نیاز به درک متقابل
نگاه مدیران درباره دورکاری کارکنان چگونه است؟ آیا این دوره تبدیل به فرصتی برای سوءاستفاده کارکنان شده است؟
زهرا رستگارمقدم ـ روزنامهنگار
با هر موج شیوع، براساس اعلام ستاد ملی مقابله با ویروس کرونا، دوسوم کارکنان سر کار خود حاضر و باقی دورکار شدند؛ امری که به اعتقاد مدیران، وقفهای در کار تولید کشور بوده و میتواند ضربه جبرانناپذیر و مهلکی بر پیکر تولید، اقتصاد و کار در کارخانهها، واحدهای تولیدی، ادارات و مؤسسات بزند. تعطیلیهایی که صاحبان کار چندان با آن موافق نبوده و به هر شکلی سعی کردند از زیر بار آن شانه خالی کنند؛ از ترسیم برنامههایشان برای مبارزه با ویروس، در مقابل بازرسان این ستاد گرفته تا تهدید کارگران به بیکاری و کسر حقوق در دوران دورکاری. اما این شرح درد کارگران و کارمندان این واحدها، ادارات و مؤسسات است و بهعبارتی شرح اینسوی ماجراست. آنسو نیز وضعیت چندان پایدار، بیدغدغه و آرام نبوده است. مدیران معتقدند که تعطیلیهای اجباری، محدودکردن ساعات تردد، محدودیت مشاغل و... مدتهاست پایههای مدیریتیشان را سست و آنها را مجبور به اتخاذ تصمیمهای ناخوشایندی کرده است. برای روشنشدن این ناخشنودی با چند تن از این مدیران صحبت کردهایم.
مدیران رسانه چطور با دورکاری برخورد کردند؟
با وجود اینکه بسیاری از رسانههای کشور از همان روزهای اتخاذ تصمیم دورکاری توسط ستاد مبارزه با ویروس کرونا، این تصمیم را اجرایی کردند، اما بودند نشریاتی که به این اعلام دولتی تن ندادند. ح. ع که مدیر یکی از این مؤسسات رسانهای است میگوید: «در ابتدا بخشی از نیروهای خود را دورکار کردیم اما در دورههای بعد این کار را نکردیم. اول با توجه به نوع کار، در تعطیلیهای اجباری، با دورکاری، مرخصی و شیفتیشدن کارکنان موافقت و هزینههای سرباری چون مواد شوینده و ضدعفونیکننده به فهرست خریدها اضافه شد. تلاش کردیم به هر شکلی کار ادامه پیدا کند اما کمکم این امر به محتوای کاری ما صدمه وارد کرد. بعضی خبرنگاران در ساعات دورکاری به جای آن کالبودن و فعالیت، از این شرایط برداشت متفاوتی کرده بودند. این بینظمی باعث شد رویه تغییر کند؛ یعنی نهتنها حضور اجباری شد که مانند روزهای معمول پیش از کرونا دیرکردها محاسبه و کسر کار در حقوقها اعمال شد. این سختگیری بهدلیل این بود که شرایطی که اختیار و مدیریت آن در دوره کوتاهی از دست خارج شده بود، دوباره به پیش از این محدودیتها بازگردد. خبرنگاران در رسانه ما مجبورند هر روز سر کار حاضر شوند و هر کس نگران ابتلاست باید مرخصی درخواست کند. موارد بهداشتی از ماسک و مواد ضدعفونیکننده هم هزینه سربار برای رسانه است. از اینرو خود خبرنگار موظف است در راستای سلامتی خود این نگرانی را شخصا مرتفع کند». این گفتهها در حالی بیان شد که رسانه مربوطه جانباختگان کرونایی را در آمار کارکنان خود داشته است. با این حال کسی نمیتواند خردهای به آنان بگیرد زیرا بهگفته این مدیر «وقتی نیروی کار، چه خبرنگاران و چه کارکنان حقوق خود را کامل دریافت میکنند، باید تمام وقت کاری، در خدمت رسانه خود باشند. رسانههای مکتوب کشور با گرانی کاغذ و کممخاطبشدن، شرایط سختی را میگذرانند و این دستاندازها، ما را با شیب تندتری به سقوط نزدیک میکند.»
این در حالی است که همایشها، گردهماییها و نشستهای خبری تلفنی و آنلاین شدهاند و دورکاری صدمه چندانی به رسانه وارد نمیکند.
از زبان مدیر یک شرکت خصوصی
اما عباسی که مدیر یک شرکت خصوصی است، میگوید: «تا وقتی شرکتهای دولتی مادر باز هستند و کار میکنند، نمیتوانیم کار را متوقف کنیم. اگر کسی بخواهد، میتواند درخواست مرخصی کند تا بررسی شود. البته الکل و مواد ضدعفونیکننده تهیه شده است. کارهای اصلی شرکت برقرار است چون نمیتوان بازار را خالی گذاشت. کسی به ما تعهدی نداده که بعد از برشکستگی و سقوط مالی چه حمایتی ممکن است از شرکتهای خصوصی شود. چطور انتظار دارند به راحتی با دورکاری موافقت کنیم. در ضمن این کار به شکل آزمایشی برای مدت کوتاهی اجرایی شد اما با مشکلاتی همراه بود که ترجیح داده شد دورکاری به کلی کنار گذاشته شود». عباسی معتقد است که شرایط موجود چندان به نفع تولید نبوده است؛ «ما در ابتدا با یکسوم نیروی کاری خود فعالیت میکردیم اما این امر باعث کاهش تولید میشد، درحالیکه بازار تقاضایش کاهش نداشت. از سویی ما با فشار بازار مواجه بودیم. با هر کاهش تولید بازار ملتهب میشود و باید فشارهای بیشتری را تحمل کنیم. همچنین با کاهش تولید قادر به تامین و پرداخت حقوق کارکنان نیستیم. به همینخاطر کارکنان نیز با کاهش حقوق مخالفت کردند. این پیشنهاد یکبار مطرح شد اما با این طرح موافقت نشد و نیروی کار استقبال کرد تا در این شرایط اقتصادی فعلی دورکار نباشد. دورکاری نیازمند درک متقابل است.»
تجربه ناموفق بعضی مؤسسهها
«کار را که نمیشود تعطیل کرد.»؛ این را ابراهیمی میگوید که صاحب یک مؤسسه تبلیغاتی است. او معتقد است دورکاری شرایط مؤسسهاش را دستخوش بینظمی کرده بود؛ «اینجا یک مؤسسه تبلیغاتی است و ما نیاز به نیروی پرانرژی و فعال داریم. تجربه دورکاری به ما ثابت کرد، خانهنشینی کارکنان دو حالت را میان آنها شایع کرده است؛ رخوت و بیحالیکه باعث افسردگی فرد و انفعال نیروی کار میشود و دیگر تصور اشتباه از دورکاری. ما در دوره دورکاری مؤسسه بارها پیش آمده بود که نیاز به نیروهای کار خود در مؤسسه داشته باشیم، اما آنها یا در مسافرت یا در حال خرید یا در خیابان بودند، درحالیکه دورکاری بهمعنای خانهنشینی است. اگر قرار باشد نیروی کار زندگی عادی خود را بیرون از محیط کار ادامه دهد، حضور در محل کار استثنا نیست. وقتی اجرای طرح در خانه بمانیم، با موفقیت انجام و عملی نشد، دیگر دورکاری چه معنایی دارد. نیروی کاری که قرار است دورکاریاش باعث شلوغی جادهها، خیابانها و مراکز خرید شود، بهتر است سر کارش حاضر باشد. از اینرو بهنظر میرسد، دورکاری زمانی موفقیتآمیز و عملی باشد که اجرای طرحهای وابستهای چون در خانهبمانیم، ماسک بزنیم و... موفق و عملی باشد.»