لطفاً پیرو من باشید تا خوشبخت شوید!
ونوس بهنود - روزنامه نگار
سفره غذای چیده شده، آرایش غلیظ و لباسهای مد روز. نوشته است: «روزمرگیهای من، اینجا کلی حرف تازه باهاتون دارم» اما نهتنها تازگی در کادر مربعی پست اینستاگرامی دیده نمیشود بلکه به حدی گرفتار کلیشه است که حتی نمیتوان کلمه زیبا را برای آن بهکار بست. اما واقعیت تلخ این است که هزاران نفر دنبالکننده دارد.
داستان شاخهای مجازی شاید از وبلاگها آغاز شد و از جایی که آدمها تصورات و تفکرات خود را بیشتر در قالب متن به مخاطبان انتقال میدادند. همهچیز ساده بود از گرافیک صفحهها تا مطلبی که نوشته میشد. میشد برای هر مطلبی نظر داد و لازم هم نبود که هویت خود را فاش کرد. مشابه این اتفاق زمانی یکباره با انفجار تبادل اطلاعات همراه شد که اینستاگرام وارد فضای زندگی ما شد. اساس تصویری و ویدئویی این پلتفرم نهتنها برخی فرهنگها را کنار زد بلکه سبک و سیاق جدیدی از ارتباطات را بین مردم دنیا و البته ایرانیها شکل داده است. اینستاگرام هم فضایی بود برای اشتراک اتفاقات و رویدادها با این تفاوت که بهدلیل تصویر محوری حریم خصوصی را کنار میزد. کار تا جایی پیش رفت که هر کسی
بهنوعی بهدنبال جذب فالور و عرض اندام باشد و برای افزایش «کا»های خود جشن بگیرد و به همه نیز اعلام کند. تا اینجای ماجرا بهنظر نمیرسد آسیبی متوجه حال کسی شده باشد اما واقعیت پشت پرده چیست؟
اینفلوئنسرهای متنوعی در اینستاگرام طی یک دهه اخیر عرض اندام داشتهاند. از ورزشی و هنر و آشپزی تا سفر و سبک زندگی. بیشترین محبوبیت نیز مربوط به فعالان حوزه بهاصطلاح سبک زندگی است. در «بیو» این افراد به صراحت نوشته شده است که بخشهایی از زندگی روزمره به مخاطبان ارائه میشود. «گزیدههایی» که بخش عمدهای از آن در زندگی هر فردی وجود دارد. در عین حال که موضوع تکراری است اما رقم فالورهای این افراد گواه بروز اتفاقات پیچیدهای است. این افراد با ادعای معرفی سبک سالم، زیبا، مقرون بهصرفه، رمانتیک و عاشقانه و حتی لاکچری بهدنبال این هستند که اثبات کنند خوشبخت بوده و قادر به ترویج خوشبختی و شادی برای دیگران هستند. نهتنها خودشان بلکه همسر و فرزندانشان برای ضبط و ثبت عکسها و ویدئوها بهکار گرفته میشوند. صحنهها اغلب تکراری است. سفرههای غذا، عکس کنار دریا، مسافرت با همسر، خوردن بستنی در کافیشاپ، ادا درآوردن و حرف زدن بچهها، عکس از اسباب منزل و چیدمان خانه. اینکه تا چه حد این تصاویر برای دیگران آموزنده است، به واقع محل سؤال است. نهتنها تعداد اینفلوئنسرها مشخص نیست بلکه هیچ محدودیتی برای نشر تصاویر از زندگی شخصی وجود ندارد. تنها محدودیتها زمانی است که با قوانین اینستاگرام همخوان نباشد در غیراین صورت فرد میتواند مسائل شخصی خود را حتی در سطح ابتذال یا دروغ و فریب مخاطب «پست» و «استوری» کند. نکته قابل توجه درآمدزایی از این مسیر است. اینفلوئنسرهای سبک زندگی از خصوصیات زندگی خود فالور جذب کرده و تبلیغات میگیرند. از تبلیغ خورد و خوراک و مواد غذایی تا رستورانها و کافههایی که رفتهاند و شاید حتی دقیقهای در آنجا نشستهاند. بخش تکاندهنده ماجرا استفاده ابزاری از همسران و کودکان است. هر چند برخی اینفلوئنسرها و بلاگرها رعایت اصول اخلاقی، باید و نبایدها و چارچوبهای فرهنگی را مورد توجه قرار داده و مطالب کیفی ارائه میدهند اما بخش عمدهای از بلاگرهای سبک زندگی مصرف و مصرف و مصرف را در جامعه نهادینه میکنند. لباسهای بیشتر، تغییر مکرر دکوراسیون منزل، تعدد سفر و سفرههای رنگین و تشویق به دورهمیهای متعدد. در واقع سبک زندگی بلاگرها عموما با شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه همخوانی ندارد. نه قوانینی برای مواجه با این افراد پیشبینی شده و نه جامعه به سطحی از آگاهی رسیده که چنین افرادی قادر به عرض اندام نباشند. پیامد پیروی از بلاگری که خصوصیات زندگی خود را به نمایش میگذارد در ابتدا ایجاد تمایل، نیاز و حسرت برای داشتن شرایط مشابه است. افراد دنبالکننده فارغ از شرایط مادی خود و شرایط زندگی شخصیشان مرتبا این سؤال را میپرسند که چرا نباید امکانات مشابه یا همسر و خانهای مشابه داشته باشند؟ چرا فلان چیدمان و وسایل در منزل آنها نیست و چرا نباید یک سفر لاکچری بروند؟ بلاگرهای سبک زندگی سبکی از زندگی فانتزی را در هالهای از رمانتیک و عاشقانه بودن به مخاطبی که از انواع مشکلات انباشته است، القا میکند، چیزی که واقعیت ندارد. در مقابل چنین شرایطی این مخاطب است که باید آگاهانه صفحات چنین افرادی را دنبال کند و اگر احساس میکند در حال فریب خوردن یا گرایش یافتن به تجمل و مصرفگرایی است آن صفحه را ترک کند. بسیاری از بلاگرها بهدلیل تأیید مخاطبان خود روزبهروز رشد کرده و تا جایی پیش میروند که خود را خالق بهترین شیوه زندگی میدانند. این در حالی است که هر دنبالکنندهای بعد از مشاهده یک تصور روتوش شده باید اقتضائات زندگی خود را درنظر گرفته و متناسب با آن نسبت به انتخاب سبک زندگی اقدام کند.