• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
چهار شنبه 25 اسفند 1400
کد مطلب : 156712
+
-

شکل مقدم بر محتوا

فلسفه طراحی
شکل مقدم بر محتوا

حسین گنجی؛ روزنامه‌نگار

ذهن مردمان آینده بیش از آنکه به کارکرد و کاربرد بیندیشید به شکل و شیوه و صورت ارائه اهمیت می‌دهد و چه دلتان بخواهد و چه نخواهد ما اکنون وارد چنین آینده و چنین اتمسفری شده‌ایم. شاید در میان چندین شاخص توسعه‌یافتگی کشورها، امروز بتوان «میزان اهمیت دادن به طراحی و بسته‌بندی هر محتوا و محصولی را» یک شاخص پراهمیت برای نشان دادن توسعه‌یافتگی و عدم‌توسعه‌یافتگی به‌حساب آورد. به‌خصوص که اهمیت دادن به محیط‌زیست، مسئولیت‌های اجتماعی و زیبایی سه عنصر تازه افزون شده بر شکل ارائه اثر گذارند.
طراحی شکل محصول ما را با حواس مخاطب یا مشتری در ارتباط قرار می‌دهد، جای فراتر از مدار عقلی کاربردی است و کارکردهای محصول را ذیل زیبایی و جذابیت پنهان کرده و همچون سحر و جادو مخاطب را به‌دنبال خود می‌کشاند. مگر می‌شود در کنار تمامی موضوعاتی مثل کیفیت، نیازسنجی مشتری، قیمت‌گذاری مناسب و حتی تبلیغات اثربخش، به دیزاین و شکل ماجرا توجه نکرد. بسته‌بندی و طراحی هم برای محصول و هم برای محتوا به‌صورت توامان اهمیت دارد، چرا؟ باید اذعان داشت طراحی شکل محصول و حتی بسته‌بندی تنها به جلد و جعبه‌ای که محصول را احاطه می‌کند محدود نمی‌شود و نباید آن را در این چنین فضای اسیر کرد. تکلیف بسته‌بندی محصول که روشن است ولی دیزاین محتوا و بسته‌بندی درست آن از این سبب است که از ابتدای خلق ایده باید شکل و صورت محتوا، یعنی آنچه مخاطب آن را درک می‌کند و می‌بینید، دارای اهمیت و ارزش‌افزوده است. محصولی که می‌تواند در جای از جنس کلمه باشد و بسته‌بندی و شکل آن می‌تواند شامل طراحی فونت و زیبایی‌شناسی ادبی را شامل گردد یا می‌تواند یک محصول و شیء صنعتی مثل موتور یک خودرو باشد که نحوه قرار‌گیری تمامی آن قطعات و طراحی هر کدام از آنها و در نهایت هارمونی و همنوازی آن در کنار دیگر قطعات خودرو می‌تواند از  طراحان بهره ببرد.

طراحی می‌تواند شکل زندگی ما را تغییر دهد
گلن پارسونز در کتاب فلسفه طراحی به آنچه تا حدودی گاهی مخاطرات دیزاین گفته می‌شود اشاره می‌کند و از آن گریزی به گذشته نیز می‌زند و در کتاب فلسفه دیزاین می‌گوید:«قبل از صنعتی‌سازی، تولید بیشتر کالاها، بدون دخالت کسی که با طراح قابل مقایسه باشد، به‌دست پیشه‌ور سنتی انجام می‌شد. بنابراین پیدایش حرفه‌های طراحی مدرن که با ظهور صنعتی‌سازی‌ پدیدار شدند، گویای نوعی گسست از شیوه‌های قدیمی ساختن و چرخشی عظیم در تولید است که مسئولیت را از رفتار جمعی سنتی جامعه به شانه‌های طراح منتقل می‌کند».
او در ادامه به مخاطرات فرضی و انشعاباتی که از طراحی محصول و اهمیت پرداختن به شکل سر برمی‌آورد و حتی می‌تواند شکل زندگی ما را نیز تغییر دهد یاد می‌کند: «شخصیت‌های تأثیرگذار فرهنگی همچون ویلیام موریس و جان راسکین در سده نوزدهم، درباره پیامدهای فرهنگی گسترده‌تر وابستگی روزافزون ما به دیزاین و تولید انبوه ابراز نگرانی کرده‌اند. از آنجا که فرهنگ ما هر روز مصرف‌گراتر می‌شود، این نگرانی‌ها شدیدتر شده‌اند.» به قول پای یکی از طراحان، «طراحی، ... اکنون از هر زمان دیگری اهمیت بیشتری پیدا کرده است، فقط به این دلیل که میزان آن بیشتر شده و مردمان کمتری می‌توانند از تماس با آن خودداری کنند». شاید هنگامی که طراح سده بیستمی، گریلو، اعلام کرد «کل زندگی ما در مهار دیزاین است و خوشبختی ما به آن وابسته است» چندان بیراه نگفته بود.

اهمیت ندادن به طراحی شکل محصول به چه قیمتی؟
حال با این چنین بسامدی و سطح اثرگذاری که روزبه‌روز هم بیشتر و بیشتر می‌شود چرا صنعت ما بدان کمتر بها می‌دهد؟ چرا در فرهنگ و اقتصاد آن را دست‌کم گرفته‌ایم؟ وقتی شما به‌جای درگیر کردن یک حواس و بخشی از عقل با بهره‌گیری درست از بسته‌بندی و طراحی، می‌توانی حواس پنج‌گانه را درگیر کنی و اغواگری را در کنار کارآمدی داشته باشی، چرا و چطور به‌سادگی از کنار آن عبور کنی؟ آیا هنوز هم فکر می‌کنید یک مشاور و استراتژیست برند یا یک مشاور رسانه‌ای و روابط عمومی باید کنار شما باشد که اهمیت این موضوع پرواضح را تبیین کند یا اینکه باید با وجود اینکه محصول و محتوای خوبی تولید کرده‌اید، شکست بخورید و در بازار تحقیر شوید تا به بسته‌بندی و شکل ظاهری آنچه می‌خواهید به دیگران عرضه کنید اهمیت دهید. براساس آنچه امروز به هزاران شواهد و قواعد به هنر و اهمیت آن در تمامی ابعاد و زوایای زندگی در عصر مدرن رسیده‌ایم و هزاران نفر به اشکال مختلف اثربخشی عظیم و عمیق آن را اثبات کرده‌اند، از اپل با سادگی و نگاه مینی‌مالیست تا کوکاکولا با آن رنگ قرمز و شکل نوشتار تا هزار محصول دیگر که می‌توان شاهد مثال آورد، باز هم فکر می‌کنید طراحان باید کار خود و اهمیت کار خود را بازگو کنند و آیا یک طراح باید مقابل شما بنشیند و از اهمیت بسته‌بندی در فروش محصول و ارائه به بازار بگوید؟ 
بسته‌بندی مهم‌ترین و اثربخش‌ترین نقطه تماس صنعت و به تعبیر دیگر محصول نهایی با جامعه و مشتری است. به هر میزان که این موضوع در ذهن شما دور از ذهن باشد، به همان مقدار از رشد و توسعه بازار در آینده نزدیک دور هستید و عقب‌نشینی و افول شرکت و محصول و محتوای شما نزدیک است. این یک هشدار نیست، یک سطح آگاهی مقدماتی برای هر کسی است که می‌خواهد چیزی برای فروش تولید کند. تمام آنچه «دوسالانه بین‌المللی بسته‌ها» به‌دنبال آن است همین باشد. تنها رویداد مستقل دیزاین بسته‌بندی که سعی دارد در کنار آنچه در شبکه‌های اجتماعی و محیط اطراف خود می‌بینیم به ما بگوید شکل مقدم بر محتوا شده است و اگر به این باور نرسیده‌اید جای تولید از هر جنسش در آینده نخواهید داشت.

این خبر را به اشتراک بگذارید