• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
دو شنبه 9 خرداد 1401
کد مطلب : 162000
+
-

انواع علم از منظر علامه ‌طباطبایی

اندیشه علم
انواع علم از منظر علامه ‌طباطبایی

محمد‌صادق عبداللهی

علامه طباطبایی در زمینه انواع علم و معرفت، تقسیم‌بندی متفاوتی را ارائه کرده است. در ادامه براساس مقاله «تبیین دیدگاه معرفت‌شناسی علامه طباطبایی و دلالت‌های آن در محتوا و روش‌های تربیتی» اثر شیرین رشیدی، عضو هیأت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی و همکاران او به شکلی مختصر به بررسی این دسته‌بندی‌ها می‌پردازیم:

علم آلی و غیرآلی
در یک دسته‌بندی علامه طباطبایی علوم را به دو دسته آلی و غیرآلی تقسیم می‌کنند. علم آلی علمی است که مقصود از یادگیری آن، خود آن علم نیست بلکه برای علم دیگری آن را فرا می‌گیرند؟ علمی است که علم دیگری غایت آن است؛ مثل اصول فقه. علم غیرآلی علمی است که خود مطلوب بالذات است. علمی است که علم دیگری غایت آن نیست. اکنون واضح است که فلسفه، علم آلی نیست.

علم اعلی و اسفل
از دیدگاه علامه طباطبایی گاهی دو علم متباین هستند و آن دو را از آن جهت با هم می‌سنجیم که یکی عهده‌دار اثبات پاره‌ای از اصول موضوعه علم دیگر است؛ یعنی در حقیقت مسائل یکی بر مسائل دیگری متوقف است؛ زیرا اثبات موضوع یا دیگر اصول موضوعه یکی، جزء مسائل دیگری به‌شمار می‌رود. در این موارد، به علمی که متوقف و محتاج است «علم اسفل» و به علمی که متوقف علیه و محتاج الیه است، «علم اعلی» می‌گویند.

علم حضوری و حصولی
علامه طباطبایی در تقسیم‌بندی دیگری، علم را به حضوری و حصولی تقسیم می‌کند. حضرت علامه در توضیح می‌فرمایند: «علم حاصل از سیر انفسی، علم حضوری است و علم حاصل از سیر آفاقی، علم حصولی است و علم حضوری سودمندتر است». از منظری دیگر فرق علم حصولی با علم حضوری در ناحیه علم و معلوم است. علم حصولی از منظر علامه، یعنی علمی که واقعیت علم با واقعیت معلوم دوتاست. علم حضوری آن است که واقعیت معلوم، عین واقعیت علم است و شیء ادراک‌کننده بدون وساطت تصویر ذهنی، شخصیت واقعی معلوم را می‌یابد. علامه طباطبایی، علم حضوری را علمی می‌داند که در آن خود معلوم نزد عالم وجود دارد و بنابراین حضور او بی‌واسطه، درک و دریافت می‌شود؛ یعنی وجود علم عین وجود معلوم است. علم حضوری، وجود خارجی معلوم نزد عالم است؛ مانند حضور نفس انسان نزد خودش. صواب و خطا تنها در مورد علم حصولی مطرح می‌شود، اما در مورد علم حضوری صواب و خطا اساساً موضوعیت نمی‌یابد؛ صواب (مطابقت علم با معلوم) و خطا (عدم‌مطابقت علم با معلوم) است.

علم نظری و عملی
علم نظری علمی است که به امور تکوینی مربوط و نیز علمی است که خودبه‌خود عملی را لازم نمی‌آورد؛ هرچند عمل متوقف بر آن است و بدون آن تحقق نمی‌یابد. علم عملی مربوط است به آنچه شایسته و ناشایست است و نیز متضمن حکم به وجوب پیروی و التزام به علم نظری است. به‌عنوان‌مثال علامه اشاره دارند که: «علم نظری و استدلالی، آدمی را به‌وجود مبدأ و معاد رهنمون می‌شود و اعتقاد، آدمی را وادار می‌کند که از آن معلوم نظری پیروی کند و عملاً هم به آن ملتزم شود، پس اعتقاد، علم عملی است» و «علم نظری، پی بردن از آیات و موجودات خدا به‌خود او است.»

