• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
پنج شنبه 16 تیر 1401
کد مطلب : 165464
+
-

خاطره‌بازی با ناصر ابراهیمی که بیش از نیم‌قرن در فوتبال

مهدی طارمی را در بوشهر کشف کردم

مهدی طارمی را در بوشهر کشف کردم

مهرداد رسولی

نام ناصر ابراهیمی با رویدادهای تلخ و شیرین فوتبال ایران در نیم قرن گذشته عجین است. درست است که ناصرخان در بیشتر مواقع مرد ‌اول نیمکت پرماجرای تیم‌های ملی و باشگاهی نبوده و در قامت کمک مربی فعالیت کرده اما اهالی فوتبال می‌دانند که او به گردن سوپراستارهای فوتبال ایران حق دارد. در روزهایی که برخی مربیان ایرانی برای نشستن روی تیم‌های بزرگ سر و دست می‌شکستند، ناصر ابراهیمی فانوس به‌دست در تاریکخانه فوتبال ایران دنبال استعدادها می‌گشت تا از آنها ستاره بسازد. اغراق نیست اگر او را یکی از معماران فوتبال ایران در دهه‌60بدانیم؛ مربی سرد و گرم‌چشیده‌ای که بعد از یک دوره طولانی، عطای مربیگری را به لقایش بخشید و برای گذران زندگی به اطراف پایتخت پناه برد. حرف‌های یکی از سازنده‌ترین مربیان تاریخ فوتبال ایران درباره افول و سقوط تدریجی فوتبال پایتخت و نایاب‌شدن ستاره‌هایی مثل علی دایی و خداداد عزیزی شنیدنی است.

