• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
دو شنبه 16 اسفند 1400
کد مطلب : 155720
+
-

دانشگاه خوب است یا بد؟

اندیشه دانشگاه
دانشگاه خوب است یا بد؟

سیدمیثم میرتاج‌الدینی 

بهتر است همین ابتدای سخن با یک سؤال ویژه و ظاهرا ساده آغاز کنیم: «آیا دانشگاه خوب است یا بد؟» شاید این سؤال احمقانه به‌نظر ‌آید که در وهله اول مخاطب را بخنداند یا از تفکر پیرامون آن بالکل منع نماید. اما حتی سؤالات احمقانه می‌توانند بابی برای فهم بهتر برخی مسائل بگشایند. چرا که این خاصیت سؤال است اگر بدانیم اندیشه و فکر، فقط با سؤال راه می‌افتد، ولو آن سؤال احمقانه به‌نظر برسد. هرچند این سؤال اصلا یک سؤال احمقانه نیست و اتفاقا دریچه مهمی به روی ما برای نگاه انتقادی به کلیت ساختار دانشگاه می‌گشاید.

دانشگاه کارآمد است یا ناکارآمد؟
برخی برای پاسخ به سؤال «دانشگاه خوب است یا بد؟» ابتدا با منطق ویژه و پذیرفته شده‌ای این سؤال را به سؤال دیگری تاویل می‌برند: «آیا دانشگاه کارآمد است یا ناکارآمد؟» شاید شما گمان کنید آن سؤال ابتدایی که احمقانه و البته پاسخش بدیهی به‌نظر می‌رسید، اکنون با تبدیلش به سؤالی دیگر هرچند ماهیت خود را حفظ کرده اما رگه‌های حماقت‌گونه خود را از دست داده است. درنتیجه حالا می‌توان به این سؤال دوم کمی جدی‌تری فکر کرد.
اما واقعیت آن است که سؤال دوم، از قضا ماهیت سؤال اول را تغییر داده است. یعنی نظام ارزشی که سؤال اول از آن برون تراویده با نظام ارزشی که سؤال دوم را ساخته و پرداخته، متفاوت است. این تفاوت نظام ارزشی، حتما اصل سؤال را نیز دچار تبدل و جوهره آن را متفاوت می‌کند. در سؤال اول ما فارغ از منطق ویژه علمی که صدق و کذب گزاره‌ها را ملاک در سنجش قرار می‌دهد، از خوبی یا بدی سؤال کرده‌ایم. خوبی و بدی در عین سادگی الفاظ، حاکی از نظام ارزشی خاصی است که جهان را ورای صدق و کذب و آزمون و خطاها و کارآمدی و ناکارآمدی‌های مادی، به حق و باطل نیز تقسیم می‌کند و هرآنچه را که در جهت حق باشد، خوب و طبیعتا هرآنچه را که در جهت باطل باشد، برچسب بد می‌زند.
در واقع سؤال اول در ضمن خود می‌پرسد آیا دانشگاه به‌عنوان یک نهاد علمی و فرهنگی در جهت حق است یا جهت باطل؟ به دیگر بیان، با توجه به جایگاه دانشگاه در یک شبکه ارتباطی، آیا این نهاد علمی و فرهنگی جریان حق را در جهان تقویت می‌کند یا جبهه باطل را؟ اما سؤال دوم بدون لحاظ این پیش‌فرض‌هایی که بعضا از آن به ایدئولوژی یاد می‌شود، صرف کارآمدی را مدنظر دارد و از نگاه آن، کارآمدی هرگز جهت حق و باطل ندارد و به‌طور ذاتی امری مطلوب است. اما آیا این نگرش بدان معناست که اساساً در طرح سؤال دوم پیش‌فرض ایدئولوژیک وجود ندارد؟ به دیگر بیان آیا هیچ نظام ارزشی از این سنخ نگاه پشتیبانی نمی‌کند؟ پاسخ قطعا خیر است. چرا که عدم‌لحاظ جهات حق و باطل در مبادی علمی، خود برایند یک نظام ارزشی خاص است و همین دخالت ندادن جهات، خود حاکی از یک جهان معرفتی و نظام ارزشی است ولو آن را انکار نمایند.
در ذیل این نظام ارزشی که غلبه گفتمانی در مجامع آکادمیک دارد، همانگونه که پرسش از خوبی و بدی دانشگاه احمقانه به‌نظر می‌رسد، سؤال از خوبی و بدی شاخه‌ها و رشته‌های علمی نیز، سؤالاتی احمقانه با پاسخ‌هایی بدیهی هستند. درحالی‌که ما حتما نیازمند طرح چنین پرسش‌های مهمی هستیم تا به آشفته بازار وضعیت علمی موجود سامان ببخشیم. اما احمقانه یا بدیهی دانستن این دست سؤالات، مانع پرسش جدی شده است.

دانشگاه چطور بلعیده می‌شود؟
حال با این مقدمه نسبتا طولانی باید گفت دانشگاه یک نهاد علمی و فرهنگی است که بناست نیازهای اساسی خاصی از جامعه را مرتفع نماید. این نیازها طبیعتا باید مطابق یک منطق ویژه سنجیده شده و سپس طی فرایندی به مسئله تبدیل شوند. اگر دانشگاه در توجه به نیازها و تبدیل آنها به مسائل، جهت حق و باطلی را متصور نباشد، یک خلأ جدی پدید می‌آید. چون این غفلت بدان معنا نیست که در نهایت دانشگاه به یک نهاد خنثی تبدیل می‌شود و فارغ از ایدئولوژی کار علمی خود را سامان می‌دهد و چه بهتر از اینکه علم بدون پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک دنبال شود؟ بلکه بدان معناست که دانشگاه با غفلت از جهات حق و باطل، توسط نظام ارزشی برآمده از ایدئولوژی مدرنیته بلعیده می‌شود و ساده‌لوحی است اگر گمان کنیم نادیده انگاری این جهات به انتفاع جهات حق و باطل در جهان واقع منجر می‌شود.
از این‌رو دانشگاه در یک نگاه کلان، نتوانسته با نیازهای یک جامعه اسلامی که عمیقا به حق و باطل باور دارد، ارتباط برقرار نماید و مسائل علمی مبتنی بر همان نیازها را ساخته و سپس پاسخ دهد. درنتیجه این ناتوانی، شکافی میان «نهادهای اصلی مدعی علم و فرهنگ» و «جامعه اسلامی دارای فرهنگ ویژه خود» ایجاد شده است و سپس دانشگاه صرفا مصرف‌کننده علومی می‌شود که ارتباط چندانی با جامعه‎ دینی و فرهنگ متاثر از نظام ارزشی آن ندارد و هرگز نمی‌تواند به نیازها و مسائل چنین جامعه‌ای پاسخ دهد. بلکه صرفا تلاش‌هایی در راستای تغییر نیازها و مسائل می‌کند که اثر عینی در بهبود مشکلات جامعه را به ارمغان نمی‌آورد.
همچنین بنابر آنچه گفته شد، هرگز نباید این شکاف و سپس بیگانگی دانشگاه از جامعه را ثمره عقب‌ماندگی بدنه اجتماعی و مردم دانست. آن هم در شرایطی که ساخت دانشگاه و ایجاد کرسی‌های علمی رشد چشمگیری داشته و به میزان زیادی در مقایسه با گذشته، دانشجو و مدرک تحصیلی تولید شده است. بلکه مشکل اصلی بی‌پاسخ ماندن سؤالات و نیازهای جامعه را باید در آن مبانی‌ای دانست که سؤال «دانشگاه خوب است یا بد؟» را احمقانه قلمداد کرده یا نهایتا آن را به سؤالاتی دیگر تبدیل می‌کند و نظام ارزشی جامعه پیرامونی خود را در پاسخ‌دهی به نیازها و مسائل لحاظ نمی‌نماید. ورای صدق و کذب گزاره‌ها به حق و باطل نمی‌اندیشد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید