![اشک و خاک](/img/newspaper_pages/1400/05-Mordad/23/rooyi/2408.jpg)
اشک و خاک
![اشک و خاک](/img/newspaper_pages/1400/05-Mordad/23/rooyi/2408.jpg)
مونا محور
پیرمرد غرغرکنان از غرفه ترهبار بیرون میآمد. دیگر حواسش به گرانشدن هویج و بالا بودن قیمت سیب درختی نبود فقط میخواست زودتر به خانه برسد که از خطر کرونا در امان باشد.
یکشنبه با ۵۸۸نفر یکجا خداحافظی کردیم؛ تصور کن 3هواپیمای توپولوف با هم سقوط کند، کیپ تا کیپ مسافر.
شاید برای همین دلار ۲۷تومنی کسی را آزار نداد و استوریهایش لایک زیادی نمیخورد. انگار کن که بشود ۳۰تومن یا بشود ۴۰تومن؛ چهکسی به فکر نان است وقتی درد مردم جانشان شده و غصههایشان ساعت۱۴ هر روز به عدد رفتگان و مبتلایان تاول میزند؟
دوشنبه مسی از بارسا رفت جایی به اسم پاریسنژرمن، میگویند مردم بارسلون از غصه گریه کردند و مردم پاریس از خوشحالی. این دو قطره اشک عجب خاصیتی دارد.
در خاورمیانه لابهلای صدای تیراندازی طالبان، وسط قندهار از چشم دختران هرات بچکد همان اشک است که از چشم دختران پاریس میبارد هنگامی که از لئو امضای یادگاری میگیرند.
انگار سهشنبه پارسال همین روزها غر میزدیم که قرارگاه مرغ و تخممرغ کجاست و سهشنبه امسال تابوت چوبی کم آوردهایم و به قول عمو پرویز پرستویی منتظر مرگ کسی هستیم که تخت خالی او محل درمان بیمار بدحال بعدی شود برای چند روز نفسکشیدن بیشتر.
چقدر دارم غر میزنم. حداقل مردم خوزستان یک شب خیابانها را قرق کردند برای جام و فوتبال که این دردهای خوزستان را کمی آرامتر کرد.
چهارشنبه شرق و غرب بر سر نشستن روی صندلی ننگین تاریخ به توافق رسیدند و صدای ظریف و قالیباف را با هم درآوردند. هنر بزرگی است در این روزها 2نگاه متفاوت را بر سر یک آرمان متحد کنی. حداقل عکس یادگاری سفیران بریتانیا و روسیه این کار را کرد و پنجشنبه یادمان افتاد تکتیرانداز کرونا هنوز تازهنفس نشانه میگیرد. حالا تو بگو علی سلیمانی حیف بود برای این ویروس لعنتی، چه فرقی میکند؟
و آخر هفته را به خاکسپاری گذراندیم. ارشا را در خاکی و علی سلیمانی را در خاکی دیگر و دوباره هفتهای که گذشت تلختر از هفته قبل شد و باز همان که هر شنبه میگویم که حتما هفته ماضی بهتر از این هفته هست و خواهد بود؛ هرچند یک خدا نکند همیشه دعای بدرقه هفتههای تازه است.