    آقای ابراهیمی! شما بیش از 5دهه در فوتبال ایران مربیگری کرده‌اید. نخستین بار چه زمانی به‌عنوان مربی تیم ملی انتخاب شدید؟
من در سال 1339به همراه همایون بهزادی و حمید شیرزادگان و چند نفر دیگر به تیم شاهین پیوستیم و 4سال برای این تیم بازی کردم. بعد هم در ازای گرفتن کارت معافیت از سربازی و مقداری پول برای تاج بازی کردم و در سال 1348به‌عنوان مربی-  بازیکن با باشگاه برق تهران قرارداد بستم. آن موقع کاپیتان و مربی برق بودم و با همین تیم کار مربیگری را شروع کردم. در همان سال اول، جوانان برق تهران را با 16برد، 2تساوی و بدون باخت قهرمان باشگاه‌های تهران کردم. بعد از این ماجرا بود که آرام‌آرام به‌عنوان مربی در فوتبال ایران جایگاهی پیدا کردم و پیشنهاد مربیگری تیم ملی نوجوانان را به من دادند.
    پس مربیگری در رده ملی را با تیم ملی نوجوانان شروع کردید؟
بله، آن موقع 3‌ماه در کلاس‌های مربیگری فیفا شرکت کردم و نفر ششم آسیا شدم. مدرک که گرفتم در سال‌1355مربی تیم ملی نوجوانان ایران شدم و یک سال بعد به اتفاق الکساندر یاگودیچ تیم ملی جوانان را هدایت می‌کردیم. در همان گیرودار انقلاب شد و 3‌ماه پس از پیروزی انقلاب به اتفاق حسن حبیبی مربی تیم ملی بزرگسالان شدیم. بعد از چند‌ماه آقای حبیبی تشخیص داد با همایون شاهرخی کار کند و من از تیم ملی کنار رفتم اما 2سال بعد مربی تیم ملی شدم. آن موقع پستی به نام سرمربی وجود نداشت و کسی که تیم را هدایت می‌کرد مربی بود. بعدها با محمود یاوری در تیم ملی کار کردم. طی 8سالی که جنگ تحمیلی در جریان بود 6سالش را مربی تیم ملی بودم. بعد از ما مرحوم پرویز دهداری آمد که نتیجه نگرفت و علی پروین به‌عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد.
    مربیگری در شرایط جنگ در آن روزها که مردم صلح و آشتی را در زمین فوتبال جست‌وجو می‌کردند کار مشکلی بود. شاید سخت‌ترین بخش عمر مربیگری شما همان دوره بود، اینطور نیست؟
سخت بود چون امکانات نداشتیم. وقتی برای نخستن بار در کلاس‌های مربیگری فیفا قبول شدم به فدراسیون فوتبال رفتم و گفتم 30نفر شاگرد دارم اما زمین برای تمرین نداریم. مسئولان فدراسیون همان موقع دستور دادند که یکی از زمین‌های استادیوم آزادی را 3روز در هفته به من بدهند و 30عدد توپ و لباس فوتبال هم به ما دادند. آن موقع فوتبال به‌معنای واقعی رایگان بود و هیچ پولی بابت اجاره زمین و سایر امکانات از مربی نمی‌گرفتند. استعدادیاب‌ها در این شرایط مطلوب کارشان را می‌کردند و استعدادها کشف می‌شدند. مربیانی مثل رسول مددنوعی، اردشیر لارودی، برادران ابوطالب، ایرج قلیچ‌خانی و... استعدادیاب بودند و چه بازیکنانی به فوتبال ایران معرفی کردند. آن‌قدر بازیکن با‌استعداد داشتیم که در زمان جنگ در هر پست 7بازیکن به تیم ملی دعوت کردم و طی یکی ،2‌ماه 21نفر از بین آنها انتخاب شدند. در هر صورت در دوره جنگ بازیکن بود، استعداد بود اما امکانات به‌شدت محدود بود.
    یعنی هیچ بازیکنی محصول آکادمی نبود و همه توسط استعدادیاب‌ها کشف می‌شدند؟
واقعاً همینطور بود. بازیکنانی مثل ناصر حجازی، علی پروین، پرویز قلیچ‌خانی، محمد صادقی، ابراهیم آشتیانی، نصرالله عبداللهی، ایرج دانایی‌فر، منصور رشیدی و... همه در زمین‌های خاکی رشد کردند و به ستاره‌های بی‌چون و چرای فوتبال ایران بدل شدند. یک نسل بعد که حشمت مهاجرانی به همراه حسن حبیبی و محمد رنجبر به‌عنوان مربیان تیم ملی فعالیت می‌کردند، تعداد بازیکنان با‌استعداد کم شد. می‌توانم بگویم علی دایی از نسل آخر استعدادهای ناب فوتبال ایران بود و الان از این بازیکن‌ها پیدا نمی‌کنید. تا وقتی نسل علی دایی فوتبال بازی می‌کرد تیم ملی خوبی داشتیم و همزمان 2تیم ملی دیگر هم می‌توانستیم تشکیل بدهیم، اما همان موقع هشدار می‌دادم که نسل بازیکنان بااستعداد در حال منقرض‌شدن است.
