• یکشنبه 6 خرداد 1403
  • الأحَد 18 ذی القعده 1445
  • 2024 May 26
سه شنبه 12 بهمن 1400
کد مطلب : 152676
+
-

های‌وهوی برگزارکنندگان حراج

محمدناصر احدی،روزنامه نگار

از امروز تا پایان جشنواره فیلم منتظر باشید که هر روز در صفحات سینمایی فضای مجازی شاهد کشف شاهکاری بی‌بدیل باشید. بله، در همین جشنواره‌ای که بعد از اعلام اسامی فیلم‌های بخش مسابقه سینمای ایران، خیلی‌ها به بی‌نام‌ونشان بودن و بی‌تجربه بودن اغلب فیلمسازانش تاختند، هر روز یک شاهکار یا حداقل یک فیلم «تماشایی» و «رئالیستی» با بازی‌های «درخشان»، فیلمنامه «چفت‌وبست‌دار»، فیلمبرداری «تحسین‌برانگیز» و کارگردانی «قدرتمند» کشف خواهد شد. ولوله‌ها به راه می‌افتد و آدم‌هایی که با هزارویک ترفند برای خودشان و صفحه مجازی‌شان چند‌هزار فالوئر دست‌وپا کرده‌اند، برای «تو بوق کردن» چند فیلم چه آسمان ‌و ریسمان‌هایی که به هم نمی‌بافند. فرقی نمی‌کند فیلمی که درباره‌اش حرف می‌زنند کپی دست‌چندم فیلمی فرنگی باشد یا بازسازی یک فیلمفارسی یا تقلیدی از فیلم پرفروشی که همین دو ، سه سال اخیر روی پرده رفته است. برای این بنگاه‌های مجازی و گردانندگان‌شان- که گاه سابقه کار مطبوعاتی یا ارتباط و دوستی با دست‌اندرکاران سینما علی‌الخصوص تهیه‌کنندگان و بازیگران و کارگردانان را دارند- همه‌چیز در محتوا و مضمون خلاصه می‌شود. آنها کارگزاران «پیام»‌اند. پیام برای آنها همان «رسانه» است. هرچه پیام فیلم سرراست‌تر و زمخت‌تر، ذوق و شوق آنها به تعریف و تمجید بیشتر. آنها چنان مدهوش و مجذوب پیام و محتوا می‌شوند که دیگر کاری ندارند که این محتوا با چه سر و شکلی عرضه شده است. فرم را به تکنیک تقلیل می‌دهند و روایت را با داستان اشتباه می‌گیرند. میزانسن، دکوپاژ، کمپوزیسیون، فضای منفی، آف اسکرین و امثالهم برای‌شان قرتی‌بازی است. خط ‌و ربط فیلم به وضعیت جامعه را به چند نما و صحنه از موضوعی روز فرو‌می‌کاهند و از دیدن اینکه شخصیت‌ها به چیزی خارج فیلم ارجاع می‌دهند، قند در دل‌شان آب می‌شود. اما این ذوق‌زدگی چه دلیلی دارد؟ درست است که زدوبندهای پشت پرده ـ که البته مدت‌هاست «کز پرده برون فتاده این راز» ـ در رقم خوردن این وضعیت نقش مهمی دارد اما نکته اصلی این است که «تولیدکنندگان محتوا»ی این صفحات از اساس زرگرشناس و گوهرشناس نیستند. آنها بین دوغ و دوشاب فرق نمی‌گذارند و برای‌شان فرقی نمی‌کند از چه چیزی تعریف می‌کنند. محتوا و پیام چنان هوش از سرشان می‌رباید که هر شلختگی و ناپختگی‌ای را به قصد و منظور فیلمساز ربط می‌دهند و بدون استدلال و تحلیل به روی هر فیلمی آغوش می‌گشایند. 
تا آخر همین جشنواره صبر کنید تا ببینید چه فیلم‌هایی ـ مزین به انواع و اقسام صفت‌های تفضیلی و عالی ـ به‌عنوان شاهکار و تماشایی و شریف شناخته می‌شوند و برای‌شان در فضای مجازی هورا می‌کشند و کف و سوت می‌زنند. البته نه اینکه این برخورد سطحی با فیلم‌ها صرفا مختص صفحات مجازی باشد. در رسانه‌ها و مطبوعات رسمی و حرفه‌ای هم، گاه حرف‌هایی زده می‌شود که دست‌کمی از نوشته‌های فضای مجازی ندارد. همانطور که نوشتم، اصلا گردانندگان برخی از این صفحات مجازی نویسندگان حرفه‌ای مطبوعات هستند. ولی خب، این روزها رسانه‌ها و مطبوعات رسمی مخاطب زیادی ندارند و فضای مجازی- که تعداد کاربرانش با خوانندگان مطبوعات قابل‌قیاس نیست- توانایی جریان‌سازی دارد. البته درست است که این تعریف و تمجیدهای مجازی چند روز بعد از جشنواره فراموش می‌شود و در هیچ تحقیق و متن جدی و تامل‌برانگیزی به آنها ارجاع داده نمی‌شود اما کاربران این صفحات در همین مدت 10روزه به‌طور ناخودآگاه می‌آموزند که برای اثبات هیچ عقیده و اندیشه‌ای نیاز به استدلال و تحلیل نیست. همین که چند صفت را پشت سر هم ردیف کنند و مدام بر حرف خود پا بفشارند، موفق می‌شوند دیگران را با خود همراه کنند. اینجا دیگر فقط سینما ضرر نمی‌کند؛ اینجا اندیشه و نقد و عقل است که به محاق می‌رود و ـ در عوض ـ هوچی‌گری و یارکشی و باندبازی به صدر می‌نشیند. کسی که می‌خواهد سهمی در این خسران نداشته باشد، با دقت و حساسیت بیشتر می‌خواند و هر حرف و سخنی را سبک و سنگین می‌کند و اشتیاقی به قاطی جریان‌های روز شدن ندارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید