بخندیم یا گریه کنیم آقای کیروش؟
واگویههای کارلوس کیروش با فوتبال ایران چه میکنند؟ کدام پنجره را برای تیمملی میگشایند؟ کدام مانع بزرگ را از مسیر برمیدارد؟ 4سال قبل، تیم کارلوس کیروش را با تمام وجود «باور» داشتیم. چرا که خود کارلوس، در صف اول ایستاد و قبل از همه، شمشیرش را به نشانه شروع جنگ با رقبا به حرکت درآورد. آقای مربی امروز کجا ایستاده است؟ چقدر دورتر از صف اول؟ چقدر دورتر از میدان نبرد؟ او امروز با چه کسی میجنگد؟ با چه هدفی میجنگد؟ در ایران، مردم برای جامجهانی لحظهشماری نمیکنند. بخشی از آنها از همین حالا دلسرد شدهاند و مسئولیت این ناامیدی، مستقیما متوجه مرد پرتغالی است. البته که کیروش نباید با خوشبینی کور و امید واهی، تیمملی را به سلاخخانه روسیه ببرد اما وقتی کوچکترین نشانهای از امیدواری در اظهارنظرهای مرد اول نیمکت ایران دیده نمیشود، چرا باید انتظار داشته باشیم مردم به سرنوشت این تیم دل ببندند؟ کارلوس از خلوت بودن اردوی تیمملی راضی نیست و بیشتر از خود عربستانیها، باشگاههای عربستانی را بهخاطر همکاری با تیمملی مورد ستایش قرار میدهد. او طبق معمول انتظار مواجهه با هیچ سوالی را ندارد اما کاش پاسخ بدهد در بین 32تیم حاضر در جامجهانی2018، کدام کشور مثل عربستان رفتار کرده است؟ آیا عربستان، میتواند الگوی درجه یک مدیریت و تعامل در حوزه فوتبال باشد؟ اردوی تیمملی عربستان در حالی برگزار میشود که این کشور تنها یک نماینده در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان دارد. آیا ایران با 3نماینده نیز باید به سبک این کشور عمل کند؟ حقیقت آن است که باشگاههای عربی، وابسته به ستارههای خارجیشان هستند و میتوانند بدون بهترین مهرههای داخلی نیز به رقابت ادامه بدهند اما پرسپولیس و استقلال بدون سیدجلال و امید ابراهیمی، بهشدت آسیبپذیر و شکننده هستند. بر خلاف آنچه کیروش سعی دارد به فوتبال ایران القا کند، الاهلی عربستان نیز در جدال با السد قطر در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان، از همه مهرههای کلیدی ملیپوش بهره برد. محمد الاویس در درون دروازه، منصور حربی و موتاز حوساوی در خط دفاع و حسین مقاوی و محمد اسیری در خط هافبک و حمله، همگی در عضویت تیمملی عربستان هستند اما دوشنبهشب بدون نیش و کنایهشدن از سوی سرمربی تیمملی، برای باشگاهشان بهمیدان رفتند. الاهلی عربستان تنها گلر دومش بههمراه تایسیر جاسم را به اردوی تیمملی سپرد و از همه ملیپوشان کلیدیاش در این جدال
استفاده کرد.
کارلوس کیروشی که به فوتبال ایران ملحق شد، یک معمار پرحوصله بود.
یک آرشیتکت با توجه مثالزدنی به ظرافتها و جزئیات. او چندین سال برای ساختن عمارت موردعلاقهاش در ترکیب تیمملی تلاش کرد و برای رسیدن به اهدافاش، همه راههای ممکن را مورد آزمایش قرار داد. کارلوس کیروشی که این روزها سرمربی تیمملی است اما، پشت سد مشکلات متوقف شده و ظاهرا خیال پریدن ندارد. او مدام مشکلات را یادآوری میکند اما راهکارش برای زنده بیرون آمدن از دل طوفان، چیست؟ کارلوس هنوز بزرگ و محترم است اما این روزها مثل پیرمردهایی که کاری بهجز غر زدن و ایراد گرفتن ندارند، تنها از سلاح زبان استفاده میکند. او به بهانه اتمام قراردادش با تیمملی در پایان جامجهانی، از حضور در مراسم قرعهکشی جام ملتها سر باز میزند تا با حرکاتی از این دست، فدراسیون را برای تمدید بلندمدت قرادادش تحتفشار بگذارد. در اطراف مرد پرتغالی همیشه صحبت از پیشنهادهای رنگارنگ است اما اگر او حتی یک پیشنهاد «رسمی» بهتر از نیمکت تیمملی ایران دارد، این اصرار برای قرارداد بلندمدت از کجا میآید؟ چرا دوستان سیکیو، حداقل یکی از این پیشنهادهای رسمی را رسانهای نمیکنند؟ غرولندهای بیپایان کیروش، بیشتر از ترکیب پرستاره اسپانیا و پرتغال فوتبال ایران را آزار میدهد. البته که تیمملی، مشکلات زیادی دارد اما قرار نیست این معادلههای دشوار همیشه با قرار دادن نام کیروش در کنار علامت تساوی حل شوند. ایران بعد از جامجهانی، به مربی پرانگیزهتر، جوانتر، پرانرژیتر و امیدوارتری نیاز دارد. به مردی که عربستان را سمبل فوتبال حرفهای نداند و بهانهگیری را در راس اولویتهایش قرار ندهد. کارلوس دیگر نمیداند باید برای تیمملی بخندد یا گریه کند. راستاش، ما هم نمیدانیم برای او باید کدام یکی از دو کار را انجام بدهیم!
ادعای آقای سرمربی
کارلوس کیروش در تاریخ پانزدهم اردیبهشت و در پایان اولین روز تمرینات تیمملی، اشارهای به اردوی تیمملی عربستان داشت و در این خصوص گفت: «همانطور که میدانید فدراسیون فوتبال عربستان تصمیم گرفت که اردوی تیمملی این کشور را از امروز با 27بازیکن داخلی در اسپانیا آغاز کند. مطمئنا مربیان باشگاهها و همینطور هواداران عربستان باید به این تصمیم احترام بگذارند. احتمالا بعضی از آنها با این تصمیم موافق نیستند اما این تصمیم از جانب فدراسیون فوتبال عربستان است و جامعه فوتبال آنجا باید این تصمیم را بپذیرد ولی در ایران تصمیم فدراسیون این بود که باید برعکس این امر اتخاذ شود که اولویت با باشگاهها و فعالیتهای باشگاهی باشد به همین دلیل هم هواداران تیمملی و همینطور کادر فنی تیمملی باید این مساله را بپذیریم. خیلی ساده. دقیقا مثل مساله گذشته، بعضیها موافق هستند و بعضیها موافق نیستند.»