• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
چهار شنبه 24 فروردین 1401
کد مطلب : 157972
+
-

مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی باید چه باشد؟

اندیشه انقلاب
مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی باید چه باشد؟

سیدمیثم میرتاج‌الدینی؛ روزنامه‌نگار

«شرق‌شناسی»، «خاورشناسی»، «اسلام‌شناسی» و به تعبیری «استشراق» شکل‌های متعدد نوعی مطالعات پیرامون شرق و اسلام است که در غرب پایه‌ریزی شده و تقریبا به‌صورت یک پارادایم، نگاه به موضوع شرق و اسلام را جهت‌دهی می‌کند. این زاویه نگاه مبتنی بر مبانی خاص، قابل تسری به‌خود شرقی‌ها و مسلمانان نیز هست. درحالی‌که تفاوت مبنایی و جوهری میان جهان‌بینی اسلامی و غربی باعث می‌شود که بسیاری از اندیشمندان به معیوب بودن و نقصان تحلیل مستشرقان تصریح کنند و سپس با بدبینی تمام با تحلیل‌های مستشرقان و مطالعات اسلامی آنها مواجه شوند. به‌عنوان مثال امام‌خمینی(ره) دراین‌باره می‌فرمایند:
«کارشناسان استعمار با کمال تزویر و حیله با اسم اسلام دولتی و شرق‌شناسی پرده‌های ضخیمی بر چهره نورانی اسلام کشیده و اسلام را با معماری‌ها و نقاشی ابنیه عالیه و هنرهای زیبا معرفی نموده و حکومت‌های جائرانه ضداسلام اموی و عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامی به جامعه‌ها تحویل داده‌اند و چهره واقعی اسلام را پشت این پرده‌ها پنهان نگاه‌داشته به‌طوری که امروز مشکل است ما بتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات اساسی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را بر جوامع بشری حتی مسلمین بفهمانیم.» (صحیفه نور، ج1، ص152)
چنانچه اشاره شد این نگاه گلایه‌آمیز حاکی از آن است که اندیشمندان اسلامی مخالف این پارادایم در مطالعه شرق و اسلام هستند چرا که معتقدند شرق‌شناسی یا مطالعاتی از این دست، باتوجه به جهان ذهنی و عینی غرب، به تحلیل پدیده‌های خارج از دنیای خود می‌پردازد و ثمره چنین زاویه دیدی، فروکاست اسلام و دستاوردهای آن به برج و بارو و برخی تجسم‌های هنری و غفلت از دستاوردهای انسانی است که صراحتا مورد اعتراض بزرگانی نظیر امام‌خمینی(ره) است.
متأسفانه همین پارادایم استشراقی به سبب توسعه کمی خود در مراکز علمی و آکادمیک، نوعی غلبه گفتمانی پیدا کرده و حتی به‌خود مسلمانان سرایت کرده است. نمونه واضح این اثرگذاری را می‌توان در تبیین دستاوردهای اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی مشاهده کرد. آنجا که گویی تربیت انسان متعالی به‌عنوان اصلی‌ترین دستاورد و حتی مهم‌ترین هدف انقلاب اسلامی، جای خود را در هنگامه دادن آمار، به انبوهی از پیشرفت‌های مادی دیگر می‌دهد و فردی که می‌خواهد دستاوردهای انقلاب اسلامی را ارائه کند، بدون توجه به دستاوردهای انسانی و تربیتی، کارنامه‌ای مطابق همان پارادایم مستشرقین و لبریز از موفقیت‌های علمی(تجربی) و صنعتی و... ترسیم می‌کند و در نهایت عملکرد اسلام انقلابی در سطح همان تمدن‌های مادی ارزیابی می‌شود.
فارغ از اینکه این نوع تبیین محل اشکالات و ایرادات گوناگون است و حتی می‌تواند شاخصی برای ناتوانی انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر مدعیان رقیب قلمداد شود، اصل نادیده‌انگاری تربیت انسان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اهداف انقلاب اسلامی مشکل‌آفرین است.
اگر ما به‌دنبال بازخوانی اهداف انقلاب اسلامی از دریچه اندیشه‌های امام‌خمینی(ره) هستیم، باید صراحتا عنوان کنیم انقلاب عزم تربیت انسان عصر خود را دارد و سپس در راستای این هدف، تمام مقدمات الزامی را  فراهم خواهد آورد. این انسان اگر اقتصاد ویژه خود را بطلبد یا آنکه فرهنگی خاص همراه با مناسکی مختص خود را بخواهد؛ انقلاب از همین جهت به تحویل و تبدیل و تولید این ساختارها اقبال نشان می‌دهد. نه آنکه اصالت با تحویل و تبدیل ساختارها بوده و غایت ساختن نظام‌های گوناگون باشد و سپس برای این «اصل و غایت» انسان مورد نیاز تربیت شود. ثمره اصالت ساختارها، می‌شود تمرکز بر ساختارها و خروج انسان از اولویت‌های سیاست‌ورزی. تا جایی که حتی انسان و مردم فدای آن اصل و غایت می‌شوند و تربیت و رشد انسانی را به حاشیه می‌راند.
سپس در این نوع تحلیل، جمهوری اسلامی مساوی با ساختارهاست نه مساوی با مردم و اراده‌های انسانی و برای حفظ همین ساختارها و به تعبیر قرآن خلود آن، پای بهره‌وری از امکانات به‌ویژه «سرمایه» به میان می‌آید(همزه/2و3) و ورود به دنیای سرمایه‌داری توجیهات دینی می‌یابد.
آنگاه به‌راحتی می‌توان فهمید که چرا و چگونه برخی افراد انقلابی که پیش از انقلاب و حتی در دفاع‌مقدس به ایثار و بذل جان و مال و آبروی خویش روی آوردند، اکنون در مسیر انباشت ثروت با تمام لوازم جهان سرمایه‌داری به پیش می‌تازند و سپس برای توجیه چنین رویکردی سخن از نیات مقدس و انگیزه‌های خالصانه خود را به میان می‌آورند و ادبیات دینی را مصرف می‌کنند به‌گونه‌ای که گویی امروز نیز در وسط میدان جهاد دیگری ایستاده‌اند و این میزان از تکاثر نعمات را نوعی تحمل سختی در راستای همان شکنجه‌های ساواک قلمداد می‌کنند. البته هرچند نیت‌خوانی و نیت‌سنجی از توان ما خارج است اما بر فرض صحت این ادعا، نمی‌توان دست از نقد و بررسی و ارزیابی عملکردها کشید. این وضعیت سرمایه‌داری که برچسب تقدس می‌خورد ثمره همان نگاه به انقلاب اسلامی است که امتداد نگاه مستشرقان به اسلام و متاثر از همان زاویه دید است. چنین اندیشه‌ای انسان انقلاب اسلامی را نه تربیت که بی‌اعتماد کرده و از همه‌‌چیز رمانده است.

این خبر را به اشتراک بگذارید