این مطلب قرار است با ذکر 2مثال جالب توجه به مخاطبش یادآوری کند یک تجربه ناموفق و پرحاشیه کاری، چگونه ممکن است طوری روی زندگی حرفهای یک نفر سایه بیندازد که خروج از آن به این آسانی مقدور نباشد. در نتیجه همیشه باید مراقب بود؛ حتی تجربههای شکستخورده هم باید طوری با دیسیپلین و وقار رقم بخورد که کل موقعیت شغلی و اعتبار حرفهای فرد را زیر سؤال نبرد.
منهای این دو نفر | این فصل به شکل عجیبی شاهد تغییرات متعدد روی نیمکتهای لیگ برتر بودیم و کلی مربی رفتند و آمدند. در همین راستا هم طبیعتا باشگاههای زیادی در طول فصل بهدنبال استخدام سرمربی جدید بودند؛ از پرسپولیس و استقلال و سپاهان تا مسرفسنجان، نساجی و... خیلی از گزینههای داخلی و خارجی هم برای نشستن روی نیمکت این تیمها مطرح شدند، اما به شکل جالبتوجهی دستکم تا زمان تنظیم این مطلب هیچ نامی از جواد نکونام و ژوزه مورایس در میان نبوده یا اگر هم اسمی از آنها آمده، با واکنش منفی و سریع هواداران مواجه شده است. طبیعتا مورایس و جواد باید گزینههای مطلوبی برای تیمهای داخلی باشند. جواد که همین نساجی را از لیگ دسته یک به لیگ برتر آورد و با فولاد هم یک جامحذفی و یک سوپرجام گرفت، مورایس هم که با کارنامهای مفصل و پرطمطراق، از دستیاری ژوزه مورینیو تا قهرمانی در لیگ عربستان و کرهجنوبی به ایران آمد و الان هم بهخاطر آشنایی کامل با شرایط کشورمان، روی کاغذ یک گزینه جذاب بهنظر میرسد. با این حال میبینیم که باشگاههای بدون سرمربی سراغ هیچیک از آنها نمیروند. چرا؟ دلیلش پشت سر گذاشتن همان تجربه «بسیار بد» است؛ جایی که حاشیه حسابی بر متن غلبه کرد.
مورایس و فقدان تمرکز | مورایس 2سال و چند هفته در سپاهان مشغول کار بود. در حقیقت کل آن باشگاه متمول، 2سال و چند هفته منتظر شدند تا پروژه او پیش برود یا دستکم به یک پیشرفت محسوس برسد، اما واقعا اتفاقی نیفتاد. مربی پرتغالی البته فصل گذشته یک جامحذفی گرفت، اما علاوه بر مسیر آسان دستیابی به آن قهرمانی، کل جامحذفی هم چیز دندانگیری نیست که قرار باشد جا پای یک مربی را سفت کند. یکی از مهمترین مسائل مطرحشده در مورد مورایس این بود که او بهخاطر اتفاقات زندگی شخصیاش به اندازه کافی تمرکز ندارد. حتی بعضی بازیکنان سپاهان چیزهایی در مورد فراموشکاری و بیحواسی مربی پرتغالی میگفتند که تعجببرانگیز بود. نهایتا هم مورایس در میانههای نیمفصل اول جای خودش را به کارترون فرانسوی داد و فعلا بهنظر نمیرسد طلاییپوشان متضرر شده باشند. آنها سوپرکاپ را بردند و در حالحاضر در صدر جدول ردهبندی لیگ برتر قرار دارند. در این مدت مثلا انتظار میرفت باشگاه پرسپولیس بهطور جدی با مورایس مذاکره کند، اما دیدیم که حتی تنگنای شدید زمانی و شرایط بحرانی باشگاه هم باعث اقبال آنها به این گزینه در دسترس نشد.
نکو و حواشی زیانبار | از آنسو جواد نکونام همچنان دوران پرتنش و پرحاشیهای را در استقلال پشت سر گذاشت که واقعا برای برندش یک دافعه شدید بهوجود آورد. استراتژی او این بود که باید با همه دعوا کند تا کار تیمش را پیش ببرد. این سیاست اما چهرهای از مربی میسازد که حقیقتا برای دیگران خوشایند نیست. شاید اگر جواد سال گذشته با استقلال به مقام قهرمانی دست مییافت، آن همه جنگ و جدل باز به یک نتیجه عینی منتهی میشد. او اما درنهایت در کسب عنوان قهرمانی هم ناموفق بود تا عملا موقعیت حرفهای خودش را تخریب کرده باشد. در این میان مسائلی همچون توسل به خرافات، درگیری با مدیران، فوتبال دفاعی و نتیجهگرا و استفاده از دستیاران پرسروصدا هم بیش از پیش باعث تضعیف چهره نکونام در فوتبال ایران شد تا حاصل همه اینها، چیزی باشد که هماکنون میبینیم؛ سکوت و فراموششدگی محض جواد، در روزهایی که نیمکت تیمهای لیگ برتری پیاپی پر و خالی میشود.
برند بازنده
چرا با وجود این همه نیمکت لرزان، بهندرت اسم مورایس و نکونام بهعنوان گزینه مطرح میشود؟
در همینه زمینه :