بعثت در عصر ما
محمدمهدی ایمانیپور؛ رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالروز بعثت پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و در دیدار جمعی از مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، جریان مقاومت را جلوهای از بعثت دانستند. همچنین معظمله در تحلیل ماهیت و رویکرد استعمارگرایانه جریان سلطه تأکید فرمودند:
«تاریخ استعمار نشاندهنده 3مرحله «غارت منابع طبیعی»، «غارت فرهنگی و تخریب فرهنگهای اصیل» و «غارت و تصرف هویت ملی و دینی» ملتهاست و امروز نیز دستگاههای قدرتمند و شیطانی عالم در حال تحمیل هر 3مرحله استعمار علیه ملتها هستند.»
درخصوص فرمایشهای حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
نخست اینکه تفکیک ماهیت استعمار کهن از استعمار فرانو مصداق خطایی ادراکی و شناختی محسوب میشود. استعمارگران در گذشته، حال و آینده یک ماهیت و یک هدف دارند و آن بردگی ملتها و تحمیل فرهنگ منحط سرسپردگی به آنهاست. بنابراین، ما با ماهیت و هدفی واحد و ابزارهای متنوع سر و کار داریم که لازم است در شناخت و تبیین آنها آگاهانه عمل کنیم. حصر استعمار به یک برهه تاریخی خاص قرائتی است که توسط رسانههای استعمار دنبال میشود. اما واقعیت این است که جریان ستم و سلطه در ادوار گوناگون خود را ملزم به بازنویسی و بازتعریف استعمار براساس مقتضیات زمان و مکان میبیند. تاراج منابع طبیعی کشورها در راستای وابستهسازی آنها به اقتصاد لیبرال تنها یکی از کارکردها و خروجیهای جریان استعمار در اعصار مختلف است. این خروجی ملموس نباید ما را از مراحل و ابعاد دیگر استعمارگری کهن و فرانو مغفول سازد.
یک نکته دیگر معطوف به مرحلهای دیگر از استعمار تحت عنوان «غارت فرهنگی و تخریب فرهنگهای اصیل» است. غارت فرهنگی از «تغییر و تبدیل هنجارهای فرهنگی با ناهنجارها» آغاز میشود و به «مصادیق فرهنگی» کشیده میشود. دشمن در ابتدا باور انسان به اصالت فرهنگی خویش را هدف قرار میدهد و اذهان را بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به سوی «ازخودبیگانگی فرهنگی» هدایت میکند. این هدایتگری با خلق و تقویت مکاتب و افکار انحرافی در ادوار گوناگون تاریخ تقویت میشود و امروز نیز به قوت خود باقی است. زدودن فرهنگ از یک جامعه به مثابه هدف قرار دادن ستون یک خیمه است. زمانی که «ازخودبیگانگی فرهنگی» جای «صیانت از فرهنگ و تمدن اصیل» را بگیرد، مهمترین پیششرط انهدام یک منظومه تمدنی فراهم میشود؛ دقیقا همان مقولهای که غرب در جوامع هدف خود دنبال کرده و خواهد کرد.
سومین نکته به مرحلهای دیگر از استعمارگری تحت عنوان «غارت و تصرف هویت ملی و دینی کشورها» مربوط میشود. زمانی که یک کشور از هنجارها، آموزهها، باورها و داشتههای فرهنگی خود تهی شود، «هویت ملی و دینی» نیز بهطور طبیعی تحت تأثیر این پدیده به سمت نابودی پیش میرود. یکی از اصلیترین دلایل سرمایهگذاری کلان غرب بر ایجاد «نگاه التقاطی» به مقوله فرهنگ و تمدن بشری و القای آن در نگاههای سادهانگارانه دقیقا همین مسئله است. هویت مذهبی و ملی در چنین شرایطی 2وضعیت بیشتر پیدا نمیکند: یا از مبنای اصیل خود فاصله میگیرد و تبدیل به هویتی غیرسازنده و زمینگیر میشود یا اینکه اساسا رنگ میبازد و متأثر از جریان فکری نظام سلطه تغییر ماهیت میدهد. این همان فرآیندی است که ما آن را در روند «غربزدگی جوامع» در تاریخ معاصر نیز مشاهده کردهایم.
آنچه در دوره معاصر صورت پذیرفته و منجر به وحشت و استیصال غرب در قبال منظومه گفتمانی، فرهنگی و دینی متأثر از انقلاب اسلامی ایران شده، شکلگیری فرهنگ مقاومت است. حدود 1400سال قبل، پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله به رسالتی عظیم مبعوث شدند تا مکارم اخلاق را تکمیل بفرمایند و سبک زندگی توحیدی را با اتکا به عقل و ایمان به جهانیان بیاموزند. گفتمان و فرهنگ مقاومت نیز که به تعبیر رهبر حکیم انقلاب رشحهای از بعثت بوده، بر آن است که مهر بطلان بر پندارهای باطل و تسلیمپذیری در برابر ظلم و طغیان مستکبرین بزند. پیروزیهای اخیر جبهه مقاومت از آنجا که در بطن همین گفتمان و متعاقبا در پیوند با پدیده مبارک و بیهمتای بعثت پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله تعریف میشود، مانا و پایدار خواهد بود و پیروزی نهایی جبهه حق بر باطل را رقم خواهد زد.