تهران و معابری برای روزهای غمگین و شاد
برخی معابر و نقاط شهر توسط مردم و ناخودآگاه برای بروز هیجانات مثبت و منفی انتخاب میشوند
الهام مصدقی راد:
وقتی تیم ملی فوتبال ایران برنده بازی با مراکش شد کسی نپرسید برای تقسیم شادمانیمان باید به کدام خیابان و میدان برویم. ولیعصر، تجریش، ونک، پیروزی، هفتتیر، شهرک غرب، فاطمی و... ناخودآگاه در میان انتخاب مردم تهران قرار میگیرد و یکی دو موردش را انتخاب میکنند. در تمام شهرهای دنیا وقتی تیم مورد نظر اکثریت مردم پیروز میشود و مردم خوشحالند یا وقتی پیروز نمیشود و مردم اعتراض دارند، وقتی تیم ملی یک بازی را میبرد، وقتی مردم از اوضاع اقتصادی و سیاسی ناراضیاند یا موافق تصویب طرحی در مجلس و پارلمان ملی یا محلیشان هستند و یا مخالف سرسخت تصویبش، بعضی خیابانها و معابر و میدانها به مکانی برای نشان دادن موافقت و مخالفت و یا شادمانی تبدیل میشود. این مکانها همیشه مشخص و معلومند و سالهاست که در کنار کارکرد همیشگیشان بهعنوان یک معبر، به مکانی برای بروز هیجانات مثبت و منفی شهروندان یک شهر تبدیل شدهاند. همه میدانند کجا باید بروند و اصلا سالهاست این معابر و میدانها خودشان در چنین مواقعی منتظر مردم میمانند؛ این عادت شهر و مردمانش است. این میدانها و خیابانها چه تفاوتی با دیگر نقاط شهر دارند که در فهرست انتخاب شهروندان قرار گرفتهاند؟
شهر، در کنار تمام ویژگیها و مشخصاتش «فضای جمعی» دارد؛ فضایی که عموم مردم برای ایجاد ارتباط و تعامل با یکدیگر در آن حضور یافته و به هویتی واحد تبدیل میشوند. این فضا جایی است که در آن انسانها گرد هم میآیند تا یکدیگر را ببینند، روابط متقابل ایجاد کنند و تجربیات معنوی و اجتماعی خود را در معرض شناخت و استفاده یکدیگر قرار دهند. تحقق حیات مدنی و زنده بودن شهر در گرو همین فضاهای جمعی و همگانی است؛فضایی که با ساختار شهر و شیوه زندگی شهروندان در تمام ساعات شبانه روز ارتباط مستقیم دارد و صرفا به مسیرهایی برای عبور یا گذراندن اوقات فراغت منحصر نمیشود بلکه فرصتی برای مکث و دیدار ساکنان شهر است.
در میان تمام نقاط و مکانهای یک شهر، خود مردم هستند که انتخاب میکنند به کجا بروند و کدام نقاط را برای بروز هیجاناتشان انتخاب کنند. در واقع این فضا بهصورت ناخودآگاه توسط مردم انتخاب میشود اما حتما دارای ویژگیهایی است که مردم یک شهر به سراغش میروند. «وقتی مردم بهصورت خودکار مکانی را در شهر انتخاب میکنند بدین معناست که آن مکان یکی از مکانهای ساختاری شهر است.» این تعریفی است که مصطفی بهزادفر- استاد طراحی شهری و رئیس دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت- از چنین فضاهایی ارائه میدهد. بهزادفر در گفتوگو با همشهری میگوید:« شریانهای اصلی، کانونهای اصلی، قالبهای اصلی و مرزهای اصلی درواقع 4عنصر ساختار شهر هستند. خیابانهای انقلاب، ولیعصر، شریعتی و... جزو خیابانها و شریانهای ساختاری تهران محسوب میشوند. میادین تجریش، ونک و... نیز در زمره کانونها یا میدانهای ساختاری قرار میگیرند. نقاطی چون بازار تجریش، محله سنگلج، محله یوسف آباد، شهرک غرب و... که با شنیدن اسمشان به یاد قالب محله میافتیم هم قالبهای ساختاری تهران بهشمار میروند و در آخر مرزهایی در شهر وجود دارد مثلا خیابان انقلاب یا خیابان مطهری که بهعنوان جداکننده بخشهای مختلف شهر یا جداکننده بخش شمالی و جنوبی شهر محسوب میشوند.»