    بیشتر افتخارات مهم فوتبال ایران را استعدادهای نابی که در محله‌ها کشف می‌شدند رقم می‌زدند، مثل قهرمانی در بازی‌های آسیایی 1990پکن که با درخشش بازیکنانی مثل برادران بیانی، مجید نامجو مطلق و فرشاد پیوس رقم خورد. چطور شد که همین نسل 2سال بعد در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1994ناکام ماند؟
از وقتی که پروسه استعدادیابی مختل شد فوتبال ایران افت کرد. الان چهل و چند سال است که قهرمان جام ملت‌ها نشده‌ایم و حدود 50سال است به المپیک صعود نکرده‌ایم. چرا؟ چون استعدادیابی دیگر اهمیت ندارد. مربیان استعدادیاب وقتی قرار باشد ساعتی 2، 3میلیون تومان بابت اجاره زمین فوتبال بدهند عطایش را به لقایش می‌بخشند و می‌روند. همین الان اگر لژیونرها را کنار بگذاریم، بازیکن مطرحی در تیم ملی نمی‌بینیم. در تیم استقلال که قهرمان لیگ شد کدام بازیکن را سراغ دارید که بشود به‌عنوان پدیده معرفی‌اش کرد؟ همین الان به جز یکی، 2بازیکن در پرسپولیس بازیکن تهرانی پیدا نمی‌کنید، درحالی‌که در دهه‌60حدود 90درصد بازیکنان این دو تیم تهرانی بودند و مابقی خوزستانی. تهران که یک موقعی معدن فوتبالیست‌های با‌استعداد بود، الان حرفی برای گفتن ندارد؛ چون همه زمین‌های خاکی به برج‌های بلند‌مرتبه تبدیل شد.
    حساب و کتابش را دارید که در عمر مربیگری‌تان چند بازیکن را کشف کردید؟
من 152بازیکن را به فوتبال ایران تحویل دادم. مربیانی بودند که از من هم بیشتر بازیکن کشف کردند اما الان نامی از آنها برده نمی‌شود.
    روال کشف استعدادها چگونه بود؟ واسطه‌ها فوتبالیست‌های جوان را معرفی می‌کردند یا خودتان شخصاً به زمین‌های خاکی می‌رفتید و مسابقات فوتبال را تماشا می‌کردید؟
یکی از کارهای مهم من این بود که مسابقات آموزشگاهی را به دقت تماشا می‌کردم و مسابقات محلات که در زمین‌های خاکی برگزار می‌شد را هم از دست نمی‌دادم. آن موقع بازیکن جوان و بااستعداد حکم طلا را داشت. وقتی رضا وطنخواه مربی تیم ملی جوانان شد به‌عنوان مربی تیم ملی بزرگسالان به اردوی جوانان رفتم و 5بازیکن ازجمله عابدزاده، کرمانی مقدم، مجید نامجو مطلق، جواد زرینچه و حمید بابازاده را برای تیم بزرگسالان انتخاب کردم. آنقدر بازیکن جوان و با‌استعداد داشتیم که تیم ملی الف و ب را تشکیل دادیم اما الان نمی‌توانم 5بازیکن را از 4تیم اول لیگ ایران انتخاب کنم!
    از بین انبوه بازیکنانی که به فوتبال ایران تحویل دادید به کدام‌شان افتخار می‌کنید؟
بازیکنان زیادی بودند که به چند نسل تعلق داشتند؛ از جواد قراب، ناصر سلیمی، هادی نراقی و محمد پنجعلی گرفته تا مهدی طارمی و آندرانیک تیموریان که او را به تیم ملی جوانان معرفی کردم.
    خیلی‌ها علی دایی را کاشف مهدی طارمی می‌دانند اما با این تعاریف شما این بازیکن را کشف کرده‌اید...
مهدی طارمی وقتی 17-16سالش بود در بوشهر مربیگری می‌کردم و پدرش دستیار من بود. همان موقع به پدرش گفتم این بچه فوتبالیست بزرگی می‌شود. من فقط تشخیص دادم که طارمی فوتبالیست مطرحی می‌شود. بعدش هم در فوتبال ایران درخشید و علی دایی برای پرسپولیس انتخابش کرد و به او میدان داد. هیچ مربی‌ای نمی‌تواند ادعا کند فلان بازیکن را من ساختم؛ ما فقط تشخیص می‌دهیم که فلان فوتبالیست آینده دارد. ما بنا و معمار نیستیم که چیزی را بسازیم.
    فکر می‌کنید حال فوتبال ایران در مقایسه با سال‌هایی که شما مربیگری می‌کردید خوب است یا تعریفی ندارد؟
حال فوتبال که خوب نیست چون دیگر استعداد نداریم و به قول معروف کفگیر به ته دیگ خورده است. من بعد از کشف علی دایی، کریم باقری و علی کریمی بازیکن نخبه دیگری ندیدم. اگر یک روز دستور بدهند که لژیونرها را به تیم ملی دعوت نکنید تیم ملی ایران جزو تیم‌های درجه2آسیا هم نخواهد بود.
    شما به‌عنوان یکی از باتجربه‌ترین مربیان ایران برای بهبود اوضاع فعلی چه پیشنهادی دارید؟
تا وقتی نظم و ثبات در فوتبال ایران وجود ندارد چه کار می‌شود کرد؟ باشگاه پرسپولیس در 43سال 24مدیرعامل و استقلال 22مدیرعامل عوض کرده. در این مدت چند رئیس فدراسیون داشته‌ایم؟ حرف‌های محمد دادکان درباره فوتبال را باید با طلا نوشت.

این خبر را به اشتراک بگذارید