‌ها در زندگی روزمره حس می‌شد این را از نام‌ها و کلمه‌های روسی می‌توان دریافت حتی استفاده از وسایل معروفی که روسی بودند مانند اشکاف‌ها یا همان کمدهای روسی یا سماورهایی که مردم به آن مارک نیکلای می‌گفتند در آن دوره رواج یافت. به نظر من این دوره از تاریخ یکی از جذاب‌ترین دوره‌های تاریخی گرگان است که می‌توان از آن نوشت و براساس آن آثاری خلق کرد. این نکته را هم بگویم که در گفت‌وگوهای میدانی که با قدیمی‌های گرگان انجام دادم، آنقدر واژه «مارک نیکلای» را شنیدم که ابتدا نام فیلمنامه را نیکلای گذاشتم اما بعد آن را تغییر دادم. 

شما جوانی هستید که تا به امروز همیشه در فضای تئاتر و با هزینه‌های اندک کار کرده‌اید. به حمایت دولت نیازی نداشتید؟ 

من چندان به حمایت‌هایی از جنس تزریق مالی به هنرمندان از سوی دولت اعتقاد ندارم. همین که دولت تسهیلات اموری مانند مجوزها را انجام دهد، کافی است. حمایت‌های مالی سبب تسلط بر اثر هم می‌شود و من هیچ‌وقت دوست ندارم ذهنم را در تولید یک اثر با کسی یا کسانی شریک شوم، البته منظورم دوری از مشورت گرفتن نیست. تا به امروز روی پای خودم ایستاده‌ام و بعد از این هم همین کار را می‌کنم. 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید