
شورا نیازمند اختیاراتی همانند مجلس

مهدی اقراریان-رئیس کمیته نظارت شورای شهر تهران
شوراها بهدلیل تأخیر در شکلگیری و بهدلیل قوانین و مقرراتی که متناسب با مأموریتهای شورا نیست با جایگاه اصلی و حقیقی خودشان فاصلهای بسیار جدی دارند. اصلاح قوانین و مقررات یکی از مواردی است که میتواند در تحقق جایگاه اصلی شورا تأثیرگذار باشد و باید صورت گیرد. همچنین مشخصا درخصوص شورای پایتخت حتما تهران نیازمند قوانین و مقررات خاص خود است و نیاز به شورای خاص با اختیارات بیشتر دارد. اکنون تهران دارای استانداری، فرمانداری و شهرداری است، اما مدیریت یکپارچه وجود ندارد و همین امر سبب وضعیت کنونی شهر شده است. اتفاق بد دیگری که رخداده این است که اگر قصد دارید کاری به نتیجه نرسد چند مجموعه مختلف را برای انجام آن کار مأمور کنید؛ چراکه در زمان پاسخگویی همدیگر را متهم میکنند. بهنظر مدیریت پایتخت نیازمند یکپارچگی است. مشخصا تهران با این حجم از جمعیت و تمرکز دستگاهها و نهادهای دولتی با چالش جدی مواجه است. بحث انتقال پایتخت هم موضوع دیگری است که باید در موردش فکر کرد. جمعیتپذیری تهران حتما باید باتوجهبه بحث زیستمحیطی تهران و بحث میزان ذخایر آبی و مباحث مربوط به تأمین انرژی باشد که هیچیک از این موارد در حوزه اختیارات شوراها نیست و تصمیمگیری درخصوص این موارد در بخشهای دولتی انجام میشود. هیچ کنترلی در ورود جمعیت به پایتخت نداریم؛ یعنی مدیریت شهری تهران به جمعیتی خدمات میدهد که هیچ کنترلی ندارد. مدیریت جمعیت در تهران و حتی کشور ازجمله مسائلی است که مورد بیتوجهی قرار میگیرد. روزهای اول به شهردار تهران گفتیم که به برنامهریزی مانند شهر ملبورن نیاز داریم. این شهر با حاشیه خود دارای یک مدیریت یکپارچه است. امروز تهران به یک نوع اداره میشود و اسلامشهر و قرچک و... به نوع دیگر اداره میشوند. درصورتیکه همه این موارد بههمپیوسته هستند و برنامهریزی بدون توجه به وضعیت یکدیگر امکانپذیر نیست. نمایندگان مجلس باید برای تحقق مدیریت یکپارچه در پایتخت گام بردارند. متأسفانه امروز این دغدغه در مجلس وجود ندارد. با اینکه همه نمایندگان مجلس در ترافیک گرفتار میشوند و از آلودگی هوا رنج میبرند و... اما زرقوبرق و جذابیت شهر تهران سبب شده تا به روی دیگر سکه تهران توجه نشود. در شورا بهدلیل اینکه دغدغه مسائل تهران را داریم و متفاوت با نمایندگان مجلس نگاه میکنیم، مسائل تهران برای ما اصل است؛ بنابراین پایتخت نیازمند 2پارلمان با اختیارات کاملا شفاف، روشن و وسیع در تصمیمگیری است؛ یک پارلمان ملی (همان مجلس) که درخصوص مسائل ملی تصمیمگیری کند و دیگری پارلمان منطقهای و محلهای(همان شورا) البته با همان اختیاراتی که مجلس دارد، اما متناسب با حوزه محلی. امروز این خلأ وجود دارد و شوراها این کارکرد را ندارند و معتقدم باید تمام مدیران شهری و مدیران استانداری و... نسبت به این پارلمان پاسخگو باشند؛ یعنی همانگونه که در مجلس وزیری باید به کمیسیون مربوطه پاسخگو باشد، استاندار و مدیران کل هم باید به نسبت پارلمان شهری پاسخگو باشند. بهمعنای دیگر ضروری است به سمتوسوی دولتشهرها و دولتهای محلی حرکت کنیم. در بسیاری از کشورهای دنیا این اتفاق افتاده و موضوعات کلان مانند امنیت و... در اختیار حاکمیت مرکزی است، اما مسائل عمومی مردم میتواند در اختیار پارلمانهایی باشد. اختیارات فعلی شورا پاسخگو به مسائل نیست و براساس این مدل نمیتوانیم حل مسئله داشته باشیم. اصلاح هندسه حکمرانی کشور یکی از مسائل جدی است که میتواند از شوراها شروع شود، اما واقعیت این است که امروز ارادهای برای چنین تحولی وجود ندارد. قبل از ورود به شورا، اندیشکده حکمرانی تهران را راهاندازی کردیم و نشستهایی در دانشگاه با موضوع نظام مسائل تهران برگزار شد و زمانی که وارد شورا شدم برنامهای برای حل نظام مسائل تهران آماده کرده بودم، اما بعد از ورود برداشت این بود که حوزه مدیریت و اجرایی هر چند که برنامه را شورا ارائه داده و رأی آورده است، اما برنامه خودش را دنبال میکند و شاهد چالشی هستیم که از هماهنگی و همراهی یک تیم واحد برای اداره شهر شکل نگرفته است. شورا کار خودش را انجام میدهد و شهرداری هم کار خودش را میکند. بازدهی وجود دارد، اما میشود با فضای کار مشترک بیشتر و تبدیلشدن به یک مجموعه واحد میزان بازدهی را افزایش دهیم. بهنظر اعضای شورا میتوانند بیش از این در اداره شهر مؤثر باشند، اما این تصمیمی است که در سایه روح جمعی محقق میشود و ازاینرو تا نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم.