• جمعه 30 شهریور 1403
  • الْجُمْعَة 16 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 20
چهار شنبه 6 بهمن 1400
کد مطلب : 151960
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/BB4yJ
+
-

رابطه متقابل کتابخوانی و هویت جمعی یک ملت

مرتضی داوودی- روزنامه‌نگار

انسان فطرتا موحد است ولی اساس زندگی مدرن بر پایه لذت‌های آن به آنی، به‌صورت مستمر، ناشی از پراکنده دیدن، شنیدن و سخن‌گفتن است که ماحصل آن چیزی نیست جز پراکندگی فکر و در نهایت دورکردن بشر از روحیه وحدت‌ورزی او. در چنین سبکی از زندگی تلاش می‌شود که روحیه کنجکاوی، جست‌وجوگری و پرسشگری در انسان خاموش شود و از تفکر بگریزد و به‌طور کلی شهروند، مطیع و مسخ اینگونه از زندگی شود؛ زندگی‌ای که در آن فرد را اختیارا مجبور می‌کند که هم‌رنگ با جامعه اطرافش در آن دچار استحاله شود و بدون هیچ‌گونه تردید و اعتراضی در این دنیا، هرگونه استدلال بی‌منطقی را به‌صورت تعبدی بپذیرد و تسلیم محض این تربیت انفعالی به دور از هرگونه کنش‌گری درست شود.
آدمی در این فرایند، زندگی پیوسته غفلت‌زایی را طی می‌کند که آرام‌آرام بدون هیچ خودآگاهی‌ای، خالی از هویت شده و در نهایت روح و جسمش غارت می‌شود. در این شرایط از جامعه باید کاری کرد که انسان‌ها نسبت به اطرافشان منتقد باشند و از محیط پیرامون خود و جایگاه وجودیشان در این عالم پرسشگری کنند و یا به‌عبارتی صاحب تفکر انتقادی شوند.
مدخل ورود به تفکر انتقادی، پرسش و داشتن روحیه کنجکاوی‌ و عدم‌بی‌تفاوتی نسبت به مسائل اطراف است. در دورانی که به قول شهید سیدمرتضی آوینی، عصر انفجار اطلاعات قلمداد می‌شود، باید آدمی ابزاری داشته باشد که بتواند موقعیت‌های مختلف را ارزیابی و با آنها عاقلانه مواجهه کند.
کسی که به تفکر انتقادی مجهز است، هنگام اندیشیدن که طبیعت زندگی بشر است، عملکرد بسیار متفاوتی نسبت به دیگران دارد. او در برخورد با اتفاقات گوناگون، مسائل و پرسش‌های حیاتی را مطرح و آنها را با دقت دسته‌بندی می‌کند، اطلاعات و داده‌های مربوط به آنها را گردآوری، ارزیابی و تفسیر می‌کند و به نتیجه و راه‌حل‌های مستدل می‌رسد و با راستی‌آزمایی مجدد و منطقی آنها به مرحله عملیات واصل می‌شود؛ به‌عبارت دیگر، تفکر انتقادی خود تربیت‌کننده‌ و هادی تفکر محض است. تفکر را انضباط می‌دهد و تصحیح و نظارت می‌کند. تفکر انتقادی باعث می‌شود که انسان از توانایی‌های خود به‌منظور پاسخگویی استفاده کند و انسان به جای اینکه دریافت‌کننده صرف اطلاعات باشد، به یک یادگیرنده و تولید‌کننده فعال فکری تبدیل می‌شود.
کتاب به‌عنوان یک عنصر کارآمد تمدن‌ساز و هویت‌بخش بشریت یکی از ابزارهایی است که آفریننده و تقویت‌کننده این مهارت تفکری در انسان است. مطالعه کتاب (نه محتوای دنیای مجازی) نیاز فردی به پردازش اطلاعات را بهبود می‌بخشد و ادراک انسان را عمیق‌تر می‌کند. آدمی با تمرکز روی مطالعه می‌تواند پایه‌های شناختی خود را تحریک کند و به فهم و درکش که قوام‌دهنده قدرت تفکر انتقادی اوست، استحکام ببخشد.
او با مطالعه کتاب خودبه‌خود روی روحیه تکامل‌طلب خود دست می‌گذارد؛ چرا که انسان را در معرض یادگیری قرار می‌دهد و انسان یادگیرنده به‌خاطر این روحیه فطری درصدد یادگیری‌های جدید و مقایسه یافته‌های دیگران و سایر مکاتب قرار می‌گیرد و او صاحب قدرت نظردهی می‌شود.
تفکر انتقادی، او را درون تسلسل مبارک و این بار با پایانی امیدبخش که معرفت آدمی نسبت به‌خودش و جایگاهش در این عالم است، قرار می‌دهد و حتی مسبب آن می‌شود که او با داشتن اینگونه از تفکر، نسبت به منابع مطالعاتی و دریافتی داده‌های خود انتقادی برخورد کند تا درخورترین و مناسب‌ترین آنها را برگزیند و او را در چنین دور مبارکی هم قرار می‌دهد که سعادت‌بخش پیکره وجودی اوست.
این نکته لازم به ذکر است که دستیابی به چنین فایده‌ای از خواندن کتاب، زمانی محقق می‌شود که پیوسته و مستمر باشد و مسیر مطالعاتی یک شخص بر مبنای هدف او از زندگی بنا شود نه به‌صورت مطالعه‌ا‌ی که باری به هر جهت و چشیدن از هر موضوعی باشد. هدف او از زندگی همان پرسش‌های او از محیط اطرافش است؛ پرسش‌هایی که نیاز‌ساز است که برای پاسخگویی به این نیازها لاجرم باید به کتاب روی بیاورد.
و این چنین جامعه‌ای به یک هویت جمعی باثباتی دست پیدا می‌کند و عزتمندانه نسبت به هر گزندی تا مادام‌العمر مصون می‌ماند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید