موج واقعا نو
اواسط دهه50 بود که نویسندگان مجله «کایه دو سینما» مرتب با مقالههایشان قراردادهای سینمایی فسیل شده فیلمسازان صاحب اعتبار آن موقع را میکوبیدند. سالهای بعد همان نویسندگان جوان و آشوبگر، قلم را کنار گذاشتند و دوربین دستشان گرفتند و بانی جریان جدیدی در سینمای آن موقع فرانسه شدند که «موج نو» نامیده شد. ژان لوک گدار یکی از آن منتقدان جنجالی بود که اتفاقا لحن تندتری داشت و واکنشهای شدیدتری را بهوجود آورد.
گدار در پاریس و در یک خانواده سوئیسی-فرانسوی نسبتا مرفه به دنیا آمد. پدرش دکتر بود و کلینیک شخصی داشت و مادرش از یک خانواده متمول سوئیسی بود. آنها زمان جنگ جهانی دوم در سوئیس زندگی میکردند و گدار در همانجا درس خواند. وقتی سال1948 والدینش از یکدیگر جدا شدند، او به پاریس برگشت و در دانشگاه سوربن رشته قوامشناسی خواند. همان موقع بود که با «فرانسوا تروفو» و «ژاک ریوت» و «اریک رومر»(از پایهگذاران موج نوی سینمای فرانسه) آشنا شد و شدند پای ثابت برنامههای «سینما تک» پاریس. گدار ابتدا در نشریات مختلف با امضای «هنس لوکاس» مقاله مینوشت و از سال1956 تا 1959 از نویسندگان ثابت مجله «کایه دو سینما» شد. گدار تا آن موقع با پول کمی که با جان کندن و انجام کارهای فرعی بهدست میآورد، چند فیلم کوتاه ساخت و بالاخره در سال1959 توانست با استفاده از نفوذ فرانسوا تروفو، بودجه لازم برای ساخت نخستین فیلم بلند سینماییاش «از نفس افتاده» را تهیه کند. فیلمی که تا قبل از نمایشش روی پرده، تمام عوامل آن فکر میکردند نتیجه تهوعآوری دارد. گدار در اواسط فیلمبرداری «از نفس افتاده»، در نامهای به یکی از دوستانش نوشت: «میخواهم تنها کسی باشم که این فیلم را دوست دارد، میخواهم همه، به جز ملویل(کارگردان فرانسوی) و آن کولت(بازیگر فیلمهای کوتاه گدار) از آن متنفر باشند. همانطور که میبینی، حتی عوامل فیلم هم از نفس افتاده هستند...». اما «از نفس افتاده» نهتنها توجه منتقدین را بهخود جلب کرد، بلکه از نمونههای بارز مثالها برای سینمای موج نو شد.
3سال بعد از نمایش «از نفس افتاده»، گدار در مصاحبهای گفت: «من طی 3سال، 4فیلم ساختهام و میخواهم مدتی دست نگه دارم!» گدار بعد از این حرفش فقط تا اوایل دهه70 دستکم سالی 2فیلم ساخت و از نفس هم نیفتاد!