سیّد، تو از همه ما آدمتر بودی! *
بررسی اعتیاد در فیلمها و بازی نقش معتاد در سینمای ایران از نگاه 10منتقد سینما و روزنامهنگار
نگار حسینخانی ـ روزنامه نگار
از جوانمردی تا استیصال، سینمای ایران در این سالها توانسته، شمایلی نسبتا کامل از تصویر معتاد را در فیلمهای سینمایی به تصویر بکشد؛ تصاویری که گاه برای ما آشنا و گاه غریبه مینمایند. در این گزارش قصد کردهایم ماناترین تصاویر را در سینما و بهترین نقشآفرینیها را در همه آن فیلمهایی که در این چند دهه، خوراک تصویری ما بودهاند، از نظر بگذرانیم. از اینرو، 10 نفر از روزنامهنگاران و منتقدان سینما درباره به یادماندنیترین فیلمها با موضوع اعتیاد و نقشآفرینان آن، نوشتهاند. هرچند نظرات گاه با یکدیگر بسیار متفاوت بود، اما آنچه پس از سالها همچنان اتفاق نظری جمعی درباره آن وجود داشت، فیلم «گوزنها»ی مسعود کیمیایی با نقشآفرینی بهروز وثوقی بود؛ تصویری که ماناترین شمایل معتاد را در ذهن مخاطب ایرانی بر جا گذاشته است.
سیدرسول چه در حضیض ذلت و چه در بهپاخاستن
فیلم : گوزنها و در مرحله بعد تیغ وابریشم، خونبازی، سنتوری، ابد و یک روز، متری شیش و نیم و آرایش غلیظ
جواد طوسی ـ منتقد سینما
بازیگران: بهروز وثوقی و پس از او فریماه فرجامی و اکبر معززی، باران کوثری، بهرام رادان، نوید محمدزاده و بهرام رادان
یک بازی و نقش متفاوت و ماندگار از شمایل بازیگری در سینمای ایران. یک نمونه استثنایی از شخصیت خاکستری با دیالوگنویسی و ادبیات خاص خودش که فراتر از حوزه سینما و «سینهفیلی»ها، در فرهنگ کوچه و بازار و نظریات جامعهشناختی، جایگاه رفیع و انکارناپذیری دارد. سیدرسول «گوزنها»، چه در حضیض ذلت و چه در زمان بهپاخاستن(با موج مثبت عاطفی گرفتن از رفیق قدیمیاش قدرت)، دیدگاه و جهانبینی دارد. سید«گوزنها»، سمپاتیکترین، هویتمندترین و مرگ آگاهترین شخصیت معتاد تاریخ سینمای ایران است که انگار هیچگاه رنگ و بوی کهنگی بهخود نمیگیرد. بدون تردید دوام و استحکام و جاذبههای همچنان بکر، چنین نقش پرکشش و تأثیرگذار و پرحس و حالی، جدا از قابلیتهای بازیگری وثوقی، مدیون خالق اصلیاش مسعود کیمیایی است.
سید مرتضی
فیلم : گوزنها و ابد و یک روز
مسعود میر ـ روزنامهنگار
بازیگران: بهروز وثوقی و نوید محمدزاده
همین 2کلمه در تیتر کافی است برای اینکه مهمترین بازیگران فرورفته در نقش معتاد در قالی سینمای ایران به گل برسند. خیلیها نقش معتاد بازی کردند و خیلیها برای همین ایفای نقش به جایزه و اعتبار رسیدند، اما بیتردید بهروز وثوقی در «گوزنها» با کاراکتر سید در آن اوج خماری هنرمندانه ایستاده است و در سالهای بعد بیتردید نوید محمدزاده با کاراکتر مرتضی در فیلم «ابد و یک روز» من را با بازی در نقش یک معتاد، نشئه کرد. این دو انتخاب در واقع ترکیب بازیگر یک نقش از دو نسل سینمای ایران هستند، ترکیب سنتی و صنعتی... .