وسعت و دسترسی از مهمترین دلایل انتخاب
اما این مکانها بهدلیل داشتن ویژگیهایی در زمره بخشهای ساختاری یک شهر قرار میگیرند و دارای اهمیت و توجه میشوند؛فضا یا همان وسعت مناسب، کارکرد موجود در معبر و اینکه آن شریان با چه کارکردی مشخص میشود. مثل کارکرد فرهنگی خیابان انقلاب و کتابفروشیهایش. طبیعت موجود در آن منطقه و شریان نیز یکی دیگر از این ویژگیهاست که آن را به مکانی ساختاری تبدیل میکند. همچنین زمان و آنچه در گذشته این معبر آن را مهم و تاریخی کرده است، خیابان شریعتی یا همان جاده قدیم شمیران نمونهای از این معابر است که در گذشته تاریخی تهران شریان مهم دسترسی به شمال و بخش ییلاقی این شهر بوده است. همچنین با نگاهی به شریانهای انتخابی مردم میبینیم در برهههای مختلف تاریخی و در گذشته نیز آن معبر محل انواع تجمعات بوده است. خیابان انقلاب و آزادی ازجمله این شریانهاست که در طول تاریخ معاصر ایران نقش مهمی داشته و در ذهن شهروندان ماندگار شده است. هر چند شاید برخی معابر و شریانها به مرور جایگزین تعدادی دیگر شوند که این را نیز بازهم مردم انتخاب میکنند هرچند که در موقعیتهای مختلف نباید از ظرفیت اجتماعی مکان مورد نظر و نزدیکی آن به دلیل تجمع و حضور شهروندان غافل ماند. به گفته استاد طراحی شهری، دسترسی برای حضور در معابر و مکانهای ساختاری و رفتوآمد به آن راحت است و به همین دلیل در ذهن مردم میماند. موانع کمتری در این مکانها وجود دارد و تعداد زیادی از مردم به راحتی میتوانند همدیگر را ببینند. عناصر ساختاری از نظر اندازه و وسعت هم بزرگتر است و قدرت و قابلیت بیشتری برای پذیرش جمعیت دارد. با مرور مکانهایی که مردم برای بروز هیجانات جمعیشان در شهر انتخاب میکنند مکانی که در ارتفاعات وجود دارد یا حضور وسایل نقلیه بهخصوص وسایل نقلیه عمومی در آن کمتردیده میشود، وجود ندارد.
شهر به چنین مکانهایی نیاز دارد
نمیتوان فضاهای جمعی را از شهر حذف کرد. شهر برای زنده ماندنش به چنین فضاهایی نیاز دارد. طراحی فضاهای ساختاری نیز سابقه بسیار زیادی در شهرهای دنیا ندارد و آنچه تاکنون در شهرها بهعنوان مکانهای ساختاری شکل گرفته با انتخاب مردم بوده و ظرفیتهایی که در آنها شناسایی شده است. بهزادفر معتقد است تهران هم مانند دیگر شهرها دچار این موضوع است و البته باید همراه با علم جدید طراحی شهری به سمت طراحی چنین مکانهایی برود. به گفته او ،میدان آزادی یکی از بهترین مکانهای ساختاری تهران محسوب میشود «وجود یک نقطه کانونی در میدان، وسعت زیاد در پهنههای کناری» از خصوصیات این میدان است که البته همان ابتدا نیز با کارکرد تردد خودرو طراحی شد. اعظم آهنگر- جامعه شناس و رئیس دپارتمان شهر مؤسسه مطالعات و تحقیقات دانشگاه تهران- نیز درگفتوگو با همشهری به ضرورت ایجاد چنین بسترهایی در شهراشاره کرده و باتأکید بر مقوله هیجانات مثبت و شادی کردن میگوید: «ما به چنین مکانهایی برای بروز هیجانات بسیار نیازمندیم. مکان خاصی برای آنها درشهر درنظر گرفته نشده و مردم خودشان از هر فرصتی برای تخلیه انرژی استفاده کرده و مکانی را انتخاب میکنند.»