علم برهانی
در علوم برهانی، موضوعی داریم که محمول از آن جدایی‌ناپذیر است و آن محمول به‌گونه‌ای است که با وضع موضوع، موجود و با رفع موضوع منتفی است. از نظر ایشان هرگاه در مسئله‌ای، محمول از موضوع جداناپذیر بود، آن مسئله به علوم برهانی تعلق دارد.

علم ضروری (بدیهی)
علم ضروری از منظر علامه طباطبایی(ره) آن علمی است که مخصوص به خدای تعالی است و حقیقتی است که قرآن پرده از آن برداشته است. در توضیح این علم حضرت علامه با استناد به آیه ۱۴۳ سوره اعراف می‌فرمایند: مراد از رؤیت در درخواست موسی(ع)، چنان‌که در آیه ۱۴۳ سوره اعراف آمده است: «رب أرنی أنظر إلیک»، «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را بینم!» و در آیات مشابه دیگر، علم ضروری است. مراد از این رویت، قطعی‌ترین و روشن‌ترین مراحل علم است و تعبیر آن به رؤیت برای مبالغه در روشنی و قطعیت آن است. این است آن علم ضروری مخصوصی که خدای تعالی آن را درباره خود اثبات کرده و از آن به رؤیت و لقا تعبیر فرموده است.

علم تصوری و تصدیقی
تصور، صورتی از یک یا چند معلوم بدون ایجاب یا سلب است و علم تصوری از منظر علامه طباطبایی(ره) علمی است که شامل حکم نیست؛ مانند صورت ادراکی انسان تنها، اسب تنها و... . تصدیق نیز صورتی از معلوم است همراه با ایجاد یا سلب چیزی از چیز دیگری مثل انسان خندان است و از نظر حضرت علامه، علم تصدیقی علمی است که شامل حکم باشد؛ مانند صورت ادراکی چهار بزرگ‌تر از سه است. روشن است که علم تصدیقی با وجود علم تصوری امکان‌پذیر است و علم تصدیقی بی‌علم تصوری صورت‌پذیر نیست. به‌عبارت دیگر هرجا که تصدیقی صورت بگیرد، قبل از آن باید تصوری از موضوع و محمول و یا مقدم و تالی آن وجود داشته باشد.

علم کلی و جزئی
دسته‌بندی دیگر، تقسیم علم به کلی و جزئی است. علم کلی برخلاف علم جزئی، علمی ثابت است و پیش از وقوع معلوم و همراه با آن و پس از آن بر یک حال باقی می‌ماند. متعلق این علم می‌تواند امری متغیر باشد؛ مانند علم ستاره‌شناس به وقوع ماه‌گرفتگی در تاریخی معین. این علم براساس محاسبات خاصی، نه در اثر مشاهده حسی برای ستاره‌شناس به‌دست می‌آید و ممکن است مدت‌ها قبل از وقوع این حادثه، ستاره‌شناس از وقوع آن در تاریخ خاص آگاه باشد. به چنین علمی، علم «پیش از کثرت» نیز می‌گویند. طبق نظریه علامه(ره) علم جزئی (علم پس از کثرت) نیز علمی است که از طریق انفعال از خارج در ما پدید می‌آید و چون این علم به‌واسطه انفعال از خارج به‌دست می‌آید، ثبات و تغییر آن نیز تابع ثبات و تغییر معلوم خارجی است. به‌طورکلی علوم حسی، جزئی است؛ زیرا این علوم بر ارتباط با خارج متوقف است. اگر آنچه در خارج است به‌واسطه تغییری که در آن روی می‌دهد، زایل گردد، علم حسی نیز زایل خواهد شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید