• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
پنج شنبه 19 خرداد 1401
کد مطلب : 162724
+
-

چرا برخی زوج‌ها در زندگی مشترک دچار طلاق عاطفی می‌شوند

عصر یخبندانِ زندگی مشترک

نیلوفر  ذوالفقاری

چیزی روی کاغذ ثبت نمی‌شود، هیچ برگه‌ای را امضا نمی‌کنند و خبری از دادگاه خانواده و وکیل و پرونده نیست اما پای جدایی و طلاق، آن هم از نوع عاطفی در زندگی آنها باز شده است. همه‌چیز از دور، عادی و معمولی به‌نظر می‌رسد اما زندگی مشترک زوجی که دچار طلاق عاطفی شده‌اند، روزبه‌روز بیشتر از قبل رو به سردی و بی‌محبتی می‌رود. خبری از آن شور و شوق روزهای اول ازدواج و گرما و محبت رابطه نیست و همه‌‌چیز در هاله‌ای از بی‌تفاوتی و ناامیدی غرق شده است. طلاق عاطفی یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی است که در زندگی بعضی زوج‌ها رخ می‌دهد و رابطه و آینده مشترک آنها را تهدید می‌کند. محمدرضا دژکام، روانشناس و زوج‌درمانگر که کتاب‌های مختلفی درباره ازدواج و زندگی زناشویی نوشته، درباره این توضیح می‌دهد که چرا بعضی ازدواج‌ها به طلاق عاطفی می‌رسد، نشانه‌های این آسیب چیست و چه راه‌حلی برای پیشگیری یا رفع این آسیب وجود دارد؟

ازدواج با تصورات غیرواقعی
تعداد زیادی از زوج‌هایی که دچار طلاق عاطفی می‌شوند، همان‌هایی هستند که با عشق و اشتیاق زندگی مشترک را شروع کرده‌اند و خودشان هم مثل اطرافیانشان، پیش‌بینی نمی‌کردند رابطه‌شان به این نقطه برسد. عوامل مختلفی در رسیدن یک زندگی مشترک به مرحله طلاق عاطفی نقش دارد. یکی از دلایل اصلی افزایش این آسیب این است که قبل از شروع زندگی مشترک، زن و مرد جوانی که تصمیم به ازدواج با یکدیگر می‌گیرند، هنوز به‌خودشناسی عمیق، بلوغ روانی و فکری کامل نرسیده‌اند تا تشخیص دهند که ازدواج به معنی واقعی پذیرفتن یک مسئولیت مهم و جدید در تأهل است. آنها تصورات دیگری از ازدواج دارند و با گرفتن تصمیمات زودگذر و موقت، با عجله برای آغاز زندگی مشترک زیر یک سقف، ازدواج می‌کنند و بعد از مدت کوتاهی تازه متوجه می‌شوند که توانایی پذیرفتن مسئولیت‌های جدید و زناشویی را ندارند. در واقع نشناختن خود، طرف مقابل و شرایط زندگی مشترک، مهم‌ترین عامل رسیدن به نقطه‌ای است که در آن تصورات غیرواقعی در مقابل واقعیت زندگی قرار می‌گیرد. مواجهه با واقعیتی که با تصورات متفاوت است، عامل مهم دلسردی و فاصله گرفتن زوج‌ها از یکدیگر است.

وقتی حرفی باقی نمانده
اتفاق تکراری در طلاق‌های عاطفی این است که زوج‌ها بعد از مدتی احساس می‌کنند اصلاً برای همدیگر تازگی ندارند، هیچ حرفی برای گفتن ندارند و آن احساسات پرشور اولیه رنگ باخته است. بعد از مدتی انگار هر کدام از زوجین برای خودش زندگی می‌کند و گاهی وجود فرزند را تنها دلیل ادامه زندگی مشترک می‌دانند. نبود اعتماد متقابل زن و مرد به یکدیگر، شکاک شدن و سوءتفاهم نسبت به یکدیگر و بسیاری از مسائل، حواشی و اتفاقات رخ داده در زندگی و کینه‌توزی و مهم‌تر از همه نداشتن مهارت ارتباطی به مرور زمان باعث می‌شود که همسران از یکدیگر فاصله بگیرند. اتفاقات دیگری هم ممکن است باعث ایجاد این فاصله شود؛ مثلاً هنگام ازدواج، دوطرف تصور می‌کنند تناسب و هماهنگی‌های لازم برای ازدواجی موفق وجود دارد اما پس از چند سال با تغییر شرایط و رشد یکی از همسران و پیشرفت نکردن دیگری، ناهماهنگی‌هایی بروز می‌کند. گاهی مشکلات اقتصادی به سردی روابط دامن می‌زند، اگرچه انتظارات درست و به‌جا در امور مالی و برآورده نشدن آنها، از دلایل سرد شدن محبت بین همسران است اما در بسیاری مواقع هم خواسته‌های بی‌جا و توقعات بیش از توان همسر، نقش بسیار مهمی در بروز طلاق عاطفی بازی می‌کند.

چاره؛ تقویت مهارت‌های ارتباطی
مهم‌ترین راه پیشگیری و درمان طلاق‌های عاطفی، دانستن مهارت‌های ارتباطی است. قرار نیست یک رابطه مشترک، خالی از هر اختلاف‌نظر یا مشکلی باشد اما مشکلات و اختلاف‌های فراوانی بین همسران وجود دارد که با درایت و به‌کار گرفتن روش‌های ویژه و کاربردی می‌توان کلید حل آنها را به‌دست آورد. نخستین قدم‌ها به برطرف کردن آسیب‌های رفتاری شخصی برمی‌گردد که در نهایت به بهبود رابطه منجر می‌شود. کنترل خشم، درمان بدگمانی و شکاکیت، همانند پنداری، پیشگیری از مجادله و بحث‌های بیهوده برخی از این راهکارهاست. در قدم بعدی، پذیرش وجود سردی و بروز طلاق عاطفی باعث می‌شود هر دو نفر به فکر تلاش برای بهبود وضع بیفتند. از مهم‌ترین راهکارها در این مرحله، مراجعه به مشاوره و طی کردن جلساتی برای معالجه فردی برای درمان روحی و روانی و جلساتی برای معالجه دو نفره با حضور طرفین برای ترمیم روابط بین آنهاست. در این جلسات هر کدام از طرفین می‌توانند روی بخش‌هایی از مهارت‌های ارتباطی که در آنها ضعف دارند، تمرکز کنند و برای تقویت این مهارت‌ها به کمک مشاور و روانشناس تلاش کنند. عوامل ایجاد طلاق عاطفی باید یکی‌یکی مورد‌بررسی قرار بگیرند. با کارهایی مثل شروع دوباره برنامه‌های تفریحی مشترک، تلاش برای گفت‌وگو، یادآوری خاطرات شیرین گذشته، تغییر عادات روزمره و تکرار رفتارهای دلنشین اوایل آشنایی، همسران می‌توانند کم‌کم طلاق عاطفی را از بین ببرند و دوباره به هم نزدیک شوند.

چرخه معیوب سردی و فاصله
درست مثل بقیه آسیب‌هایی که در یک رابطه اتفاق می‌افتد، طلاق عاطفی هم اتفاقی نیست که یک‌شبه و ناگهانی رخ دهد. نشانه‌ها یکی‌یکی دیده می‌شوند و اگر زوج‌ها حواس‌شان به کیفیت رابطه باشد، می‌توانند صدای زنگ هشدار را بشنوند. از نشانه‌های طلاق عاطفی این است که به‌تدریج، دقایق گفت‌وگوی زوجین رو به کاهش می‌گذارد. آنها که قبلاً اصلاً از هم جدا نبودند، حالا از همنشینی با هم لذت نمی‌برند و دیگر نه می‌توانند و نه می‌خواهند پای گفت‌وگو با هم بنشینند؛ در واقع اصلاً حرفی برای گفتن به هم ندارند. این وضعیت ناخوشایند، توصیف دقیق یکی از نشانه‌های طلاق عاطفی است. از بین رفتن احساسات هم نشانه بعدی است، در دوره سردی و بی‌مهری، دلسوزی‌ها کمرنگ می‌شود. زوج‌ها به نیازهای همدیگر بی‌توجه می‌شوند و خواسته‌های طرف مقابل اولویت خود را از دست می‌دهد. یکی دیگر از نشانه‌های شروع طلاق عاطفی، بروز مشکلات در رابطه جنسی زناشویی است. بسیاری اوقات چنین زوج‌هایی دیگر به هم ابراز‌محبت نمی‌کنند و رابطه فیزیکی بین آنها شکل نمی‌گیرد. هر کدام تنها خود و نیازهای شخصی را می‌بیند و برنامه‌ها و هدف‌های مشترک حذف می‌شود. از دیگر نشانه‌های طلاق عاطفی این است که احساس ناامیدی و شکست در وجود یکی یا هر دو پررنگ می‌شود. به این ترتیب مهم‌ترین عامل حرکت و نشاط در زندگی جای خود را به ناامیدی و احساس ناتوانی می‌دهد و هر کدام از زن و شوهر، احساس می‌کنند که در زندگی موفق نبوده‌اند و از رسیدن به آرزوهایشان دور شده‌اند. پس از سردی عاطفی و دوری و کم‌شدن لحظات عاشقانه، دیگر زندگی رنگ و بوی روزهای اولش را ندارد، فضای خانه سوت و کور است یا پر از جر و بحث، افکار منفی فراوانی ذهن زن و شوهر را مسموم کرده و گاهی آنها فکر می‌کنند که اگر در همان دوره مجردی می‌ماندند، زندگی شادتری داشتند. افتادن در چرخه تکراری دعوا و درگیری، قهر و بی‌تفاوتی باعث می‌شود همسران اضطراب و افسردگی را تجربه کنند. آنها که قبلاً دنبال نشانه‌های مثبت و خوبی‌ها بودند، حالا بیشتر نیمه خالی لیوان را می‌بینند و مدام از هم ایراد می‌گیرند. به این ترتیب همدیگر را می‌رنجانند و با سرزنش دیگری، راهی برای تخلیه ناراحتی‌های خود پیدا می‌کنند. این چرخه معیوب تا وقتی که زوجین نخواهند به داد رابطه برسند ادامه پیدا می‌کند و هرچه بیشتر طول بکشد، عمق سردی رابطه بیشتر می‌شود.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید