تهران من / تابستان در حوضخانههای تهران
سارا کریمان
موقعیت جغرافیایی، اقلیم و آب و هوای تهران را باید ازجمله دلایل مقبولیت آن بهعنوان آخرین استقرارگاه پایتختی ایران دانست. ایران در مجموع کشوری کمآب بوده و بخش بزرگی از این سرزمین در مناطق گرمسیری واقع شده است. وقتی گفته میشود تهران، ایران کوچک است، این مسئله حتی در مورد اقلیم نیز صدق میکند. پایتخت مابین ری و قصران، قزوین و سمنان، قصبه چهار فصل و چهار محله تهران (سنگلج، عودلاجان، بازار و چالهمیدان) واقع شده بود. اگرچه چیز زیادی از معماری و شواهد شهری از تهران ماقبل قاجار جز در مکتوبات باقی نمانده است، اما لابد اصول اولیه شهرسازی در امتداد فرهنگ بومی، خود را با شرایط جدید وفق میدهد. نمایندگان و سفرای فرنگی که از عهد قجر در تهران سکنی گزیدند، رفته رفته تأثیر خود بر معماری را نیز به جای گذاشتند. در این میانه خانههایی ساخته شد که نه مطلقا این بود نه آن. هر چه شهر بزرگتر میشد خانهها کوچکتر و به هم نزدیکتر. اعیان و ثروتمندان، اهل و عیال را تابستان در شمیران و قصبات قصران سکنی میدادند و خود در رفتوآمد بودند. اما ناگزیر برای خانه تهران نیز چارهای برای رویارویی با هرم تابستان باید بهکار میرفت. در مناطق مختلف ایران بهخصوص مناطق کویری، بادگیر و حوضخانه مأمن تابستانی اهل خانه است. در تهران هم همینطور کم و بیش اما به سبک خودش. حوضخانههای تهران عموما بهصورت زیرزمین خانه ساخته میشد. اگر مالک خانه قدری مکنت و ذوق هم داشت آنجا را به تالار هنر مبدل میکرد. نمونههای بجا مانده از این دوره معماری به لحاظ ساختار و فرم و ارائه، بیانکننده سبکی مختص تهران است. طاق آهنگ مزین به آجرکاری و گچبری و ازارههای سرامیکی. از نمونههای باقیمانده میتوان به حوضخانه عمارت سردار اسعد که اکنون موزه بانک ملی است، عمارت احتساب الملک که موزه مقدم است، خانه تیمورتاش که موزه جنگ است و دو حوضخانه در عمارت قوامالسلطنه که موزه آبگینه و بنیاد سینمایی فارابی است اشاره کرد. معمار تمامی ساختمانهای یادشده علی اصغر خان صنیعالسلطان (معمارباشی) است. این حوضخانهها بدون نیاز به تجهیزات برقی، تابستانها با هوای مطلوب خود استقرارگاه صاحبخانه و مهمانان بودند؛ همانند یک گالری هنری پیراسته میشدند. سرامیکهای قطع بزرگ نصب شده بر دیوار آنها متضمن روایتهای ادبی بهخصوص داستانهای شاهنامه هستند. این سبک از معماری با ورود به قرن حاضر رو به فراموشی رفت. اکنون تهرانی که سال به سال با تابستان گرمتری روبهروست بیشترین میزان انرژی و برق را صرف خنککردن خانههایی میکند که کوچکترین نشان و تطابق فرهنگی و ظاهری با گذشته خود ندارد.