سه فیلم، سه بازیگر
فیلم : گوزنها و خونبازی، سنتوری
بهزاد عشقی ـ منتقد سینما
بازیگران: بهروز وثوقی و باران کوثری، بهرام رادان
اعتیاد گونهای مناسک
فیلم : آرایش غلیظ
محمد خلفی ـ تدوینگر و منتقد
اعتیاد را در مقام گونهای مناسک در زندگی معتاد تصویر کرده.
بازیگران: حامد بهداد
آشناییزدایی، بهشکلی عامدانه اغراقآمیز، از تصویر تثبیتشده معتاد. او بهشکلی غیرعادی بیشفعال است.
نتایج نظرسنجی
گوزنها با همه ابعاد تاریخی و اجتماعیاش
فیلم : گوزنها ، ابد و یک روز، سنتوری، خونبازی
احمد طالبینژاد ـ منتقد سینما
گوزنها بهخاطر همه ابعاد تاریخی، اجتماعی و تأثیرگذارش بر جامعه. این فیلم یکی از برترینهای تاریخ سینمای ایران است؛ فیلمی کالت که همه بر سر خوب بودن و جذاب بودنش توافق نظر دارند. «ابد و یک روز» نیز بهخاطر نگاه مهربانانهای که به معتادان دارد و به نقش خانواده در حفظ و حراست از معتادان. «سنتوری» بهدلیل شکنندگی هنرمندان که در معرض اعتیاد قرار میگیرند و سیر سقوط آنها که در تاریخ فرهنگ و هنر این مملکت کم نبودهاند و «خونبازی» بهدلیل نسل جوانی که اکنون بر اثر عوارض اجتماعی و جنبههای روانی دچار اهریمن اعتیاد میشوند و متأسفانه پناهگاهی ندارند.
بازیگران: بهروز وثوقی، نوید محمدزاده، باران کوثری
بهروز وثوقی، هنوز هیچکس نتوانسته نقش معتاد در سینما را در حد و اندازه او بازی کند؛ حتی نوید محمدزاده که نفر دوم این لیست است. باران کوثری بهعنوان نقش دختر جوان معتادی که تا آن زمان بازی نشده بود و در سینما شاید نخستین بار یا لااقل برجستهترین شکل آن را تصویر کرده است.
بیگزافهگویی، شعارزدگی یا نصیحتپردازی
فیلم : مرهم
علی عمادی ـ روزنامهنگار
بازیگران: طناز طباطبایی
سید «گوزنها» آنچنان نقش معتاد را جا انداخت که قریب به اتفاق چنین نقشهایی در سینما و تلویزیون ایران، آن را بهگونهای تکرار کردند. در بین فیلمسازان هم، حمید نعمتالله اعتیاد را نه بهعنوان مسئله اصلی که در شمایل یک وجه از ابعاد شخصیت کاراکترهایش میگنجاند؛ کاملترین آن را هم میتوان در نقش فرید (امین حیایی) در «شعلهور» یافت. با این حال اگر قرار به یک انتخاب باشد، دوست دارم به دو دلیل مریم «مرهم» را برگزینم. نخست آنکه طناز طباطبایی بدون اغراقهای معمول، نقش را باورپذیر میسازد و دیگر آنکه علیرضا داوودنژاد بیگزافهگویی، شعارزدگی یا نصیحتپردازی، راه درمان را نشان میدهد. عطوفت و عشق مادربزرگ به نوه، رئالیسم فیلم جمع و جور و خانوادگی داوودنژاد را اعتلا میبخشد و ماندگارش میسازد.
درگیر کلیشهها و الگوهای ثابت
فیلم : ......
نیوشا صدر ـ منتقد سینما
اعتیاد در سینمای ایران تقریبا از همان ابتدای نمایش درگیر کلیشهها و الگوهای ثابتی بود که هنوز بخش عمدهای از آن را حفظ کرده است. بیش از آنکه بازیگر در این زمینه بتواند کاری انجام دهد، بحث بر سر شخصیتپردازی و فاصله راوی از بازیگر و درونیات اوست. در سالهایی که تنوع موادمخدر و روانگردان بسیار بیش از گذشته شده است و جدا از تأثیری که هر کدام بر شیوه و عادات زندگی فرد میگذارند، بر مغز و شیوه ادراک او نیز اثرگذار است. همه اینها هم وجوه مشترک بیرونی دارد و هم وجوه شخصی و فردی. اعتیاد هر کس با توجه به ویژگیهای فردی، ذهنی، بدنی و شیوه رشد و ژنتیک منحصر به فرد است. این موضوعی است که اغلب در سینمای ایران نادیده گرفته میشود و در نهایت سبب میشود که در بیشتر موارد معتادهای سینمای ایران، بهنحوی دائم ما را یاد همدیگر بیندازند.
بازیگران: باران کوثری، نوید محمدزاده، پارسا پیروزفر
باران کوثری «خونبازی»، نوید محمدزاده در «ابد و یک روز» و پارسا پیروزفر «مهمان مامان» بیش از سایرین در ارائه تصویری شخصی از معتاد موفق بودهاند که قاعدتا تا حدودی متاثر از شخصیتپردازی همهجانبه آنها در فیلمنامه است.
همه ابعاد یک رفاقت تمام عیار
فیلم : گوزنها
سعید مروتی ـ روزنامهنگار
تصویری دقیق و اسنادی از اعتیاد در دهه 50 که موفقیتش باعث بازتولید ایدههایش بهعنوان الگویی محبوب شد. آن هم درحالیکه «گوزنها» در طول سالیان بیش از آنکه فیلمی درباره اعتیاد نامیده شود، اثری در ستایش رفاقت و مشی مسلحانه جنبش چریکی خوانده شده است. در واقع اعتیاد مسئله اصلی یا لااقل مهمترین دستمایه فیلم قلمداد نشده است. فیلم از طریق نمایش یکه بزن جوانمرد دهه 40که در دهه 50هروئینی شده، به بازنمایی پروژهای امنیتی در آن سالها میپردازد. پروژه معتاد کردن لوطیها و گردنکشان که ارجاعی به آن در سکانس معروف نانوایی فیلم «رضا موتوری» مسعود کیمیایی هم به چشم میخورد.
بازیگران: بهروز وثوقی
جلوهای تابناک از ایفای نقش مرد معتاد که بارها و در طول سالیان توسط چند نسل از بازیگران مورد تقلید قرار گرفت و نتیجه هم اغلب شکست بود. بهترین ستاره- بازیگر سینمای قبل از انقلاب در بهترین دوران حرفهایاش اوجی را رقم زد و قلهای را فتح کرد که هنوز و همچنان دست نیافتنی بهنظر میرسد. اجرایی درخشان و درک شده از شخصیت «سید» که از سوی نویسنده، کارگردانش بهدرستی و با اشراف کامل طراحی و هدایت شده و مقابل دوربین هم بازیگری حضور داشته که از همه آوردههایش از سالها حضور در سطح اول سینمای ایران و قریحه و استعدادش بهرهبرده و نقش را با وجود زندگی کرده است. سید فیلم گوزنها با آن درک شهودی و بامزگی ذاتیاش، بهشدت نسبت به وضعیت خویشتن خودآگاه است: «به امام حسین، من بالامم میدونم. پایینمم میدونم. غصه برم داشته...» و سید در هجوم عصیان و عاطفه نشان میدهد که اگر «تنش ضایع شده، رفاقتش جایی نرفته». که «با گوله مردن بهتر از زیر پل توو جوب مردنه.» سمپاتیکتر و ملموستر از او معتادی در این سینما نداشتهایم.
آن لولیوش مغموم
فیلم : عشق طاهر
علی رستگار ـ روزنامهنگار
بازیگران: سعید پورصمیمی به نقش فرتی در «عشق طاهر»
تنها سعید پورصمیمی میتوانست، صحنههایی آشفته و نه چندان پرقوام در «عشق طاهر» محمدعلی نجفی را با بازی پرکرشمهاش به سکانسی طلایی تبدیل کند؛ او در مجلسی جاهلی که پیشکار سابق و ارباب فعلیاش، طاهر راهانداخته، معرکه کوچکی بهپا میکند و با هماهنگی بازیاش باساز مطربان مجلس و قروقمیش ناشی از حال خراب خوش و عوضکردن مدام پاهایش بهعنوان تکیهگاه و بازی مناسب با قوطیکبریت و سیگار، طی حدیثنفسی از اینکه چه شد از جایگاه مهندس مینایی، بهمقام معتادی تهخط رسیده بهاسم فرتی تنزل پیدا کرد، برای حاضران میگوید. اینکه چطور بعد از پریدن عشق و همسر خوانندهاش فیروزه و نامههای بیجوابش، کارش به رفقای ناباب و زغال خوب و زرورق برقدار رسید و زندگیاش را گذاشت روی وافور و هی دود کرد و آخرش هم توی همون دودها گم و گور شد.
موفقیت پورصمیمی در این است که با درک درست نقش و اجرایی جذاب و نمایشی، سیر سقوط یک آدم بر اثر اعتیاد را در کمترین زمان ممکن بهتصویر میکشد و در چشم بههمزدنی، آن شادیوشنگولی اولیه، جایش را به حسرتی تلخ و هپروتی در پایان میدهد.
هر فیلم از زاویهای
فیلم : گوزنها و تیغ و ابریشم
شاهین شجریکهن ـ منتقد سینما
هر یک از این فیلمها از زاویهای به موضوع اعتیاد نزدیک شدهاند. در این میان فیلم «گوزنها» با بازی بهروز وثوقی در نقشی سنگین و بیسابقه معتاد را بتوان به نوعی آرکیتایپ و شمایل الگویی همه معتادان پس از خودش انگاشت. به همین دلیل قطعا گوزنها جایگاه تاریخی ویژهای داشته و تا سالها پس از خود هر آنکس که نقش معتاد را ایفا کند، با وثوقی مقایسه میشود. اما فیلمهایی چون «تیغ و ابریشم»، «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» که نگاه مدرنتری به مسئله اعتیاد و خرید و فروش موادمخدر در جامعه امروزی کردهاند؛ این فیلمها نیز توانستهاند الگوی تازهتری از اعتیاد ارائه کنند. فیلم «خونبازی» و «سنتوری» که هر دو ویرانی فرد را پیش چشم مخاطب تصویر کردهاند. از اینرو رویکردها با یکدیگر متفاوت است و نمیتوان گفت یکی از این فیلمها در نشان دادن سویههای موادمخدر و اعتیاد موفقتر از دیگری است. هر چند در مواردی این مورد محوریت بیشتری دارد.
مثلاً در «زیر پوست شهر» موادمخدر محوریت قطعی و پررنگی ندارد، خلاف گوزنها که موضوع و دستمایه اصلی فیلم است و جنبه فرعی و تکمیلی نیست.
بازیگران: بهروز وثوقی و بهرام رادان، باران کوثری، نوید محمدزاده و فریماه فرجامی
بهرام رادان در سنتوری، باران کوثری در خونبازی، نوید محمدزاده در ابد و یک روز که تصویری از معتاد امروزی که به شیشه و مخدرهای جدید معتاد است و اوضاع خرابتری از معتادان ثبت شده در فیلمهای گذشته ارائه میکند، نمونههای موفق سالهای اخیر محسوب میشوند. فریماه فرجامی نیز در «تیغ و ابریشم» در زمان خود بسیار ساختارشکن، چهره متفاوتی را از خود ارائه کرد. در واقع سینمای ایران فرازهای متفاوتی در اینباره تدارک دیده و کارنامه پرباری تهیه کرده است.
* در فیلم «گوزنها»، قدرت (فرامرز قریبیان) که بابت گرفتاری سید(بهروز وثوقی) به اعتیاد ناراحت است، خطاب به او، این جمله را میگوید و یادآوری میکند که چه گذشتهای داشته و حالا تباه شده است؛ حالا، بهروز وثوقی، رتبه اول را درنظرسنجی ما کسب کرده است.