شیعه مجموعه مذاکرات با پروفسور هانری کربن
کتاب «شیعه (مجموعه مذاکرات با پروفسور هانری کربن)»، مجموعه مذاکرات و نوشتههای استاد علامهطباطبایی با پروفسور هانری کربن در سال ۱۳۳۸ش، است که به کوشش سیدهادی خسروشاهی به زبان فارسی و برای نخستین بار در سال ۱۳۳۹ش، تحت عنوان «مکتب تشیع» منتشر شد. کتاب به انگیزه معرفی جامعه تشیع به جهان تسنن و جامعه بشری نوشته شده است.
ساختار کتاب
کتاب، با 2 مقدمه از آقای خسروشاهی و علامه طباطبایی در بیان نکاتی پیرامون مکتب تشیع و خلاصهای از نحوه دیدار علامه با پروفسور کربن آغاز و مطالب در 4 بخش، ارائه شده است.
توضیحات کتاب، آن قسمت که مربوط به آیات قرآن مجید و استدلال به آنهاست، از خود علامه است و بقیه توضیحات که بهطور مستند و محققانهای پس از مراجعه به مدارک و مأخذ معتبر تنظیم شده است، از آقای علی احمدی میانجی و سیدهادی خسروشاهی بوده که هرکدام بهطور مستقل، از طرف یکی از 2 نفر، تهیه شده است که برای تکمیل مطالب این توضیحات، به بیش از ۲۵۰ کتاب و مدرک از اهل سنت و شیعه مراجعه شده است.
محتوای کتاب
نویسنده در بخش اول، در3 قسمت، بهدنبال معرفی تشیع است.
در قسمت اول، چگونگی بهوجود آمدن شیعه پاسخ داده شده است. علامه معتقد است که نباید شیعه را در اسلام، اقلیتی فرض کرد که با اکثریتی که در مقابل خود داشته، در اصول و مبادی اسلام، اختلاف نظر داشته و پارهای از آنها را نمیپذیرفتهاند لذا با اکثریت به مقام مخامصه و مشاجره درآمده و مذهب نوبنیادی تأسیس کرده است یا به عللی سیاسی یا تعصبات قومی، ملی یا انتقامهای دینی، بازیچه دست بیگانگان قرار گرفته و در نتیجه، گروه قابل توجهی از مسلمین را جدا کرده است. بلکه شیعه، طایفهای است از مسلمین که بهواسطه مخالفتهایی که از اکثریت نسبت به مسلمات کتاب و سنت مشاهده کرده، در مقام اعتراض و انتقاد برآمده و به ملازمت مسلمات کتاب و سنت برخاسته و دعوت کرده است.
وی ضمن بررسی و نقد نظریات مخالفین درباره پیدایش شیعه، به معرفی واقعی شیعه و مذهب تشیع پرداخته است.
در قسمت دوم، مشکلاتی که پیشروی شیعه قرار داشت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بهنظر نویسنده، شیعه حس میکرد که پایمال کردن نص ولایت و چسبیدن به مسئله «صلاح مسلمین» از یک عقیده مخصوص سرچشمه میگیرد و آن این است که احکام و قوانین ثابت اسلام، تابع مصالحی باشد که با اختلاف شرایط و عوامل، اختلاف پیدا کند.
نویسنده نتیجه این عقیده را در 2 امر زیر دانسته و آنها را مفصلا بررسی کرده است:
۱. ولایت و حکومت اسلامی، بهدست اشخاصی خواهد افتاد که هیچگونه مصونیت خدایی نداشته باشند و در نتیجه محیط آزاد اسلامی، تبدیل به یک محیط فاسد و بیبندوباری خواهد شد که روح تقوا و آزادی اسلامی را از دست داده و از اسلام، جز نامی نخواهد ماند.
۲. پیشرفت این وضع، برای اینکه موانع را از پیش پای خود بردارد، طبعا در خانه اهلبیت(ع) را بسته و در نتیجه اصول و معارف اسلامی بیسرپرست مانده و از نشو و نما افتاده و تدریجا تغییر ماهیت خواهد داد.
نویسنده در قسمت سوم، روش شیعه در علوم را مورد مطالعه قرار داده است. وی معتقد است که روش این مکتب در علوم، این است که از نخستین روز بعد از رحلت پیامبر(ص)، در تعلم علوم و معارف اسلامی و درک حقایق اصول و فروع دینی، به اهلبیت(ع) پیوسته و از دیگران گسسته است و در جمیع شئون دینی، از اول اصول معارف گرفته تا آخر فروع و جزئیات آنها، به بحث و انتقاد پرداخته و فراوردههای روایتی آنها، پاسخگوی هرگونه سؤال بوده است.
در پایان این بخش، سؤالاتی از سوی دکتر کربن مطرح شده و علامه بهخوبی به آنها پاسخ داده است که برخی از آنها عبارتند از:
۱. در حقیقت درونی مذهب تشیع، درک معنوی و باطنی قرآن، چه معنایی دارد؟
۲. چگونه این درک معنوی و باطنی، مستلزم امامشناسی است؟
۳. چرا افکار فلسفی اسلامی، حیات جدید خود را فقط در ایران یافته و در هیچ جای دیگر، در عالم اسلام، فلسفه رونقی ندارد و...
بخش دوم، پارهای از اخبار پیشوایان شیعه را که با طرز تفکر فلسفی وارد شده است، به همراه بخشی از اخبار مربوط به ولایت، در خود جای داده است.
نویسنده، معتقد است که پایه و اساس تفکر فلسفی (فلسفه الهی) روی منطقی است که انسان با نهاد خدادادی خود، صحت آن را درک کرده و افکار خود را با آن میسنجد.
به اعتقاد وی، بیاناتی که در زمینه طرز تفکر فلسفی در بیانات پیشوایان شیعه وارد شده است، بسیار بوده و هر متتبّعی به صدها حدیث از این قبیل میتواند دست یابد؛ ازاینرو، وی از هر باب بهعنوان نمونه، یکی دو حدیث یا خطبه را انتخاب کرده و بهعنوان «مختار» وارد کرده و اجمالا به مورد نظر؛ یعنی به اینکه کلام منقول، مربوط به کدام مسئله از مسائل ماوراءالطبیعه است، اشاره کرده است.
وی معتقد است ابحاثی که در این احادیث مطرح شده، اگرچه مربوط به یک رشته مسائل خصوصی است، ولی چنانکه از تعمق و تدبر در اطراف بیانات روشن است، پایه عمومی آنها روی ابحاث عامه فلسفه عالیه گذاشته شده است؛ این نظریات عمیق و مسائل الهی را با طرز مخصوصی که بیان شدهاند، با صرفنظر از یک رشته نتایجی که از ابحاث عامه فلسفه استنتاج میگردند، نمیشود توجیه کرد.