فرصت جاودانگی
عیسی عظیمی- مسکو| «مغالطه بزرگ این است که فوتبال، در نهایت، بازیِ برد است. در حالیکه هرگز اینگونه نیست. فوتبال، بازیِ افتخار است؛ بازیِ انجام روشمند و پیشروانهی کارها...». دنی بلانچ فلاور فقید، از بزرگان فوتبال بریتانیا، اگر امروز زنده بود میتوانست جایی در دوبلین ایرلند در پاتوق فوتبالبینهای حرفهای نشسته باشد و حرفش را اینگونه تمام کند که: به ایران نگاه کنید! این نقلقول، خلاصه همه آن چیزی است که هواداران فوتبال از سراسر جهان بر آن اتفاق نظر دارند. در کازان، چند روز پس از نمایش دلپذیر تیم ملی در مقابل اسپانیا و در حالی که شهر در تسخیر هواداران فوتبال از کلمبیا و لهستان و دیگر نقاط دنیا بود، ایرانی بودن امتیاز ویژهای محسوب میشد. آنقدر که تک و توک ایرانیهایی که کازان را به مقصد شهر کوچک سارانسک در ششصد کیلومتری شرق مسکو ترک نکرده بودند، ترجیح میدادند پرچم سبز و سفید و سرخ را با خود داشته باشند؛ جایی که دیده شود و وقتی پای بحث فوتبالی با کسانی که بازی کازان را دیدهاند به میان میآید، ارجاعی باشد به تیمی که روش بازیاش در مقابل قهرمان اروپا و جهان اگرنه پیروزی، که افتخار داشت.
برای روزهای بهتر اما، صعود و حضور در مرحلهای که هرگز هوایش را نفس نکشیدهایم، دیوار پرتغال پیشروی ماست. حالا البته اوضاع متفاوت از دوازده سال و یک هفته پیشتر، از روزی است که در فرانکفورت آلمان به مصاف پرتغالیها رفتیم و با دو گل دکو و رونالدو، بازندهای طبیعی و نه چندان پرادعا بودیم. این روزها در توییتر ایرانیها دارند شوخی بامزهای را ترند میکنند که در آن هر کاربر بر اساس تجربه مختصر آشنایی یا عکس داشتن با فوتبالیستی مشهور یا کم نام و نشان، از شکست پرتغال میگوید و از اطمینان به صعود به مرحله بعد. در سارانسک موردوویا آرهنا، ورزشگاه نوسازی که تیم ملی بعد از ظهر یکشنبه آخرین تمرین خود را برای بازی سرنوشت انجام داد، اوضاع همینقدر امیدوارانه اما بینهایت جدی بود. هر چند که تمرینهای تاکتیکی همچنان بدون حضور خبرنگاران برگزار میشود اما پس از دو بازی اول تکلیف خودمان را میدانیم و میتوانیم حدس بزنیم که کلیات برنامه کیروش و بچههایش برای سارانسک چه خواهد بود: بازی بسته، دادن توپ به حریف و بستن فضاها و چشم دوختن به ضدحملههای برقآسا. جایی که پس از گرفتن توپ مهاجم نوک به سمت مرکز خواهد آمد تا با کمترین ضربه ممکن توپ را به مسیر وینگرهای سرعتی هدایت کند. امیدواری به شکست پرتغال و صعود، فارغ از شور و انرژیای که پس از بازی خوب مقابل اسپانیا میآید، باید به توانایی در اجرای این شیوه سخت از بازی فوتبال در چنین سطح دشواری پیوند بخورد؛ چیزی که وقتی در مقابل اسپانیا و فشار شدید خط جلوی این تیم به ندرت به درستی شکل میگرفت و عصبانیترین کیروش این جام را وقتی میدیدیم که توپ لو رفته حریف در یک سوم خودی، به جای هدایت در مسیر چنین ضدحملهای فقط دور میشد.
ضربالمثل مشهوری در راگبی وجود دارد با این مضمون که مهاجمان بازیها را میبرند و مدافعان صورتحساب آن برد را میپردازند. اگر واقعبینی را ادامه دهیم، نکته ویژهای که در بازی آخر نگرانمان میکند آمادهترین کریس رونالدویی است که در جامهایجهانی به یاد داریم. دوگانه مسی-رونالدو باز هم وقتی به ما رسیده سمت زهردارتر این نیزه دوسر را به سوی ما نشانه رفته و هر چقدر که مسی ناکام روسیه ۲۰۱۸ باشد رونالدو هر چه خواسته انجام داده. وینگر پرتغال سه بار در دو بازی گذشته زهر خود را به اسپانیا و مراکش ریخته و مهار او میتواند دستاورد بزرگی برای خط دفاعی مستحکم تیم ملی باشد؛ چیزی که در نگاه تاکتیکی به فوتبال به اندازه گلزنی مهم است و نمایش باشکوه تیم ملی در دفاع، به ویژه در بازی با اسپانیا نشان داده که میتوانیم به این دستاورد امیدوار بمانیم. فارغ از بحثهای تاکتیکی اما، چیزی که به بازی سارانسک امیدوارترمان میکند، سطح بالای انگیختگی روحی بازیکنانمان است؛ همانها که فکر میکنند اگر ما از اسپانیا عقب افتادیم و اراده کردیم و گل نافرجاممان را هم زدیم، پس میتوانیم با اراده به بازی آخر نگاه کنیم. ارادهای که پیشاپیش ایجاد شده و شاید مهمترین کار کیروش و تیمش تا امروز و در کنار مرور برنامههای تاکتیکی، حفظ آن در همین سطح موجود تا سوت آغاز بازی باشد؛ شاید با یادآوری بخش پایانی تعریفی که آقای بلانچ فلاور فقید از فوتبال داشت: «فوتبال، بازیِ به میدان رفتن و به زانو درآوردن دارودسته حریف است؛ نه انتظار برای مردن آنها از فرط خستگی.»