نمایش سوگ در تهران
داریوش شهبازی؛ نویسنده و پژوهشگر
«تعزیه» ساخته هنری و نمایشی شیعیان ایرانی است. نمونههایی هم برای اثبات این ادعا داریم. اگر در لباس تعزیهگردانها دقت کنیم، خواهیم دید که پوتین یا کمربند دارند درصورتی که در لباس اعراب، از پاپوشهای دیگری استفاده میشد و به جای کمربند از شال استفاده میکردند. دلایل دیگری هم هست که اثبات میکند تمام آیین نمایش مذهبی و آیینی تعزیه آفریده ذهن هنری ایرانیان است که از ذکرشان درمیگذریم و به کارکرد عناصر مختلف در تعزیه میپردازیم.
در اغلب شبیهخوانیهایی که در تهران و محلههای مختلف آن از دیرباز برپا میشده، استفاده از چکمه قرمز از سوی تعزیهخوان معرف شمر است. همچنین لباسها و پارچههای پرزرق و برق بر قامت قاتلان و دشمنان امام حسین(ع) پوشانده میشود. جامه بلند سبز معرف امام(ع) و جامه سیاه هم معرف زنان در تعزیهخوانی است.
در تهران قدیم برای اجرای این مراسم به جایگاه خاصی نیاز نبود. معمولاً در ایام محرم، در فضای باز گذرها و میدانگاهها طاق میزدند و با پارچههای سیاه دیوارها را میپوشاندند تا محلی برای اجرای تعزیه مهیا شود. در شمیران گاهی اوقات در صحن امامزادهها و برخی اوقات هم در فضای گورستانها مراسم تعزیه اجرا میشد. گاهی هم بام مسطح آبانبار، مثل آبانبار امامزاده سیداسماعیل(ع)، جایی برای اجرای مراسم میشد.
از سوی دیگر، اجرای تعزیه و تعزیهخوانی نیاز داشت که اشعار را بخوانی و حفظ کنی و روحیه اجرای آن را در جمع داشته باشی. تعزیهخوانی یک هنر بود که باید برای اجرای آن هم باسواد بودی و هم موسیقی را میشناختی و در این بین، مدیریت تعزیه جایگاه برتر و والاتری داشت. اگر مدیریت تعزیه را با هنر امروز مقایسه کنیم، میشود با کارگردان برابرش دانست. در دورانی که اوج تعزیهخوانی بود، کسانی که کارگردانی تعزیه میکردند شاعر و ادیب بودند و مقتل مینوشتند. تعزیهخوانها هم از اطراف تهران، جاهایی مثل شهریار، ساوه یا شهرری در ایام محرم به تهران میآمدند و اجرای مراسم تعزیه را برعهده داشتند.
موسیقی غمانگیز تعزیه هم در دستگاه ماهور و همایون نواخته میشود. در دوران ناصری، مارشهای نظامی هم وارد موسیقی تعزیه شد، با ذکر این نکته که تم موسیقی و متن مجالس بهصورت شفاهی انتقال پیدا میکرد. ضمنا با اشاره به وقایع تاریخی، باید اضافه کرد که در اواخر دوران پهلوی اول تعزیهخوانی ممنوع شد و پس از آن رونق خود را بازیافت.