• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 21 خرداد 1397
کد مطلب : 19329
+
-

اندیشه نوگرایی در سپیده‌دم تاریخ معاصر ایران

کنشگران تجدد در دوره قاجار


تجدد و نوخواهی، در سده گذشته «مسئله» و «پدیده» مهمی در تاریخ جامعه ایران به‌شمار می‌آید.

ایرانیان از زمانی که پس از شکست‌های سنگین از روسیه در دوره فتحعلی‌شاه، از لاک خود بیرون آمدند با نگاهی به دگرگونی‌های مهم جهانی دریافتند میان آنها با جهان در زمینه‌های گوناگون فاصله‌ای بسیار پدیدار شده است؛ از این‌رو کوشیدند در این گستره درصدد نوخواهی برآیند. علی بلوکباشی- اندیشمند و مردم‌شناس- در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی در مدخل «تهران، ساختار اجتماعی»، اندیشه نوگرایی و تجدد را پدیده‌ای برمی‌شمرد که با شهر و شهرنشینی همنشینی و همراهی داشته است؛ «شهرنشینی شمار بسیاری از مردم را در فضایی نه چندان گسترده گرد هم می‌آورد و زمینه را برای افزایش نابسامانی‌ها و آشوب‌های اجتماعی فراهم می‌کند. تجدد بر آن است که با به‌کاربردن حداقل نیرو، حداکثر نظارت و انتظام را تامین کند.»
 او جامعه تهران را در 2سده اخیر، نمونه‌ای روشن از دگرگونی یک جامعه کشاورزی ایستای سنتی به یک جامعه سرمایه‌داری پویای شهری به مفهوم نوین می‌داند و نخستین زمزمه‌ها و کنش‌های نوگرایانه را به روزگار فتحعلی‌شاه قاجار نسبت می‌دهد؛ «از اواخر دوره فتحعلی‌شاه و به‌ویژه از زمان محمدشاه با نواندیشی گروهی از مردان ترقی‌خواه و اصلاحگر، مانند عباس‌میرزا، میرزا بزرگ فراهانی و پسرش میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی [...] اندیشه اصلاح نظام سنتی جامعه تهران آغاز شد.»

به باور این مردم‌شناس و اندیشمند، امیرکبیر ادامه‌دهنده همین کوشش‌ها بود و مسیر تجدد و نوگرایی را پس از خود برای کسانی دیگر هموار کرد؛ «کسانی چون علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه- برادر عباس میرزا- و میرزا علی‌خان امین‌الدوله تا حد توان و امکانات خود و اقتضای زمان به اصلاح امور و آوردن معارف و تمدن جدید کوشیدند.»

این کنش‌ها و کوشش‌ها اما به آسانی انجام نپذیرفت. کسانی بر آن بودند در برابر هرگونه نوخواهی و تجدد بایستند. بلوکباشی با اشاره به نخستین ایستادگی‌ها در برابر فرایند نوخواهی و تجدد در تاریخ معاصر ایران، پیشینه آن را به سپیده‌دم حکومت قاجارها در ایران بازمی‌گرداند؛ «اندیشه و اصلاحات این گروه موجب اعتراضات و مخالفت‌ها و در پی آن رویارویی‌هایی شد که روند اصلاحات را کند و کم‌وبیش متوقف کرد. در دوره فتحعلی‌شاه، شاهزادگان، درباریان و گروه‌های بهره‌مند از وضع سیاسی موجود و برخی از گروه‌های فرهنگی و مذهبی که اصلاحات را به زیان خود می‌پنداشتند با آن به مقابله برخاستند».

او به باورهای این مخالفان که می‌کوشیدند در برابر دگرگونی‌های نوجویانه بایستند اشاره می‌کند: «مخالفان کارهای اصلاحگران را در تقابل با دیدگاه‌های مشترک اجتماعی و مذهبی مردم می‌دانستند و آنها را نامشروع جلوه می‌دادند؛ مثلا پوشیدن اُنیفورم اروپایی و تراشیدن ریش را مخالف سنت اسلامی جامعه و زیرپا گذاشتن اصول آن می‌پنداشتند».

این خبر را به اشتراک بگذارید